مسیحی و توبه
Manage episode 337298889 series 3298966
توبۀ حقیقی مسیحی شامل الزام قلبی نسبت به گناه، پشیمانی از رنجاندن خدا، بازگشت از زندگی گناهکارانه به زندگی در جلال خداوند است.
خلاصه
توبۀ حقیقی یک “بازنگری” ساده در مورد رابطۀ بین فرد با گناه و خدا نیست. توبه ابتدا باید در درک اینکه یک عمل، احساس، باور یا شیوه زندگی چگونه گناهآلود است، ریشه داشته باشد. سپس باید از این اندوه که چقدر گناه از نظر خدا توهینآمیز و حزنآور است، نه اینکه صرفاً از مجازات گناه ترسید. به عبارت دیگر، توبه باید در ارزش بالایی که برای خدا قائل هستیم ریشه داشته باشد، نه ارزشی که به خود میدهیم. فقط در این صورت میتوان بازگشت از گناه به سمت زندگی مقدس را توبۀ واقعی نامید. توبه نکردن نوعی بتپرستی است. امتناع از توبه به معنای بالاتر قرار دادن ارزش خودمان از جلال خداوند است، اما هرگاه کسی توبه میکند، این عمل، موجب آمرزش گناه، برداشتن انضباط الهی و احیای او در پیوند با خدا میشود.توبۀ کتابمقدسی مفهومی است که به سادگی مورد کجفهمی و کاربرد اشتباه قرار میگیرد و نیاز به بررسی دقیق دارد. متون متعددی در کتابمقدس به وضوح نشان میدهند که توبه به همراه ایمان، برای آمرزش گناهان اساسی است (لوقا ۴۷:۲۴، اعمال رسولان ۳۸:۲؛ ۱۹:۳؛ ۳۱:۵؛ ۱۸:۱۱). در اعمال رسولان ۱۹:۳ و ۲۰:۲۶، metanoeō (توبه کردن) و epistrephō (بازگشت، نگاه کنید به اعمال رسولان ۱۸:۲۶) «به عنوان اصطلاحاتی معادل در کنار هم بهکار میروند. اما در این موارد، اصطلاح نخست ممکن است بر “دور شدن از شیطان” و اصطلاح دوم بر “بازگشت به سوی خدا” تمرکز داشته باشند» (نگاه کنید به فرهنگ بین المللی الهیات و تفسیرهای عهدجدید، جلد ۳، ص ۲۹۲)[1]. اما دغدغۀ اصلی ما در اینجا، توبه در زندگی ایماندارانی است که تولد تازه دارند.معنای اصطلاح (معنی توبه از لحاظ واژهشناسی)
اشتباه عمدۀ بسیاری از افراد این است که درک خود را از واژۀ توبه، بر مبنای ریشۀ یونانی این واژه میگذارند. فعل یونانی metanoeō (توبه کردن) از ترکیب حرف اضافۀ meta (با، پس از) و فعل noeō (فهمیدن، فکر کردن) تشکیل شده است. تعبیر بعضیها این است که تنها زمانی یک مسیحی احساس نیاز به توبه دارد که دربارۀ رابطۀ خود با خدا و گناه، تغییر فکر و ذهنیت یا تجدید نظر میکند. اما معنای این واژهها اینگونه تعیین نمیشود، بلکه کاربرد و بافت آن تغییر میکند. تغییر فکر و ذهنیت یا نگرش یک فرد، بدون تغییر مسیر، تغییر در زندگی و عمل او هیچ ارزشی ندارد.توبۀ واقعی آغاز میشود، اما به هیچ وجه با الزام قلبی به گناه، پایان نمییابد. توبه حقیقی با شناختی صریح و قلبی از آنچه که خدا از انجام آن متنفر است یا حداقل بیاعتنا بودن نسبت به آنچه که او دوست دارد، آغاز میشود. بنابراین، توبه شامل آگاهی قلبی از اینکه: «این کار اشتباه است، من گناه کردهام، خدا ناراحت شده است» میباشد. نقطۀ مقابل شناخت، توجیه عقلانی است، تلاش خودخواهانه برای منطقی جلوه دادن ضعف اخلاقی شخص به همراه توقع کمک: «من قربانی شدهام، اگر میدانستی من چه رنجی کشیدهام و با من چگونه برخورد کردهاند، کمی به من حق میدادی.»توبۀ داوود
جی. آی. پَکِر یادآوری میکند که توبۀ واقعی «تنها زمانی آغاز میشود که فرد، آنچه را که کتابمقدس خودفریبی میداند، کنار میگذارد (مقایسه کنید با یعقوب ۲۲:۱ و ۲۶، اول یوحنا ۸:۱) و مشاوران مدرن آنچه را که کتابمقدس الزام به گناه مینامد، انکار میدانند، (مقایسه کنید با یوحنا ۸:۱۶). (نگاه کنید به جی. آی. پکر، کشف دوبارۀ تقدس، ۱۲۳تا ۱۲۴)[2]. برای توبۀ حقیقی، شخص باید آزادانه و صادقانه نزد خداوند به گناه خود اعتراف کند. نمونه این اعتراف را میتوان در مزامیر ۳۲ دید هنگامی که داوود، تجربۀ خود را پس از زنا با بَتشِبَع بیان میکند. وقتی که داوود سرانجام به الزام قلبیاش پاسخ میدهد، منجر میشود با زبان خود اعتراف کند: «خوشا به حال آن که عصیانش آمرزیده شد، و گناهش پوشانیده گردید. خوشا به حال آن که خداوند خطایی به حسابش نگذارد و در روحش فریبی نباشد …. آنگاه به گناهان خود نزد تو اعتراف کردم و جرمم را پنهان نداشتم. گفتم: “عصیان خود را نزد خداوند اعتراف خواهم کرد”؛ و تو جرم گناهم را عفو کردی.» (مزامیر ۱:۳۲-۲، ۵).داوود از سه واژه برای اعتراف خود استفاده میکند (۵:۳۲). او به گناه خود «اذعان» میکند، خطاهایش را «پنهان» نمیسازد و در «اعتراف» به شرارتش مصمم است. داوود هیچ گناهی را جا نمیاندازد و در توبۀ او هیچ گونه بیتفاوتی به اصول اخلاقی وجود ندارد، در نتیجه بهطور کامل بخشیده و پاک میشود. او بهانه تراشی نمیکند، هیچ استدلالی نمیآورد و هیچ چیز یا کسی را مقصر نمیداند.وقتی کسی توبه حقیقی میکند، از گناهی که مرتکب شده آگاهی دارد، حال ماهیت این گناه هرچه باشد، در نهایت بر علیه خداست. در مزامیر ۴:۵۱ داوود اعلام میکند: «به تو، آری تنها به تو، گناه ورزیدهام، و آنچه را که در نظرت بد است به عمل آوردهام.» اگرچه داوود از بَتشِبَع استفادۀ جنسی، در قتل شوهر او، اوریا، مشارکت و توطئه کرده، خانوادۀ خود را بیحرمت و بیآبرو و به اعتماد قوم اسرائیل خیانت نمود، اما در نهایت بر علیه خدا گناه کرده بود. پرون[3] میگوید: «رو در رو با خدا، داوود هیچ چیز دیگری، هیچ کس دیگری را نمیبیند، نمیتواند به چیز دیگری فکر کند، اما حضور خدا فراموش شده، قداست او بیحرمت و محبت او تحقیر شده است». داوود از این حد بیاعتنایی به خدا، طوری شکسته شد، که نسبت به دیگر جنبهها و علل رفتاریاش کور شده بود.اگرچه توبه فراتر از یک رهایی روانشناختی است، در آن یک احساس یا حس ندامت حقیقی نیز نهفته است. اگر کسی واقعاً از گناه خود آزرده نشود، توبهای وجود ندارد. توبه دردناک میباشد، اما درد آن شیرین است. توبه مستلزم قلبِ شکسته است (مزامیر ۱۷:۵۱، اشعیا ۱۵:۵۷)، اما همیشه با امید به شفا و ترمیم و دیدگاهی جدید دربارۀ زیبایی مسیح و فیض بخشندۀ او همراه است.پس توبه فراتر از یک احساس است. احساس میتواند زودگذر باشد، درحالیکه توبه همواره ثمربخش است. این امر به تفاوت بین «تأسف – ندامت» و «دلشکستگی» اشاره میکند. تأسف – ندامت، پشیمانی و افسوس برای گناه است که از ترس برای خود نشئت میگیرد: «وای، نه من گیر افتادهام، چه بلایی سرم خواهد آمد؟» اما از سوی دیگر دلشکستگی، پشیمانی و افسوس بهخاطر توهین به محبت خدا و درد ناشی از محزون کردن روحالقدس است. به عبارت دیگر، به جای تنفر از گناه، ممکن است از ترس مجازات “توبه” کرد.توبهٔ قرنتیان
براساس کتابمقدس باید بین توبه کلامی و توبۀ نفسانی تمایز قائل شد. هیچ کجا این تفاوت آشکارتر از سخنان پولس در دوم قرنتیان ۸:۷-۱۲، مشاهده نمیشود. پولس نامۀ “سخت” خود را به قرنتیان نوشته بود. پولس «با غم بسیار و دلی دردمند و چشمانی اشکبار» این نامۀ رسمی دردناک را نگاشته است (دوم قرنتیان ۴:۲). پولس آشکارا، محکم و صریح دربارۀ ماهیت گناه قرنتیان و نیاز آنها به توبه سخن میگوید. او در این نامه از خطر انحراف قرنتیان و پایان تمام امیدها برای آینده و مشارکتشان در آن، هشدار میدهد. گرچه در ابتدا از نوشتن آن نامه اظهار تأسف میدارد، اما در ادامه شادمانی خود را بیان میکند:«زیرا هرچند با نامۀ خود اندوهگینتان ساختم، از کردۀ خود پشیمان نیستم. زیرا با آنکه تا حدی پشیمان بودم – چون میبینم نامهام هرچند کوتاهزمانی، شما را اندوهگین ساخت – اما اکنون شادمانم، نه از آن رو که اندوهگین شدید، بلکه چون اندوهتان به توبه انجامید. زیرا اندوه شما برای خدا بود، تا هیچ زیانی از ما به شما نرسد. چون اندوهی که برای خدا باشد، موجب توبه میشود، که به نجات میانجامد و پشیمانی ندارد. اما اندوهی که برای دنیاست، مرگ ببار میآورد. ببینید اندوهی که برای خدا بود چه ثمراتی در شما پدید آورده است: چه شور و شوقی، چه اشتیاقی به اثبات بیگناهیتان، چه نارضایی و احساس خطری، چه دلتنگی، غیرت و مجازاتی. شما از هر حیث ثابت کردید که در آن قضیه بیتقصیر بودهاید. پس نامۀ من به شما بهخاطر آن کسی که بدی کرده و یا آنکه به او بدی شده نبوده است، بلکه بدین منظور بوده که در حضور خدا ارادت شما به ما، بر خودتان آشکار شود.» (دوم قرنتیان ۸:۷-۱۲).این نامه “غم و اندوه الهی” یا به معنای واقعی کلمه (در ترجمۀ فارسی) غم و اندوهی “برای خدا” (۹:۷، ۱۰، ۱۱) را در آنها ایجاد میکرد. منظور پولس از بیان “برای خدا” این بود که از نظر خدا قابل ق...
341 قسمت