show episodes
 
M
MadBoys - پادکست مدبویز
Series avatar that links to series pageSeries avatar that links to series page

1
MadBoys - پادکست مدبویز

Sasan Aghaei, Mehdi Ghadim, Mojtaba Hessami

Unsubscribe
Unsubscribe
ماهیانه
 
پادکست «پسران دیوانه» جست‌و‌جویی‌ست برای یافتن دریچه‌های نو در روی‌دادها. ما می‌خواهیم مخاطبان پادکست به جای وقت‌گذرانی، مجال اندیشیدن به حرف‌های‌مان را داشته باشند. «مدبویز» در ۲۵ فروردین ۱۴۰۰ برابر با چهاردهم آپریل ۲۰۲۱، نخستین شماره‌ی خود را منتشر کرد و فعلن، چهارشنبه‌ها، دو شماره در ماه تولید می‌کند. بنیان‌گذاران مدبویز؛ ساسان آقایی، مجتبی حصامی و مهدی قدیمی هستند و کاری‌ست از تیم وات تی‌وی.
  continue reading
 
S
Sogno
Series avatar that links to series pageSeries avatar that links to series page

1
Sogno

Reza Tavakoli

Unsubscribe
Unsubscribe
ماهیانه
 
من رضا توکلی هستم و سوگنو نسخه‌ی صوتی وبلاگ منه. توی اون دوست دارم در مورد یادداشت‌هام بیشتر توضیح بدم | RezaTavakoli.com
  continue reading
 
خ
خط سفید جاده
Series avatar that links to series pageSeries avatar that links to series page

1
خط سفید جاده

Mohammad Tajeran محمد تاجران

Unsubscribe
Unsubscribe
هفتگی+
 
این پادکست، سفرنامه من، محمد تاجران، از سفر دور دنیا با دوچرخه‌ام است. گزارش های یک سایکل‌توریست که سالهاست داره دورنیا سفر میکنه و درخت میکاره و با کودکان در مورد اهمیت درختان صحبت میکنه. طبیعت‌دوستی که عاشق محیط‌زیسته خودش در حال آموختن و آموختن و آموختنه و تازه داره سفر کردن رو بعد از ۸۴۰۰۰ کیلومتر و ۵۴ تا کشور و کاشتن ۳۰۰ درخت در ۱۰۰ مدرسه مختلف دنیا یاد میگیره. وبسایت : www.weneedtrees.com توییتر : www.twitter.com/tajeran اینستاگرام : www.instagram.com/mohammad.tajeran دستنوشته ها : htt ...
  continue reading
 
در پادکست ناجی: معروف ترین کتابها و متدهای معتبر دنیا در زمینه خودشناسی، توسعه فردي و زندگی بهتر ، رو به زبان ساده بازگو میکنیم. و محور گفتگو ها، در جهت افزایش سطح آگاهی در زندگی و تجربه داشتنه حس بهتر به خودمون و هرآنچه در پیرامون ما، در گذر است.
  continue reading
 
آ
آوید
Series avatar that links to series pageSeries avatar that links to series page

1
آوید

پری ناز

Unsubscribe
Unsubscribe
ماهیانه
 
تو پادکست آوید همه چیز به هم ربط پیدا می کنه: جامعه، فرهنگ، زنان، فلسفه، سیاست، تاریخ. فصل اول شامل سه رشته هست: رشته ی اول کتاب "کمونیسم رفت ما ماندیم و حتی خندیدیم" اثر اسلاونکا دراکولیچ؛ رشته ی دوم تاریخ؛ رشته ی سوم زنان در روزگارشان. این سه رشته در هم تنیده میشن و کم کم ما رو به دیدی گسترده تر میرسونن...آوید یعنی آگاهی
  continue reading
 
Loading …
show series
 
سه‌گانه‌ی دیوار برلین )۲(: دیوار چگونه برپا شد؟ مردم برلین، شب خوابیدند و وقتی صبح روز ۱۳ آوگوست ۱۹۶۱ بیدار شدند، دیدند دیواری بلند و طولانی، شهر اون‌ها رو تقسیم به دو کرد، نیمی شرقی و نیمی غربی. دیوار برلین اما تنها، شهر برلین رو تقسیم به دو نکرده بود؛ این دیوار به شکلی نمادین، جهان پس از جنگ جهانی دوم رو به دو بلوک تقسیم می‌کرد؛ بلوک شرق به رهبری…
  continue reading
 
سه‌گانه‌ی دیوار برلین (۱): آلمان چگونه تقسیم شد؟ روز نهم نوامبر ۱۹۸۹، دیواری فرو ریخت که برپاییش نماد جنگ سرد بود و سقوطش سمبل جهان آینده‌ای که کمونیسم روسی در اون جایی نداره. مردم آلمان شرقی در روی‌دادی ناگهانی و پیش چشم بهت‌زده‌ی دوربین‌های تلویزیون و عکاسی، با هر چی به دست‌شون می‌رسید، به جون دیوار برلین افتادند و از نظر برخی مورخا، بزرگ‌ترین حا…
  continue reading
 
وسط آمازون کنار جاده هستم ، یک ساعتی هست که منتظر ماشین هستم . بعد از اینکه با حامد به ماناوس رسیدیم یک روز پر فشار وسخت داشتم چون با خودم کلنجار رفتم که چکار کنم و چه مسیری رو باید انتخاب کنم ، زمانش بود که به ایران برگردم ولی تهیه بلیط برام مقدور نیست و از طرفی بعد از هفتادروز سفر از دوست صمیمیم جدا میشم . فعلا تنها گزینه ای که برام مقدوره اینه ک…
  continue reading
 
این گزارش به سفر بین لیما و ماناوس برمی گرده . بعد از چند روز استراحت در لیما قدم بعدی این بود که به ماناوس بریم چون چند روز تا تاریخ انقضای ویزای برزیل حامد باقی مونده و باید زودتر وارد برزیل بشیم تا ویزا رو تمدید کنه و بعد از اون حامد به مسیر سفر خودش ادامه میده و من هم میرم سراغ ادامه زندگی خودم ...…
  continue reading
 
از ایکیتوس به سمت ماناوس در سفر هستیم . با قایق آهسته روی آمازون در حرکت هستیم و از این تجربه لذت می برم . از جایی شروع می کنم که در گزارش قبل راه افتادیم که به سمت اینکوآسی حرکت کردیم و در مسیر جنگلی دوچرخه سواری کردیم ...
  continue reading
 
گزارش رو از روی یک تپه مرتفع تقدیمتون می کنم . بعد از اینکه از هوآن کوآیه راه افتادیم سربالایی شروع شد ،مسیرمون که از سنتا ماریا تا اندو وایلایس هست .این مسیر دویست وپنجاه کیلومتر هست حداقل پنج گردنه مرتفع بیش از چهار هزار متر مسیر وجود داشت دویست کیلومتر مسیر جاده خاکی سنگین داشت که با باریدن باران و گلی شدن دوجرخه سواری غیر ممکن بود و تصمیم گرفتی…
  continue reading
 
در این گزارش از شهر کوسکو تا اینجا رو براتون تعریف می کنم . از کوسکو راه افتادیم و برای ادامه مسیرمون داریم به شمال و به سمت سرچشمه های آمازون حرکت می کنیم . یه اشتباه خوشایند باعث شد دره مقدس رو دیدیم ....
  continue reading
 
نسل‌کشی روسیه در چچن، مسمومیت دختران دانش‌آموز و داستان مرگ راوی آن: آنا پولیتکوفسکایا – بخش دوم و پایانی جنگ روسیه با چچنی‌ها حتا پس از پیروزی هم ادامه یافت. تو اپیزود پیشین پادکست مدبویز، تاریخچه‌ی این جنگ و درگیری‌های روسیه تو قفقاز شمالی رو مرور کردیم تا رسیدیم به جنگ‌های اول و دوم چچن. جنگ‌هایی که اولیش رو یلتسین آغاز کرد اما شکست خورد و پس از…
  continue reading
 
این گزارش رو از روزی که تکلیف ویزای پرو مشخص شد ،پر می کنم . وقتی از شهر کوپاکابانا Copacabana به لاپاز برگشتیم ،درخواست ویزامون رو به سفارت پرو دادیم و چون خاطر جمع بودیم که تا چند روز دیگه آماده میشه اولین بلیط ماچوپیچو Machu Picchu که یکماه بعد بود رو گرفتیم ، ولی زمان مشخصی برای ویزا تعیین نکردن و مدتی بلاتکلیف موندیم .در ادامه براتون تعریف می …
  continue reading
 
مسیر سخت لاپاز در هتل هستم و روزهای کلافگی انتظار برای ویزا رو می گذرونم . همونطور که در انتهای گزارش قبلی گفتم ، قرار بود که از ایکا به سمت سالار دی کویی پاسا salar de coipassa حرکت کنیم که کسی سر راهم قرار گرفت و مسیری دیگه ای رو معرفی کرد ،چون من همیشه حسم رو دنبال می کنم تصمیم گرفتم که از همون مسیر بریم ولی دچار چالشهایی شدیم ....…
  continue reading
 
مروری بر نسل‌کشی روسیه در چچن و داستان زندگی و مرگ راوی آن: آنا پولیتکوفسکایا – بخش نخست وقتی ولادمیر پوتین به اوکراین حمله کرد، بسیاری تو غرب شگفت‌زده شدند که چطوری ممکنه روسیه‌ی «دموکراتیک» به مرزهای یه کشور دیگه حمله کنه؟ انگار غافل‌گیر شده باشند، مدام می‌پرسیدند، این واقعیه؟ امکان نداره که تو قرن بیست‌ویکم، قدرتی مثل روسیه مثل قرون وسطا به فکر …
  continue reading
 
خط ارتجاع و تروریسم در سینمای پیش از ۵۷ - بخش دوم و پایانی برای سینمای شبه‌روشنفکری پیش از ۵۷ یه عنوان پرطمطراق استفاده می‌کنند؛ «موج نو». جریانی که با فیلم «گاو» ساخته‌ی داریوش مهرجویی و «قیصر» از مسعود کیمیایی، رونق گرفت، پرده‌ی سینما را اشغال کرد و به سرعت با پیوستن سینماگرهایی مثل فریدون گله، امیر نادری، پرویز کمیاوی، سهراب شهیدثالث، زکریا هاشم…
  continue reading
 
چون اپیزود قبلی طولانی شده بود ،گزارش رو قطع کردم و در این اپیزود ادامه میدم . براتون از مسیری که در salar انتخاب و دنبال کردیم صحبت می کنم و گزارش بعدی هم در مورد چالش‌هایی هست که در این مسیر داشتیم ..‌..
  continue reading
 
عرصه سفید زیبا جایی وسط کویر نمک بولیوی هستم ،در حال بالا رفتن از یک تپه. سه روز هست که در کویر نمک (سالار دی اویونی ) salar de uyuni هستیم ، صدو ده کیلومتر درون کویر جلو اومدیم . دیشب در یکی از جزیره های اینجا به اسم جزیره ماهیگیر pescador چادر زدیم . تجربه منحصر به فردی هست . در ادامه براتون از دو برنامه که در این مدت همراه دوستم حامد داشتیم برات…
  continue reading
 
زندگی در لحظه ،در جاده مرگ کماکان در جاده مرگ هستم ،دیروز به سمت پایین راه افتادم تا از جاده مرگ خارج بشم . پایین رفتم تا جایی که دسترسی به اینترنت داشتم و کارهای اینترنتیم رو انجام بدم ... در ادامه .... بقیه گزارش رو ده روز بعد پر کردم
  continue reading
 
خط ارتجاع و تروریسم در سینمای پیش از ۵۷ - بخش نخست صدا، دوربین، حرکت؛ "تصویری سیاه‌، بچه‌ای لاغر که از فرط سوتغذیه رو به موت است، مادری که تن‌فروشی می‌کند، پدری که یا الکلی‌ست یا گرفتار مواد مخدر، تصویرهای درهم و برهم و ناگهان یک قهرمان با هفت‌تیر که می‌آید و آدم می‌کشد ..." این با کمی پی‌رنگ داستانی می‌تونست به سادگی دست‌مایه‌ی فیلمی پیش از ۵۷ بشه…
  continue reading
 
داستان حسن و بیم‌ها و امیدهاش برای دیدن (www.karnameh.com) اسپانسر این اپیزود: کارنامه کد تخفیف سرویس دوره‌ای مخصوص شنوندگان پادکست آن: onpodcast دونیت به پادکست آن در سایت حامی باش: https://hamibash.com/onpodcast حمایت از خارج از کشور: https://www.buymeacoffee.com/onpodcast PayPal: https://www.paypal.com/paypalme/mersenarabzadeh اینستاگرام: https:…
  continue reading
 
دشمنان جهش اقتصادی ایران در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ با مرور زندگی و مرگ محمدصادق فاتح (بخش دوم و پایانی) اقتصاد ایران تو دهه‌ی ۴۰ و ۵۰ به سرعت پیش‌رفت می‌کرد. مدبویز توی اپیزود قبلی خودش این پیش‌رفت سریع رو مرور کرد اما این رو هم شنیدیم که هم‌زمان با رشد اقتصادی کشور، در بین مخالفان شاه، خط تروریسم پی‌ریزی شد تا شریان حرکت اقتصادی کشور در دهه‌ی ۵۰ رو هدف ق…
  continue reading
 
ساعت دو ونیم شب هست و یک جای آروم در جنگل هستم ؛ وسط جاده مرگ (La Carretera de los Yungas) که یکی از جاذبه های توریستی شهر بولیوی هست .برنامه م این بود که بیام این جاده رو ببینم و رد بشم و شب جایی در ارتفاع پایین‌تر که گرم‌تر هست چادر بزنم .... در ادامه براتون از اقامت دوهفته ای در لاپاز مرتفعترین پایتخت جهان صحبت می کنم .…
  continue reading
 
در ادامه گزارش قبلی ،فردای اونشب راه افتادم ، شصت تا هفتاد کیلومتر سربالایی داشتم . در حال دوچرخه‌سواری بودم که سربالایی درحال دوچرخه سواری بودم که با پسر جوانی رو دیدم که بنزین ماشینش تمام شده بود ....
  continue reading
 
دشمنان جهش اقتصادی ایران در دهه‌های ۴۰ و ۵۰ (بخش نخست) دهه‌های ۴۰ و ۵۰، رشد اقتصادی ایران، شتاب خیلی زیادی گرفت، وضعیت اقتصادی و معیشتی مردم تغییر کرد، ایران در حال پوست انداختن بود و شاه به فکر دگرگونی‌های بسیار بزرگ‌تر. این توسعه‌گرایی سریع اما دشمنان خارجی قدرتمندی داشت. اونا پس از شکست تجربه‌های اشغال، تجزیه و انواع کودتا برای زمین‌گیر کردن ایر…
  continue reading
 
این گزارش رو از جای هیجان انگیزی بالای تپه ای مشرف به دشت بزرگ و کوههای بلند در اطراف، تقدیم می کنم .دیشب اینجا یک طلوع ماه فوق‌العاده زیبا ودل انگیز داشتم . کم کم دارم ارتفاع می گیرم و فکر می کنم فردا به ارتفاع ۴۵۰۰ برسم ،بعد از اون حداقل یکماه مسیرم در دشت مرتفع خواهد بود . در ادامه از مسمومیت غذاییم ، سکونت در یک منزل ، تهیه لباس گرم ، مردم ، فس…
  continue reading
 
یعد از گزارش قبلی که حرف خاصی برای گفتن نداشتم به این موضوع فکر کردم و به این واقعیت برخورد کردم که این طبیعیه که همه ی روزهای زندگی یا اتفاقات هیجان انگیز نباشه . فردای گزارش قبلی که حرکت کردم تا شهر بعدی ،مسیرم مدام سربالایی و سر پایینی بود و مسافت‌های زیاد سربالایی و سنگین وچند شب سرد داشتم ،مسیر سخت و پرفشار بود ولی از طرفی از نظر بدنی و ذهنی ب…
  continue reading
 
گزارش رو از جایی در ارتفاع ۲۶۰۰ متری تقدیمتون می کنم . مسیرم سربالایی و پر ازبالا و پایین هست ،تا قبل از اینکه به لاپاز برسم باید ارتفاع چهارهزار و خرده ای رو هم رد کنم ،به مرور دارم ارتفاع می گیرم و بدنم هم داره کم کم به ارتفاع عادت می ‌کنه . بعد از گزارش قبلی که راه افتادم، روز چهارم دوچرخه سواریم بود ، ونیاز به یک شب راحتتر داشتم ، تصمیم گرفتم ب…
  continue reading
 
جایی کنار یک رودخونه منتظر طلوع خورشید هستم تا به سمت کوچابامبا حرکت کنم .مسیرم در شروع کوههای آند هست . یک هفته خیلی پرکار و پراز خیر و برکت داشتم در سانتاکروز داشتم ؛ هفته ای که مهمانِ دوست خیلی خوب و مهربانی بودم ، کارگاه‌های زیادی در جاهای مختلف داشتم ،مسافت دوچرخه‌سواری م درسفر به نودهزار کیلومتر رسید و هفته ی منجر به تولدم ...…
  continue reading
 
وقتی از چوچیز به سمت سانتا کروز راه افتادم ۳۷۰ کیلومتر راه پیش رو داشتم مسیر کفه بود وازین بابت مشکلی نداشتم ولی با دوستانم قرار گذاشته بودم سه روز دیگه خودم رو به سانتاکروز برسونم باید روزی صد وبیست کیلومتر درروز دوچرخه‌سواری می کردم ...
  continue reading
 
روایتی از فرجام مقاومت طبرستان در برابر حمله‌ی تازیان (بخش دوم) سرنوشت سلسله‌ی دابویگان تو شمال ایران چی شد و دودمان ساسانیان تو تبرستان چه فرجامی داشتند؟ اگه اپیزود پیشین «مدبویز» رو شنیده باشید، احتمالن، این رو از خودتون پرسیدید. تو اپیزود ۵۱م، براتون از آخرین تکه از سرزمین ایران گفتیم که در برابر حمله‌ی اعراب ایستادگی کرد و تا یک قرن بعدش هم هرگ…
  continue reading
 
جایی در یک جنگل هستم ، در جاده های برزیل بخاطر مزارع شخصی و دامداری‌ها ،دو طرف جاده فنس کشی هست و من برای اینکه از جاده خارج بشم و جایی چادر بزنم محدودیت زیادی دارم ...‌
  continue reading
 
سلام، نزدیک اتوبان زیر چادر هستم ،مدتی هست کنار اتوبان دوچرخه‌سواری می کنم ،بنابراین نمی تونم هیچ جای خلوت وساکتی برای ضبط کردن صدا پیدا کنم . بعد از چهار پنج روزی که بخاطر بارندگی متوقف شده بودم ،به محض اینکه بارون بند اومد با دوچرخه راه افتادم ، با اینکه برنامه داشتم که مقداری از مسیر رو با ماشین برم ...…
  continue reading
 
سلام ،گزارش رو از شهری به نام ایباییتی تقدیم می کنم ، چند روزی هست که اینجا بخاطر بارون متوقف شده م . وقتی با حال خیلی بد روحی بخاطر شرایط این روزهای ایران از کروچیوا خارج شدم ،هنوز تصمیم نگرفته بودم که اول به آبشار ایگواسو برم یا بولیوی ولی بخاطر حال بد و پنج روز مداوم بارندگی که پیش رو بود ،به ایگواسو نرفتم ...…
  continue reading
 
مروری بر مقاومت آخرین جرگه از حکومت ایرانیان پس از حمله‌ی اعراب (بخش نخست) آیا ایرانیا آسون تسلیم شدند؟ تاج و تخت ساسانیان رو به چکاوک شمشیری از سوی تازی واگذار کردند و زبان و دین و رسم نو برگزیدند؟ چه قدر چنین تصوری واقعیه؟ درباره‌ی مجموعه مقاومت‌های ایرانیان پس از فروپاشی سلسله‌ی ساسانی چی می‌دونید؟ تا الان می‌دونستید که ۱۰۰ سال پس از مرگ یزگرد س…
  continue reading
 
پیشگامان ایران‌خواهی (۲) – موج نخستین در دومین قسمت از سریال «پیشگامان ایران‌خواهی»، جستارهای فرهنگی پدران فکری ناسیونالیسم ایرانی رو بررسی می‌کنیم. این اپیزود شرحی‌ست درباره‌ی این‌که چهار پدر فکری جریان ایران‌خواهی در میانه‌ی عصر ناصرالدین‌شاه، جامعه‌ی ایرانی اون زمان رو چگونه می‌دیدند، تفسیر می‌کردند و راه‌کارهاشون برای گذر ایران از ورطه‌ی جهل و …
  continue reading
 
پیشگامان ایران‌خواهی (۱) – موج نخستین به فصل پنجم مدبویز خوش اومدید. این اپیزود که بعد وقفه‌ی ناخواسته‌ی ما منتشر میشه، آغاز یه سفر دور و درازه برای بازشناسایی ریشه‌هامون. قراره تو این سفر، ریشه‌های هویتی و معرفتی جریان ایران‌خواهی دنبال کنیم و برخوردی از نزدیک با اون‌ها داشته باشیم. این مجموعه با نام «پیشگامان ایران‌خواهی» به شکل متناوب از مدبویز …
  continue reading
 
سه روز هست که در شهر کرو چیبا هستم و استراحت می کنم ، بعد از گزارش قبلی ، راه افتادم ، جاده ای که پیش رو داشتم اتوبان پرترافیک و پر از تریلی بود و جاذبه و زیبایی خاصی نداشت و فقط میخواستم رد بشم ،پس با کمک تکنیک استراحتهای متناوب با تمام توان رکاب زدم و با اینکه مسیر ، سربالایی زیادی داشت ، تو چهار روز چهار صد متر رکاب زدم ....…
  continue reading
 
ین گزارش رو از صدو هفت کیلومتری محل اقامتم در سائو پائولو تقدیم می کنم ولی چون کنار اتوبان چادر زدم و صدای پس زمینه زیاد هست ، پنج صبح که بیدار بشم براتون گزارش می کنم ...
  continue reading
 
سلام ، این گزارش رو از جایی وسط جنگل تقدیم می کنم ، با اتوبوس به این شهر اومدم و چون قرار هست امروز با دوستم به کوهنوردی بریم ، دیشب اینجا چادر زدیم . چهارماه گذشته در برزیل بخاطر گرما از خورشید فراری بودم ولی حالا زمستون شده و هوای منطقه سرد هست ، الان من اینجا از لابلای درختها نگاه می کنم و منتظر خورشید هستم که بالا بیاد و این قسمت گزارش رو پر می…
  continue reading
 
گزارش رو از کنار شهر سائو سباستییائو تقدیم می کنم ، بعد از اینکه چند لحظه صدای موج اقیانوس رو با هم گوش کنیم ، براتون صحبت می کنم از حس خودم از این شکل زندگی تا ملاقات خوشایند با تنها ایرانی شهر او واتوبا ....
  continue reading
 
این گزارش رو از خونه ی یک برزیلی از شهری که هنوز اسمش رو نمی دونم تقدیم می کنم .در فرهنگ برزیل صدای بلند صحبت و موسیقی یک چیز کاملا عادیه . در ادامه گزارش قبل ...من به ریو رسیدم و زمان بسیار خوبی رو با دوست قدیمیم هومن گذروندم .و سنگنورد ایرانی حسین معزی کوه رفتیم .....
  continue reading
 
ابتدای این گزارش رو با بکگراند صدای موسیقی رستورانی که در ریو دوژانیرو بودم شروع می کنم ،الان دیگه در ریو دوژانیرو نیستم و در کمپ سایت( اقامتگاه )هستم .در ادامه گزارش از بخش ماجراجویی سفر براتون صحبت می کنم جایی که میخواستم با hitch hike (سفر با ماشینهای گذری…
  continue reading
 
این گزارش دقیقاً در امتداد خط سفید جاده ست .سه روز هست که در راهم و مسیرم تا ریو دوژانیرو رو hitch hike می کنم ،با اینکه تو کامیون هستم و صدای اضافه زیاد هست حس و حالش رو دوست دارم و همینجا گزارش رو تقدیمتون می کنم ...
  continue reading
 
درحال حاضر در شهر لنسویس دیامونتینا ،شهری چهارصد کیلومتر داخل برزیل هستم .این شهر اصلا در مسیرم نبودم و براتون صحبت می کنم که چطور سر از اینجا درآوردم ....
  continue reading
 
در اتوبان دوچرخه‌سواری می کنم ، کنار جاده شانس پیدا کردن جا نیست و فاصله روستاها هم بیشتر هست ،دیشب زمانی که دیگه هوا تاریک شده بود خودم رو به روستایی رسوندم ، پرسیدم و پشت کلیسایی چادر زدم جایی رو انتخاب کردم که صبح آفتاب دیرتر بهش بتابه ....
  continue reading
 
ادامه گزارش قبل ... وارد جاده شدم و از آراکاجو به سمت جنوب راه افتادم ،همه ی روز دوچرخه سواری کردم و ذهنم درگیر این بود که تا کجا میتونم با این وضعیت ( بی پولی) ادامه بدم ،حین دوچرخه‌سواری چند تا انبه دیدم که حدس میزدم مسموم باشن ....
  continue reading
 
بعد از دو شب که کنار ساحل بودم ، دیشب در روستایی چادر زدم ،پنج صبح بیدار شدم و کم کم دارم راه می افتم . ادامه گزارش قبل ... افتادم توی جاده ،مسیرم به سمت جنوب بود ، چالشی که داشتم بی پولی محض بود و هدفم گذر به سلامت از این چالش و مدیریت روانی خودم بود تا غروب دوچرخه سواری کردم تا وارد روستایی شدم و چادر زدم ....…
  continue reading
 
در ادامه گزارش قبل ... اونشب بخاطر پشه ها نتونستم بخوابم ،فقط زیر پشه بند منتظر بودم صبح بشه شاید با نور آفتاب پشه ها کم بشن ،صبح به مسیرم به سمت خط ساحلی رو ادامه دادم و می خواستم به اولین جایی که رسیدم استراحت کنم ،تصمیم داشتم برای ریکاوری بدنم به ازای هرسه روز دوچرخه سواری ،یک روز استراحت کنم ...
  continue reading
 
Loading …

راهنمای مرجع سریع