Artwork

محتوای ارائه شده توسط DADAR. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط DADAR یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
Player FM - برنامه پادکست
با برنامه Player FM !

مشروطیت (سرکشی) ادامه دارد

28:51
 
اشتراک گذاری
 

Manage episode 381542482 series 3272245
محتوای ارائه شده توسط DADAR. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط DADAR یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
دوستان . . . وقاحت = پادزهر قداست جعلی مسئله ما قداست زدایی نیست، بلکه قداست به چه چیزی تعلق می‌گیرد؟ مقدس بودن انحصاری است و تنها شامل جان می‌شود و خردی که از این جان برای زندگی می‌تراود. مشروطیت ایران یکی از نخشهایی بود که در سرکشی ملت ایران از نو چهره به خود، جانی تازه گرفت. سرکشی همیشه بسان فوران یک آتشفشان است، و این بیان ناگنجیدنی بودن اندیشه‌ها در ساختار حاکمیتی است که مانند سرکشی کاوه آهنگر در برابر ضحاک عبارت‌بندی شده است. ضحاک اصل آزار جان و زدارکامگی (لذت بردن از شکنجه و آزار دیگران) در گیتی است. الهی که خوراکش مغز جوان یا خرد نوآفرین بود. ضحاکی که شاه و سلطان نبوده، بلکه خدای ایران هزاره‌ها پیش از تاریخ بوده است. حالا چرا موبدان این خدا را به شاه تبدیل کردند؟ چون ایرانیان فراموش کنند که روزگاری خدایی را از خدایی انداخته‌اند! و این دلیری و گستاخی مردم ایران، به ویژه شهامت زنان ایران را نشان می‌دهد. ارث همین ضحاک است که به یهوه و پدر آسمانی و الله، الاهانی که میثاق را بر پایه قربانی خونی می‌گذارند، رسیده است! نخستین خلقت و عبد و بنده‌ی الاه "عقل" است. به دیگر سخن مهر تو، عشق تو، نگران دیگران بودن تو.. تابع و زیر امر الله و رسولش قربانی می‌شود. تفکر یا عقل اسلامی یعنی خودزنی گام به گام و خودکشی اندیشه بام تا شام! بن آفریننده جان که بهمن یا هومن باشد، خودش را مانند خوشه‌ای در گیتی افشانده است. بن هر انسانی این بهمن است، که نقطه‌ی مقابل الهیات نوریست. هخامنشیان به بهمن هه‌خه‌من می‌گفتند. به همین دلیل خودشان را هخامنشی می‌نامیدند، نه اینکه فقط یک نام فامیلی بوده باشد، هخامنشیان زرتشتی نبودند. ارکه‌من یا اندی‌من یا اکومن که نامهای گوناگون بهمن می‌باشد، اصل آبستنی بود. یعنی نوآفرینی همیشگی، و همچنین اصل میان هم بود. یعنی هر دو چیزی یا کسی را به هم می‌چسباند. فرهنگ ایران ناسیونالیستی و قومی و ملی نیست؟ فرهنگی است که می‌خواهد همه جهان را به هم پیوند بدهد، به همین دلیل آن را سنگ یا آسنگ می‌نامیدند. سنگ = محلی که دو چیز به هم متصل می‌شوند. بن انسان همین آسن خرد است، خرد پیوند دهنده، مینویی خرد، خرد سنتزی که مهر می‌آفریند. ایرانی به همه گونه‌های پیوند مهر می‌گفت. همه‌ی عشقها را.. اینست که سیاست ایرانی با مهرگیاه، مردم گیاه کار داشت، که کردها به آن اسن بغی می‌گویند. نام کاوه آهنگر هم از اینجا پیدا شد. نه فردی بنام کاوه بوده، و نه حرفه‌اش آهنگری! از خرد پیوند دهنده‌ای می‌آید که اصل ضد خشم، ضد قهر ضد کشتن ضد جهاد... است. نام کاوه در اوستا نیست شخص نبوده بلکه همه‌ی ملتی که برخاسته بودند. حالا چرا کاوه نامیدند؟ چون کاوه، کاو، همچنین کعبه در عربی به معنای بند نی است، که نماد پیوند دو چیز بود در مهر و عشق که اصل نوآفرینی و نوزایی می‌شد. از اینجا بود که ارتا یا هما یا سیمرغ پیدا می‌شد. به بند نی در کردی قف، قاف می‌گویند. ارتایی که از بهمن پیدا می‌شد اصل داد بود. یعنی در هر انسانی این بن بهمنی هست که از آن سیمرغ از قاف خودش برمی‌خیزد بهمن اصل نادیدنی و ناگرفتنی است، یعنی در هیچ شکلی نمی‌گنجد. البته صورت به خود می‌گیرد، ولی در آن نمی‌ماند، بلکه ایجاد اندیشه می‌کند
  continue reading

138 قسمت

Artwork
iconاشتراک گذاری
 
Manage episode 381542482 series 3272245
محتوای ارائه شده توسط DADAR. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط DADAR یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
دوستان . . . وقاحت = پادزهر قداست جعلی مسئله ما قداست زدایی نیست، بلکه قداست به چه چیزی تعلق می‌گیرد؟ مقدس بودن انحصاری است و تنها شامل جان می‌شود و خردی که از این جان برای زندگی می‌تراود. مشروطیت ایران یکی از نخشهایی بود که در سرکشی ملت ایران از نو چهره به خود، جانی تازه گرفت. سرکشی همیشه بسان فوران یک آتشفشان است، و این بیان ناگنجیدنی بودن اندیشه‌ها در ساختار حاکمیتی است که مانند سرکشی کاوه آهنگر در برابر ضحاک عبارت‌بندی شده است. ضحاک اصل آزار جان و زدارکامگی (لذت بردن از شکنجه و آزار دیگران) در گیتی است. الهی که خوراکش مغز جوان یا خرد نوآفرین بود. ضحاکی که شاه و سلطان نبوده، بلکه خدای ایران هزاره‌ها پیش از تاریخ بوده است. حالا چرا موبدان این خدا را به شاه تبدیل کردند؟ چون ایرانیان فراموش کنند که روزگاری خدایی را از خدایی انداخته‌اند! و این دلیری و گستاخی مردم ایران، به ویژه شهامت زنان ایران را نشان می‌دهد. ارث همین ضحاک است که به یهوه و پدر آسمانی و الله، الاهانی که میثاق را بر پایه قربانی خونی می‌گذارند، رسیده است! نخستین خلقت و عبد و بنده‌ی الاه "عقل" است. به دیگر سخن مهر تو، عشق تو، نگران دیگران بودن تو.. تابع و زیر امر الله و رسولش قربانی می‌شود. تفکر یا عقل اسلامی یعنی خودزنی گام به گام و خودکشی اندیشه بام تا شام! بن آفریننده جان که بهمن یا هومن باشد، خودش را مانند خوشه‌ای در گیتی افشانده است. بن هر انسانی این بهمن است، که نقطه‌ی مقابل الهیات نوریست. هخامنشیان به بهمن هه‌خه‌من می‌گفتند. به همین دلیل خودشان را هخامنشی می‌نامیدند، نه اینکه فقط یک نام فامیلی بوده باشد، هخامنشیان زرتشتی نبودند. ارکه‌من یا اندی‌من یا اکومن که نامهای گوناگون بهمن می‌باشد، اصل آبستنی بود. یعنی نوآفرینی همیشگی، و همچنین اصل میان هم بود. یعنی هر دو چیزی یا کسی را به هم می‌چسباند. فرهنگ ایران ناسیونالیستی و قومی و ملی نیست؟ فرهنگی است که می‌خواهد همه جهان را به هم پیوند بدهد، به همین دلیل آن را سنگ یا آسنگ می‌نامیدند. سنگ = محلی که دو چیز به هم متصل می‌شوند. بن انسان همین آسن خرد است، خرد پیوند دهنده، مینویی خرد، خرد سنتزی که مهر می‌آفریند. ایرانی به همه گونه‌های پیوند مهر می‌گفت. همه‌ی عشقها را.. اینست که سیاست ایرانی با مهرگیاه، مردم گیاه کار داشت، که کردها به آن اسن بغی می‌گویند. نام کاوه آهنگر هم از اینجا پیدا شد. نه فردی بنام کاوه بوده، و نه حرفه‌اش آهنگری! از خرد پیوند دهنده‌ای می‌آید که اصل ضد خشم، ضد قهر ضد کشتن ضد جهاد... است. نام کاوه در اوستا نیست شخص نبوده بلکه همه‌ی ملتی که برخاسته بودند. حالا چرا کاوه نامیدند؟ چون کاوه، کاو، همچنین کعبه در عربی به معنای بند نی است، که نماد پیوند دو چیز بود در مهر و عشق که اصل نوآفرینی و نوزایی می‌شد. از اینجا بود که ارتا یا هما یا سیمرغ پیدا می‌شد. به بند نی در کردی قف، قاف می‌گویند. ارتایی که از بهمن پیدا می‌شد اصل داد بود. یعنی در هر انسانی این بن بهمنی هست که از آن سیمرغ از قاف خودش برمی‌خیزد بهمن اصل نادیدنی و ناگرفتنی است، یعنی در هیچ شکلی نمی‌گنجد. البته صورت به خود می‌گیرد، ولی در آن نمی‌ماند، بلکه ایجاد اندیشه می‌کند
  continue reading

138 قسمت

همه قسمت ها

×
 
Loading …

به Player FM خوش آمدید!

Player FM در سراسر وب را برای یافتن پادکست های با کیفیت اسکن می کند تا همین الان لذت ببرید. این بهترین برنامه ی پادکست است که در اندروید، آیفون و وب کار می کند. ثبت نام کنید تا اشتراک های شما در بین دستگاه های مختلف همگام سازی شود.

 

راهنمای مرجع سریع

در حین کاوش به این نمایش گوش دهید
پخش