عبدالله مهتدی : عاقبت شاید جمهوری اسلامی در جنگهایی که برمیانگیزد از بین برود
Manage episode 436324108 series 3262994
عبدالله مهتدی : جنگ کم دامنه و نامتقارنی که جمهوری اسلامی مبتکر آن بوده و سیاست خارجی خود را بر آنها مبتنی ساخته عاقبت به جنگی تمام عیار تبدیل خواهد شد. در واقع، شاید تقدیر این باشد که عاقبت سرنوشت این نظام با خشونت و جنگی که خود دائماً برمی انگیزد رقم بخورد. در صورت وقوع چنین جنگی مردم و اپوزیسیون دموکراسیخواه ایران نباید کمترین حمایتی از جمهوری اسلامی ایران بکنند. اگر سیاست های سرکوبگرانۀ رژیم اسلامی در داخل نیز ادامه پیدا کند، عاقبت جایی خود مردم نیز برای برچیدن بساط استبداد، خشونت نظام اسلامی را با خشونت خود پاسخ خواهند داد..."
همزمان با تشدید تنشها در خاورمیانه، وزیر امور خارجۀ حکومت ایران، عباس عراقچی، در نخستین اظهار نظرهای خود به سه نکته مهم اشاره کرد. او گفت : واکنش نظامی تهران به اسرائیل اجتناب ناپذیر است، هر چند حساب شده خواهد بود؛ خصومت و تنش میان جمهوری اسلامی ایران و آمریکا حل ناشدنی است، ولی باید آن را مدیریت کرد؛ و بالاخره کل سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مثل همیشه در هماهنگی با سپاه پاسداران تنظیم و دنبال می شود.
آیا مبالغه است اگر بگوییم که موجودیت و بقای جمهوری اسلامی نیازمند جنگ و آنهم جنگی دائمی است مشروط به این که البته دامنۀ آن از حد معینی فراتر نرود؟ چه رابطهای هست میان این جنگ در خارج و سیاست جنگی که حکومت اسلامی طی چهار و نیم دهۀ گذشته علیه مخالفان و مردم در داخل دنبال میکند؟ و بالاخره، رویکرد سیاسی در قبال نظامی که جنگ را به ابزار سلطه و زبان سیاست بدل کرده چیست؟
عبدالله مهتدی، دبیرکل حزب کومله کردستان ایران، در پاسخ به این سئوالها از جمله گفته است:
"جمهوری اسلامی از بدو تأسیس خود و به ویژه از آغاز زمامداری رهبر کنونی آن، علی خامنهای، سیاست ایجاد یک امپراتوری شیعه در منطقه را بر اساس یک آمریکاستیزی مداوم دنبال کرده و همزمان اجرای این سیاست توسعه طلبانه را بر ایجاد نیروهای نیابتی در کشورهای خاورمیانه استوار ساخته است. با این سیاست جمهوری اسلامی کوشیده اقلیتها یا اجتماعات شیعه در منطقه را تحت تاثیر قرار داده و از میان آنها نیروی سیاسی و سپس نظامی لازم را برای تحقق اهداف خود بسیج و سازماندهی کند. جمهوری اسلامی با اتکا به نیروی نظامی گروه های نیابتی خود تاکنون جنگی کم دامنه را علیه آمریکا پیش برده است. می گویم کمدامنه، چون جمهوری اسلامی خوب میداند که شکست آن در جنگی پردامنه در مقابل آمریکا قطعی خواهد بود.
افزون بر این، اسرائیل ستیزی مکمل سیاست آمریکاستیزی جمهوری اسلامی است. برای این منظور جمهوری اسلامی ایران سیاست محاصرۀ اسرائیل را از طریق غزه، لبنان و سوریه دنبال کرده و به احتمال قوی هدف بعدی آن برای تکمیل این محاصره اردن خواهد بود. به همین خاطر جمهوری اسلامی سیاست بی ثبات کردن اردن را نیز در دستور کار خود قرار داده است. این یک سیاست امپراتوری سازی است که لازمهاش جنگ مداوم است، ولی نه جنگ تمامعیاری که آمریکا را ناگزیر از واکنش و رودرویی مستقیم با رژیم ایران کند.
جنگ کم دامنه در خارج و سرکوب در داخل در قبال مخالفان مکمل یکدیگر و اجزای یک سیاست واحد در جمهوری اسلامی است. ملاحظه کنید که رهبران نظام اسلامی در اوج ضعف و استیصال خود هرگز از سیاست های سرکوبگرانۀ خود در قبال زنان، کارگران، کردها و بلوچها و دیگر آحاد و عناصر جامعه... دست برنداشتند.
مردم ایران، اما، از همان سال ١٣٨٨ با شعار "نه غزه، نه لبنان..." سیاست جنگجویانۀ رژیم اسلامی را در منطقه آماج نقد قرار دادند و حساب خود را نیز از آن جدا ساختند. شعار "دشمن ما همینجاست، دروغ میگن آمریکاست" را کشاورزان اصفهانی سردادند، نه این حزب یا آن حزب سیاسی برانداز. این شعار گویای خواست واقعی مردم ایران است. مردم ایران دشمنی با آمریکا، اسرائیل، عربستان یا هر کشور دیگری ندارند. آنان ضمن طرح مطالبات خود همواره نیز نشان دادهاند که با سیاست خارجی جمهوری اسلامی ایران مخالفند. بنابراین، از میان رفتن سرکوب داخلی و از میان رفتن سیاست خارجی مبتنی بر جنگ از سوی جمهوری اسلامی با یکدیگر عجین شدهاند. حتا آمدن فردی مثل پزشکیان که انتخاب شخص خامنهای بوده تغییری در سیاست داخلی یا خارجی جمهوری اسلامی نخواهد داد.
بنابراین، یک اپوزیسیون واقعی و شایستۀ این نام ناگزیر است که علاوه بر نقد سیاست سرکوب رژیم اسلامی در داخل، سیاست خارجی و منطقه ای آن را نیز نقد کند. اپوزیسیون ایران باید آمریکاستیزی، اسرائیل ستیزی یا همسویی با نیابتی سازی رژیم اسلامی را از دستور کار و برنامۀ خود خارج کند... هرگونه مماشاتی در این زمینهها نتیجهای جز تضعیف جنبش آزادیخواهی داخل علیه رژیم اسلامی ندارد. نمیتوان کسی را که فقط سیاست داخلی رژیم اسلامی را نقد می کند و نسبت به سیاست خارجی آن منفعل و بی تفاوت است یا با آن همسویی دارد، اپوزیسیون نامید. هیچ چیز دیگری جز دموکراسیخواهی و تغییر نظام اسلامی نمی تواند به این وضعیت جنگ دائمی که حکومت اسلامی در داخل و خارج تحمیل کرده، خاتمه ببخشد. برای این منظور، یکی از کارهای مهمی که اپوزیسیون حکومت اسلامی باید انجام بدهد این است که نشان بدهد صدا یا صداهای دیگری در داخل ایران هست. یعنی : نشان بدهد که صدای مردم ایران با صدای حاکمان این کشور فرق دارد و صدای مردم ایران آمریکاستیزی، غربستیزی و اسرائیلستیزی نیست. اپوزیسیون واقعی باید به کشورهای همسایه و جامعۀ جهانی اطمینان بدهد که اپوزیسیون جمهوری اسلامی و مردم ایران به دشمنی ها و جنگ طلبی ها و توسعه طلبیهای جمهوری اسلامی خاتمه خواهند داد و توجه آنها بر حُسن همجواری و تبدیل ایران به یک عضو مسئول جامعۀ جهانی و توسعۀ اقتصادی و آزادی های سیاسی و همچنین رفع تبعیض ها در داخل متمرکز خواهد بود...
در هر حال، من بعید می دانم که وضعیت حاضر خیلی به درازا بکشد. جنگ کم دامنه و نامتقارنی که جمهوری اسلامی مبتکر آن بوده و سیاست خارجی خود را بر آن مبتنی ساخته عاقبت به جنگی تمام عیار تبدیل خواهد شد و برغم خسارات اجتناب ناپذیر آن به عمر جمهوری اسلامی نیز پایان خواهد داد. جمهوری اسلامی با سیاستهای خود وضعیتی را به وجود آورده که سرنوشت آن احتمالاً با جنگی که خود برانگیخته رقم خواهد خورد. در صورت وقوع چنین جنگی مردم و اپوزیسیون دموکراسیخواه ایران نباید کمترین حمایتی از جمهوری اسلامی ایران کنند. در هیچ جنگ خارجی که جمهوری اسلامی راه بیندازد یا در نتیجۀ سیاست های آن به راه بیفتد هیچ همسویی یا هم سنگری از جانب اپوزیسیون و مردم جایز نیست. اگر سیاست های سرکوبگرانۀ رژیم اسلامی در داخل نیز ادامه پیدا کند، عاقبت جایی خود مردم نیز برای برچیدن بساط زور و استبداد، خشونت نظام اسلامی را بالاجبار با خشونت خود پاسخ خواهند داد. در واقع، شاید مقدر این باشد که عاقبت چه در سیاست داخلی و چه در سیاست خارجی سرنوشت این نظام با خشونت و جنگی که خود برانگیخته رقم بخورد..."
25 قسمت