مجموعهای از نمایشنامههای رادیویی رسانه PersianBMS
…
continue reading
تاریخ پر فراز و نشيب اديان بابی و بهائی سرشار از وقايع شنيدنی است. پس در طول يک سال، هر پنجشنبه، دمی با تاريخ همراه می شويم و گاهشمار بهائی را ورق می زنیم و سرگذشت فداكاری ها و جان فشانی ها، تعصبات و تهديدها، سفرها و سخنها، به دنيا آمدنها و از دنيارفتنها و بسیاری وقايع ريز و درشت ديگر را با هم مرور می کنیم. «دمی با تاريخ؛ گاهشمار بهائی» برنامهای است از نويد توكلی. دمی با تاريخ را هر پنجشنبه، در مجله جوانان از راديو پيام دوست بشنويد.
…
continue reading
این برنامه با تکیه بر اسناد منتشرشده در وبسایت «خانهی اسناد بهائیستیزی» https://iranbahaipersecution.bic.org/fa و نیز منابع مکمل مانند مجلات بهائی، دستنوشتهها و خاطرات و همینطور مصاحبه با خانوادهها، به شرح زندگی بهائیانی میپردازد که پس از انقلاب اسلامی، ربوده، دستگیر و کشته شدهاند. هر بخش داستانی را روایت میکند که بر پایهی اسناد ساخته شده است. «سودای ستیز» یک برنامهی نیمهمستند است. یعنی ممکن است بعضی جزئیاتِ روایتها و وقایع - برحسب اتفاقاتی که در زنجیرهی داستان رخ میدهد - تغیی ...
…
continue reading
پادکست آئین بهائی به بخش هایی از کتاب آئین بهائی میپردازد که نگرشی کوتاه به تاریخ و تعالیم این آئین است. آئين بهائى در ايران زاده شد و دوران نوزادى و طفوليت را در گهواره آن مرز و بوم طى نمود و پس از آن به کشورهاى همجوار و از اواخر قرن نوزده ميلادى به سرعت به اروپا و آمريکا راه يافت. آموزههاى آئين بهائى متناسب با نيازمندیهاى حال و آينده بشر عرضه شده اند. هسته مرکزى رسالت حضرت بهاءالله، مؤسس اين آئين، همانا وحدت عالم انسانى و استقرار نظمى نوين به جهت تنظيم روابط بين ملل است.
…
continue reading
شب پنجم جمادی الاول سال 1260 هجری قمری چراغ دو خانه روشن ماند، یکی در شیراز و یکی در تهران در شیراز سیدی میزبان مُلایی بود و در تهران خانواده ای چشم به راه فرزند، 2 چراغی که روشن ماند تا جهان از آن پس روی ظلمت نبیند، طلوعی الهی که از شیراز شروع شد و در تهران خاندانی با اصل و نسب منتظر مولودی مبارک بودند، مولودی که مقدر بود، بعدها جهان را با قلم شمسی نورا و امری بی همتا روشنایی بخشد
…
continue reading
در این برنامهها که به مناسبت عید صیام و نوروز تهیه شده گوینده با لحن شاد و طنز آلود نحوهٔ شاد گذراندن عید را پیشنهاد داده وبا شنوندگان در میان میگذارد و سعی میکند لحظات شادی را برای مخاطبان خود بوجود آورد.
…
continue reading
در این مجموعه با مردانی از جامعه روحانیت شیعه در ایران آشنا میشوید که وقتی آوازه آیینهای بابی و بهائی را شنیدند بلافاصله به تحقیق و مطالعه پرداختند و در راه ارتفاع و گسترش آن حتی از جان خود گذشتند.
…
continue reading
رادیوی پیام دوست بر آن است که از این پس سلسله گفتارهائی را پیرامون تاریخ ادیان برای شما ارائه بکند، هدف اصلی از این گفتارها کمک به درک این حقیقت است که اساس ادیان الهی یکی است و مظاهر الهه یعنی انبیاء و رسولان الهی در هر عصر پزشک حقیقی جهان هستند. به فرموده حضرت بهاءالله مؤسس دیانت بهائی: «رگ جهان در دست پزشک دانا است، درد را می بیند و به دانائی درمان می کند..» در ادامه بیان می فرمایند: «درد امروز را درمانی و فردا را درمان دیگر»
…
continue reading
در برنامه شنیداری سربلندی ایران که به صورت نیمه نمایشی تهیه شده دو دوست بهائی و غیر بهائی که هر دو علاقه مند به تعالی و سربلندی ایران هستند تحقیق و مطالعه ای بر روی پیام ۲۳ نوامبر ۲۰۰۳ بیت العدل اعظم و همچنین آثار حضرت بهاءالله و عبدالبهاء با محوریت و موضوع سربلندی ایران می نمایند.
…
continue reading
دیدار و معارفه... حضرت عبدالبهاء رهبر نهضت بهائی که ۶۰ سال به خاطر عقیده مذهبیاش زندانی و تبعید بوده است... مژده باد مژده باد که شرق و غرب دست در آغوش یکدیگر شدند... قلوب اطفال بسیار صاف و ساده است... انسان باید قلبش مانند قلوب اطفال باشد و از هر آلایشی پاک و پاکیزه... مقام حضرت عبدالبها، من بنده بندگان خدا هستم.…
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء در واشینگتن دیسی پایتخت ایالات متحده که وطن بسیاری از رهبران اجتماع بود، تعداد زیادی از افراد مهم و مشهور، کاوشگران، سناتورها، رهبران تجاری، دانشمندان و خبرنگاران تمام مطبوعات را تحت تاثیر تعالیم الهی قرار میدادند و با روی خوش میپذیرفتند. تقاضای دیدار ایشان بسیار بود و با آن حجم ملاقاتها و جلسات، هرگز ابراز خستگی نکردند... از جمل…
…
continue reading
خبرنگاران زیادی برای تهیه گزارش به ملاقات حضرت عبدالبها با شوق میآمدند. اما برای بعضی حضور ایشان، گاهی تنها کنجکاوی و شک به همراه داشت. مانند مِری ویلیامز . او از معدود زنان خبرنگار بود که به جهت ملاقات پرکنایه از افراد مشهور و با تصاویر تند فکاهی به قلم خودش شهرت یافته بود.توسط PersianBMS
…
continue reading
شش روز بیشتر از ورود حضرت عبدالبهاء به نیویورک نگذشته بود که توجه رسانهها به فاجعهای بزرگ جلب شد. حضرت عبدالبهاء در این مورد فرمودند: «وقتی به آنان فکر میکنم حقیقتا متاثر میشوم، ولی با وقوف به این نکته تسلی مییابم که عوالم الهی لایتناهیست. اگر چه از این عالم محروم گشتهاند ولی در عالم بالا فرصتهای دیگری برایشان وجود دارد. چنانچه حضرت مسیح ف…
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء در اولین سخنرانی عمومی در لندن پیام یگانگی نوع بشر را با همه در میان گذاردند. گر چه شنوندگان ایشان را نمیشناختند ولی به سرعت روح سخنان ایشان را گرفتند. ایشان در لندن دور جدیدی از قوای بشریت را اعلان فرمودند و جهان را به صورت یک باغ توصیف فرمودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
با انقلاب ترکان جوان در دولت عثمانی، سلطان عثمانی عزل و حکومت جدید، اعلام کرد که همه زندانیان دینی و سیاسی آزاد هستند. مقامات عکا تلگرافی به استانبول زدند و پرسیدند که آیا حضرت عبدالبهاء نیز آزاد میشود و پاسخ مثبت بود. حضرت عبدالبهاء از ۹ سالگی در تبعید پدر از ایران همراهشان بودند و تا ۱۰ سال در بغداد، استانبول، ادرنه و در سال ۱۸۶۸ میلادی در عکا، …
…
continue reading
در سال ۱۸۹۴ میلادی که دو تن از بهائیان به آمریکا مهاجرت نمودند، توانستند تعداد زیادی از نفوس را با آیین حضرت بهاءالله و فرزندشان حضرت عبدالبهاء آشنا کنند، رفته رفته با تلاش پیروان و مومنین جدید در آن خطه، دیانت بهائی منتشر میشد و در این میان آقای ادوارد گتسینگر و همسرشان لوا سهم قابل توجهی داشتند. آن دو تن توانستند با عشقی که به حضرت بهاءالله داشت…
…
continue reading
پیروان وفادار حضرت عبدالبهاء یقین داشتند ایشان مرکزی هستند که میبایست در حول محور ایشان در عهد و میثاق و پیمان الهی که حضرت بهاءالله فرموده بودند ثابتقدم بمانند و در اجرای اوامرشان که حفظ امرالله را در پی داشت جانانه بکوشند. در این میان حضرت عبدالبهاء حتی به آنان که نهایت عداوت را در حق ایشان مجرا میداشتند همچنان صبر و بخشندگی بیانتها نشان مید…
…
continue reading
اشخاص مهمی به دیدار حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء میآمدند. والی بیروت، ادوارد براون مستشرق برجسته در کمبریج و تعداد زیادی از زائرین که از سراسر اطراف آسیا مشرف به زیارت شدند. روزی حضرت بهاءالله در کنار درخت سروی در نیمه راه بالای کوه کرمل ایستاده بودند و به تخته سنگی در زیر پایشان اشاره نمودند و به حضرت عبدالبهاء فرمودند در همین نقطه باید مقامی س…
…
continue reading
در دوران زندانی در قلعه عکا، حضرت عبدالبهاء به درخواست پدرشان حضرت بهاءالله اولین رساله مهم خود را درباره علل عقبماندگی ایران در راههای آبادانی و بازسازی سرزمین محبوبش به نام رساله مدنیه به قلم کشیدند که مخاطبانش، حاکمان و رهبران و علمای دین و مردم ایران بودند. بعد از آن، مقاله شخصی سیاح را به قلم آوردند که هر دوی این آثار مشهور به دلیل جو حاکم، …
…
continue reading
سفر دریایی که به خودی خود رنجآور و خستهکننده بود سرانجام در دروازه عکا پایان یافت. جایی که تبعیدشدگان زیر خورشید سوزان توسط جمعیت، مورد استهزا و تعصب و خصم و توهین قرار گرفته بودند. در آن زمان عکا لنگرگاهی نداشت و همه مجبور بودند از قایق تا ساحل در آب گام بردارند.توسط PersianBMS
…
continue reading
شهر عکا زمانی که حضرت بهاءالله به قلعهای خوفناک در آنجا تبعید شدند، در عمق ذلت و نکبت بود و نیت معاندین این بود که ایشان و آئین بهائی را در آن محیط به نابودی بکشانند.توسط PersianBMS
…
continue reading
میرزا محمدعلی نهری به همراه برادرش میرزا هادی و ۲۴ نفر دیگر به فرمایشات حضرت باب عازم خراسان میشوند. در هنگام وداع، میرزا محمدعلی به همسرش سفارش میکند چنانچه فرزندشان دختر شد، نامش را فاطمه بگذارد و بعد از آن به همراه برادرش راهی خراسان شدند.توسط PersianBMS
…
continue reading
سرانجام سفیر ناصرالدین شاه، میرزا حسین خان مشیرالدوله در استانبول به همراهی بعضی از نمایندگان دُول خارجی موفق شدند دستور تبعید حضرت بهاءالله را از بغداد به استانبول بگیرند. نامق پاشا با تمام احترام و تعلق قلبی خاص به حضرت بهاءالله و فرزندشان عباس افندی که جوان رشیدی ۱۹ ساله شده بودند، نتوانست مانع این تبعید گردد.…
…
continue reading
از اتفاقات مهم بغداد، ملاقاتهای معترضین شاه ایران با حضرت بهاءالله به قصد جلب حمایت بابیان بود. افرادی چون میرزا مَلکَم خان، پسر میرزا یعقوب خان ارمنی، عباس میرزا برادر ناصرالدین شاه که به بغداد تبعید شده بود و میرزا فضلالله وزیر نظام برادر میرزا آقا خان نوری، هیچ یک از درخواستهایشان از طرف حضرت بهاءالله مورد قبول واقع نشد. ایشان تلاش آنها را ب…
…
continue reading
بابیان در بغداد گرد میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) جمع شدند و این یکی از فرصتهایی برای دیوانسالاران و درباریان ناصرالدین شاه بود که برای مشوش کردن شاه استفاده کنند. تمام دیوانسالاران و درباریان ناصرالدین شاه هر گاه اشکالی در مملکت رخ میداد، بابیان را عامل و مسبب اصلی هر اتفاقی نشان میدادند و گزارشهایی غیرواقع بر علیه آنها به شاه تقدیم م…
…
continue reading
غیبت میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) زیاد شد. ماهها گذشت و خبری از ایشان نیامد. هدایت امور خانواده به عهده عباس بود، برای عباس با این سن و سال کم، بسیار سخت بود اما ایشان از عهده امور به خوبی بر میآمدند. خانواده میرزا حسینعلی نوری دو سال چشم انتظار آمدن خبری از ایشان بودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) ۴ ماه در سیاه چال تهران در محیطی آلوده و متعفن و تاریک زندانی بود و در حالی که سنگینی طاقتفرسای زنجیر قَره کُهَر را به دوش میکشید، وقایع حزنانگیز جانبازی یاران نیز بر دلش سنگینی میکرد. میرزا حسینعلی پس از آزادی از سیاه چال، دیگر چیزی از مال دنیا در تهران نداشت.…
…
continue reading
غوغای پیروان باب به اوج خود رسیده بود و امیرکبیر این هیجان عمومی را خطری برای تاج و تخت دید و مانند همتای پیشین خویش میرزا آغاسی به دشمنی با این گروه (پیروان حضرت باب) پرداخت. اخبار بابیان در این سالها مسلسلوار از همه جا میرسید.توسط PersianBMS
…
continue reading
ترور نافرجام ناصرالدین شاه که توسط سه نفر از بابیان، بی هیچ ماموریتی به طور خودسرانه و بدون مشورت صورت گرفته بود، آخر شوال ۱۲۶۸ هجری شمسی اتفاق افتاد و سبب مصیبت جدیدی نسبت به یاران (پیروان حضرت باب) شد. اصحاب رها یافته از بلایای قبل و همچنین میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) در این واقعه گرفتار شدند.…
…
continue reading
در بحبوحه بلایا و هجوم اعداء به قدری سنگ به خانه میرزا حسینعلی (حضرت بهاءالله) انداخته بودند که خانه پر از سنگ شده بود. عباس طفلی ۹ ساله بود و کسی را در آن خانه جز والده و همشیره و آقا میرزا محمدقلی نداشت. والده از بیم جاهلان و بدخواهان آنها را به محله سنگلج در پس کوچهای در منزلی برد و محافظت میکرد تا روزی که امور معیشت بسیار سخت و ناممکن شد.…
…
continue reading
میرزا محمد حسن، برادر میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) دلخوش از وصلتی که قرار شده بود بین عباس و دخترش شهربانو صورت بگیرد روزگار را میگذارند و...توسط PersianBMS
…
continue reading
در جشن چوپانها عباس که از رسوم خبری نداشت به یکباره به هر یک از چوپانها که نزدیک به هشتاد نفر میشدند یک گوسفند هدیه داد که این باعث شگفتی همه شد.توسط PersianBMS
…
continue reading
شب پنجم جمادیالاول سال ۱۲۶۰ هجری قمری چراغ دو خانه روشن ماند، یکی در شیراز و یکی در تهران، در شیراز سیدی میزبان مُلایی بود و در تهران خانوادهای چشم به راه فرزند. دو چراغی که روشن ماند تا جهان از آن پس روی ظلمت نبیند، در تهران خاندانی با اصل و نسب منتظر مولودی مبارک بود، مولودی که مقدر بود، بعدها جهان را با قلم شمسی نورا و امری بیهمتا روشنایی بخش…
…
continue reading
طاهره که در اتاق نوکران باغ ایلخانی نگاه داشته شده بود در حال سجده و مناجات با قلبی آرام و مطمئن با خدای خود گفتگو میکرد، ناگهان در اتاق باز شد و پیشخدمتی که با وعده عزیزخان سردار به شغلی بهتر، مامور کشتن طاهره شده بود، وارد شد. طاهره که در سجده بود سر از سجده بلند کرده و نگاهی به او انداخت. پیشخدمت سر به زیر انداخت و چند قدم به عقب گذاشت و بعد …
…
continue reading
طاهره گویا میدانست چه چیزی در انتظار اوست. مانند کسی که میخواهد مسافرت کند رفتار میکرد. همه از هم می پرسیدند این رفتار چیست؟ و در حین این کارها به قدری خندان بود که همه بیاختیار به گریه میافتادند.توسط PersianBMS
…
continue reading
بیش از یک سال بود که طاهره در خانه کلانتر اقامت داشت و از هر طرف اخبار ناگوار حوادث نیریز و زنجان و کشتار بیرحمانه اصحاب حضرت باب را میشنید. برای طاهره این ظلمها طاقتفرسا بود. از همه دلجویی میکرد گرچه خود بینهایت دلخون بود. امیرکبیر به خیال این که تنها راه آرام کردن کشور و خاموش کردن این مسلک، محو و نابود کردن رهبر آنهاست، دستور قتل حضرت…
…
continue reading
خانه کلانتر در ایام ناصرالدین شاه، زندان گروهی از اصحاب حضرت باب بود. طاهره به دستور میرزا تقی امیرکبیر و سپس میرزا آقاخان نوری بیش از دو سال در آنجا زندانی بود. پس از مدتی، مردم و خصوصا شاهزاده خانمهای قاجار که متوجه حضور ایشان در آنجا شده بودند، طاهره را به اتاق بزرگتری منتقل کردند. به دستور امیرکبیر، ماموران باید بر حرکات طاهره نظارت کامل م…
…
continue reading
پس از حادثه نیالا، طاهره قصد داشت برای تشرف به حضور حضرت باب به آذربایجان برود اما با توجه به خطرات سفر، حضرت بهاءالله موافقت نکردند. در نتیجه، طاهره عازم نور شد. در راه، مدتی را در بارفروش، در خانه ملا محمد حمزه، شریعتمدار کبیر، گذراند. اما به سبب حسادت سعیدالعلما، دیگر مجتهد شهر، طاهره مجبور به ترک بارفروش شد. از آنجا به آمل، سعادتآباد و سپس…
…
continue reading
پس از خاتمه گردهمایی بدشت، اصحاب عازم مازندران گردیدند. چون شب شد، در پای کوه بزرگی در نیالا خیمهها برافراشته، استراحت کردند. هنگام سحر قریب پانصد تن از مردم متعصب به آنها هجوم آوردند و اموالشان را به غارت بردند. پس از رهایی از حادثه نیالا، جناب قدوس به جانب شهر خود، بار فروش راهی شد ولی در راه گرفتار و در منزل شیخ محمد تقی، مجتهد ساری، زندانی …
…
continue reading
بدشت بود و اصحاب حضرت باب و ایامی که میبایست استقلال آیین حضرت باب به یاران جمع شده، ابلاغ شود. این مسئولیت سنگین را قرهالعین بر عهده گرفته بود. با اجازه میرزا حسینعلی نوری و مشورت با جناب قدوس اولین قدم را که کشف حجاباش در میان اصحاب بود برداشت. همهمه و آشوبی شد و به هتاکی وناسزاگویی کشیده شد. اصحاب برآن شدند که از قدوس یاری بطلبند تا این ادعا…
…
continue reading
بدشت، ییلاق اشراف، دهکدهای کوچک و زیبا با انواع میوهها و اینک در میان باغهایش هشتاد و یک تن از اصحاب حضرت باب که میانشان برخی از اشخاص برجسته همچون میرزاحسینعلی نوری، میرزا محمدعلی بارفروشی و قرهالعین حضور داشتند اسکان داده شده بودند، در آن ایام همچنان حضرت باب در قلعه چهریق، اسیر زندان غافلان عصر بودند. هنوز قائمیت حضرت باب اعلان نشده بود. …
…
continue reading
دفتر سرنوشت قرهالعین ورق سپید تازهای خورد تا در آن برگ زرین، رویدادهای عظیم دیگری که در تقدیرش بود ثبت گردد و آثار باشکوهی که ماموریتاش در این عالم بود و هدف نهایی و والایی که در دل داشت ظاهر گردد. سفر قرهالعین آغاز شد. با این که در آن زمان خروج زنان از دروازه شمیران، سربازان را به تحقیق بیشتر وا میداشت، اما قرهالعین و خدمهاش خوشبختانه بدون…
…
continue reading
با آن که ملا محمد برغانی و بستگان او، خانه پدری قرهالعین را تحت نظر داشتند که مبادا ایشان فرار کند، اما اراده الهی بر رهایی قرهالعین تعلق یافت. در ایام حبس ایشان در خانه پدرش، خاتون جان دختر بزرگ حاج اسدالله فرهادی که از فداییان حقیقی قرهالعین بود با تدابیر مختلف و لباسهای متفاوت نزد وی میرفت. گاه به صورت فقیر متکدی و گاه به بهانه رخت آب کشیدن…
…
continue reading
این نخستین بار بود که میرزا حسینعلی نوری در طریق آیین جدید، گرفتار زندان میشدند. پس از چند روز با تلاش جعفر قلی خان برادر میرزا آقا خان نوری و چند تن دیگر، ایشان از خانه کدخدا رها شدند. متصدیان امور و روسای کدخدا از ترس جعفر قلی خان از رفتار خود نسبت به میرزا حسینعلی عذرخواهی کردند و با نهایت حسرت و افسوس پی کار خویش رفتند، اما بازماندگان ملاتقی ه…
…
continue reading
در آن اوقات قرهالعین در خانه پدرش ساکن بود ولی برای انتشار معارف آیین بابی در خانه برادرش مشغول میشد. ملاحسین بشرویهای قبل از عزیمت به ماکو جهت زیارت حضرت باب، در قزوین و در خانه آقا محمدهادی فرهادی، قرهالعین را ملاقات نمود. آقا محمدهادی فرهادی از تجار قزوین بود که خود و خانداناش به آیین بابی ایمان آورده بودند.…
…
continue reading
قرهالعین به طور منظم در خانه برادر خود با زنانی از بزرگان شهر ملاقات و آیین بابی را به آنان ابلاغ میکرد. اندک اندک، افراد تازهای در ظل آیین جدید درآمدند. همه جا حرف از زرین تاج، قرهالعین، دختر حاج ملامحمدصالح برغانی قزوینی بود که بشارت ظهور جدید میداد. در آن زمان قرهالعین برای اصحاب احساس خطر میکرد. اغلب چند تن از زنان و شاگردان ملامحمد تقی،…
…
continue reading
سرانجام قرهالعین و اصحاب حضرت باب قصد عزیمت به قزوین نمودند. در بازگشت به قزوین، برادران قرهالعین به علاوه چند تن از زنان و خویشان طاهره و گروهی از اصحاب باوفای حضرت باب، همراه قرهالعین بودند. قرهالعین امر فرمود که چند تن از اصحاب عرب، همچون شیخ سلطان کربلایی، شیخ محمد شِبل بغدادی و فرزندش آقا محمد مصطفی به عراق عرب مراجعت کنند. جمعی را نیز بع…
…
continue reading
پس از ۱۵ روز چهار تن از بستگان قرهالعین که همگی آنها از علمای بانفوذ بودند به کرمانشاه آمدند و بدون اطلاع امیر کرمانشاه، با سرتیپ صفرعلی خان، برای اخراج قرهالعین از کرمانشاه و اعزام ایشان به قزوین به مشورت نشستند. پیش از طلوع آفتاب روز دوم ورود بستگان قرهالعین به کرمانشاه، سه خانهای که قرهالعین و همراهانش در آن ساکن بودند، به وسیله صفرعلی خان…
…
continue reading
موضوع اقدامات و فعالیتهای قرهالعین به والی بغداد و دربار عثمانی گزارش شد. سه ماه گذشت و پاسخی از دربار نیامد. در این مدت ماموران همچنان در اطراف منزل ایشان مراقبت میکردند. قرهالعین به حکومت مراجعه نمود و اظهار داشت چون خبری از بغداد و استانبول نیامده، من خود به بغداد میروم و آنجا منتظر باب عالی دربار عثمانی میشوم. حکومت موافقت کرد. قرهالعین…
…
continue reading
قرهالعین پس از ایمان آوردن به حضرت باب، عاشقانه به انتشار این آیین نوظهور قیام کرد و مژده ظهور را به همگان داد. هیچ کسی جرات مقاومت در برابر وی را نداشت. رودخانه عظیمی بود که به دریای معارف ظهور جدید، پیوسته بود. امواج دریای بیاناتش دشمنان ظهور جدید را هراسان و مخلصان و نیکدلان را به عرصه ایمان، هدایت مینمود، به همت ملاعلی بسطامی، قرهالعین و اص…
…
continue reading
هنوز از اعلان رسالت حضرت باب دو ماه نگذشته بود که ۱۷ نفر در رویا و یا با الهام الهی به ایشان ایمان آوردند. ملا محمد علی قزوینی عریضه قرهالعین را به حضور حضرت باب رساند. بلافاصله حضرت باب او را همراه دیگر مومنین که به ۱۸ نفر رسیده بودند، ملقب به حروف حی فرمودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
سرانجام آنچه باید واقع میشد رخ داد. ام سلمه قزوینی به طور مخفیانه با سید کاظم رشتی مکاتبه میکرد. سید کاظم رشتی پس از مطالعه رساله ارسالی از طرف ام سلمه قزوینی، نامهای در کمال لطف و دقت به ایشان نوشته و در آغاز نامه او را اینگونه خطاب قرار داد: «یا قرهالعین و روحالفدا». از آن پس، ام سلمه قزوینی، ابتدا در جماعت شیخیه و سپس نزد عموم به قره…
…
continue reading
آمنه خانم در سال ۱۲۰۲ هجری قمری در قزوین متولد شد. مادرش فاطمه خانم، فاضل و شاعر، پدرش ملامحمد علی قزوینی نیز فاضل و عالم مشهوری بود. آمنه خانم با آن روی زیبا و خوی دلنشین در ۱۷ سالگی با ملاصالح برغانی قزوینی ازدواج کرد.توسط PersianBMS
…
continue reading
فاطمه برغانی قزوینی ملقب به زرین تاج، زَکیّه، اُم سَلَمه و مشهور به طاهره و قرهالعِیّن، شاعر، خطیب، عارف، محدث ایرانی بود، نام کامل او فاطمه زرین تاج برغانی قزوینیست، پدر و مادرش هر دو مسلمان و مجتهد بودند، اما با علنی شدن دعوت سید علی محمد باب، طاهره به ایشان ایمان آورده و در زمره نزدیکترین یاران ایشان در آمد.…
…
continue reading
خدیجه بیگم با ورودش به بیت مبارک شیراز که با عنایت حضرت بهاءالله مرمت شده بود بسیار مسرور گشت و از دوباره بودن در بیت با وجود تنهایی و همراه فضه لبخند بر لبانش نشست ولی لحظهای نگذشت که پیغامی از طرف میرزا آقا برای او رسید ... خدیجه بیگم نمیتوانست برای دیدار حضرت بهاءالله در عکا راهی شود وقتی این خبر را شنید از حال رفت و دیگر چشمان معصومش را باز ن…
…
continue reading
سالها گذشت و خدیجه بیگم در یکی از روزها از آمدن ملا محمد زرندی که از نزدیکان حضرت بهاءالله بودند، از طرف میرزا آقا مطلع شدند. این آمدن حاوی مژدهای مبارک بود، اما وقایع دیگری در راه بود.توسط PersianBMS
…
continue reading
در کوچه بازار در بین عوام مردم سخنانی شنیده میشد و هر کس از منظر دیدگانش در رابطه با بستگان و خانواده خدیجه بیگم نظر میداد، مادر بزرگوار حضرت باب فاطمه بیگم که تاب دوری فرزند را نداشت به همراه مبارک رهسپار کربلا گشت و با نبود مادر حضرت باب تنهایی رفیق این روزهای سخت خدیجه بیگم شد.توسط PersianBMS
…
continue reading
شیراز با نبود سید باب بیروح گشته بود، وقتی هنوز خدیجه بیگم جای خالی خال اعظم را حس میکرد، میرزا ابوالقاسم بعد از شفای بیماریاش عازم مکه شد و این امر باعث تنهاتر شدن هر روزه خدیجه بیگم میشد.توسط PersianBMS
…
continue reading
میرزا ابوالقاسم با وجود بیماری که داشت به دستور حاکم فلک شده بود و زمان وعدهای که حاکم برایش تعیین کرده بود رسید و او نه تنها هیچ سکهای برای انجام دستور حاکم در دستش نبود، بلکه خبری از سید باب هم نداشت ... در همین حین نامهای از اصفهان توسط پیک به دست داروغه رسید و خبر محل زندگی سید باب را آشکار ساخت. شخص امضاکننده نامه، منوچهر خان معتمد الدوله ب…
…
continue reading