!الو بابا
Manage episode 319604280 series 3312928
شب، تاریک و سرد، ناله سگان از دوردستها بلند
برگهای زرد و خشک زیر پای رهگذران میکند رعد
سرفههای خشک میخراشد سینه پیرمرد را چو چنگ
درد پشتش میکوبد بر سرش با پتک آهنین بنگ بنگ
فکر فردا و مرگ دایم میزند در خاطرش رعد و برق
سیل ویرانگر خاطرات کرده افکارش را سالها غرق
عیالش در بستر بیماری و عاجز از رتق و فتق امور او
برف سنگین نشسته بر بامخانه و نیست قوتی برای پارو
ناگهان زنگ تلفن میپراند چرتش را مثل یک دانه کاه
کیست آنسوی خط؟ میلرزد دلش با این زنگهای بیگاه
الو بابا! صدای دخترک از فرسنگها آشناست برای بابا
رنگ صدا اما دگر کم رنگ شده با گذر روزها برای بابا
خوبی بابا! چه بگوید پیرمرد برای گرمی کوره گفتگوها
برودت تنهاییاش بیش از آن است که برود با جوابها
عیدت مبارک بابا! کاش میشد گفت از زخم عمیق ایادها
انتظار عبث برای شنیدن کوفته شدن در با ضرب انگشتها
خوش میگذره بابا! سوهان مکرر روح با جملات بیروح
شکار غزال دشتی با سلاح جنگی در درون کشتی نوح
مامان چطوره بابا؟ امان از شلیک مسلسلوار سؤالها
آدمی را پرت میکند ته دره عمیق روابط بین آدمها
دوستت دارم بابا! فرو بردن بغضهای نترکیده با اشکها
انکار وجود رازها با توسل به حربه ساحرهها با مغالطهها
خداحافظ بابا! فرو رفتن در مرداب یادها با خاموشی نواها
جستجوی ستارهها با دنبال کردن رد کاروانها در بادیهها
مواظب خودت باش بابا! جلوهگری سایهها در مسلخ شعلهها
پایان تلخ داستان رستم و بازگشت به سلول تحمل ثانیهها
آینه دل پیرمرد سالهاست که شکسته با سنگ فاصلهها
در هوای ذهنش دگر نمانده ذراتی برای انعکاس نجواها
دخترک آویزان از بند ناف خشکیده بجامانده از پیوندها
پدر معلق بین جهان ماوراها و دنیای ساختهشده از پندارها
74 قسمت