شب پنجم جمادی الاول سال 1260 هجری قمری چراغ دو خانه روشن ماند، یکی در شیراز و یکی در تهران در شیراز سیدی میزبان مُلایی بود و در تهران خانواده ای چشم به راه فرزند، 2 چراغی که روشن ماند تا جهان از آن پس روی ظلمت نبیند، طلوعی الهی که از شیراز شروع شد و در تهران خاندانی با اصل و نسب منتظر مولودی مبارک بودند، مولودی که مقدر بود، بعدها جهان را با قلم شمسی نورا و امری بی همتا روشنایی بخشد
…
continue reading
نام من عبدالبهاء، صفت من عبدالبهاء، حقیقت من عبدالبهاء، زیرا عبودیت جمال مبارک اکلیل جلیل من است و خدمت کل بشر، آیین دیرین. هیچ اسمی و رسمی و ذکری جز عبدالبهاء ندارد و نخواهد داشت. این است آرزوی من و این است غایت قصوی من و این است حیات ابدیه من.توسط PersianBMS
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء پس از ۳ سال سفری که به اروپا و امریکا داشتند، به حیفا برگشتند... همه در اشتیاق بازگشتشان بودند... اعضای خانواده آنقدر مشتاق دیدار ایشان بودند که برای ملاقات به مصر سفر کردند... سرانجام اوایل دسامبر ۱۹۱۳ میلادی ایشان به مقصد حیفا سوار بر کشتی شدند و با استقبال تعداد زیادی در سالن مرکزی بزرگ منزلشان، لحظاتی پرشور را با خانواده و دوس…
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء انواع وحدتهای لازم برای جهان امروز را به صورت ۷ شمع توصیف میکنند که جهان تاریک از جنگ و اختلاف را به نور وحدت روشن میکند: شمع وحدت سیاسی، وحدت آراء در امور عظیمه، وحدت آزادی، وحدت دینی، وحدت وطنی، وحدت نژاد و وحدت زبان.توسط PersianBMS
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء پس از سه سال به سرزمین حیفا برگشتند که مصادف با جنگ جهانی اول بود، اما پیروانشان در غرب، شروع به تلاش در انتشار تعالیم دوازدهگانه که اساس صلح بود کردند و خدمت به جامعه نمودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
در کشورهای دوردست عالم، دوستان حضرت عبدالبهاء با درماندگی میخواستند بدانند که ایشان در امان هستند یا خیر. سه سال طولانی و سخت از شروع جنگ میگذشت. نیروهای ارتش در نبردهایی شدید برای تسلط بر سرزمینی مقدس با یکدیگر میجنگیدند و این جریانات و اخبار در روزنامههای سراسر عالم گزارش می شد.توسط PersianBMS
…
continue reading
پس از ۲۳۹ روز حضرت عبدالبهاء به قصد ترک آمریکا به اسکلهای که کشتی سِدریک در آنجا پهلو گرفته بود میروند. اسکله مملو از جمعیتی بود که برای بدرقه ایشان در آنجا ایستاده بودند. برخی با اندوه اشک میریختند، افرادی دلشکسته به محبوبشان که در عرشه کشتی با همراهان ایستاده بودند و برایشان دست محبت تکان میدادند مینگریستند. آنقدر بدرقهکنندگان ایستادند …
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء به شیکاگو میرسند و جمعیت کثیری در دو صف، در ایستگاه قطار از ایشان استقبال نمودند... ایشان از میان آن صف باشکوه، قدم میزنند و یک به یک استقبالکنندگان را مورد عنایت قرار میدهند و بعد از سه روز ایشان با همراهانشان برای سفر به کِنوشا و ویسکانسین آماده میشوند... وقتی به ایستگاه تشریف میبرند قطار مورد نظری که با آن قرار بوده سفر کنند…
…
continue reading
در کلیسای (یونی تِری یَن) کشیش قسمتی از کتاب اسحاق نبی را قرائت میکند که فرمودهاند موعودی از مشرق زمین میآید و همه با توجه به این بشارت حس میکردند آن کلمات برای چنین روزی و چنین شخصیت روحانی نوشته شده است. سخنرانی حضرت عبدالبهاء بسیار مشتاقانه دریافت شد. مخصوصا تاثیر مناجاتی که تلاوت فرمودند و در ۹ سپتامبر سفرشان در کانادا به پایان میرسد و به …
…
continue reading
دیدار و معارفه... حضرت عبدالبهاء رهبر نهضت بهائی که ۶۰ سال به خاطر عقیده مذهبیاش زندانی و تبعید بوده است... مژده باد مژده باد که شرق و غرب دست در آغوش یکدیگر شدند... قلوب اطفال بسیار صاف و ساده است... انسان باید قلبش مانند قلوب اطفال باشد و از هر آلایشی پاک و پاکیزه... مقام حضرت عبدالبها، من بنده بندگان خدا هستم.…
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء در واشینگتن دیسی پایتخت ایالات متحده که وطن بسیاری از رهبران اجتماع بود، تعداد زیادی از افراد مهم و مشهور، کاوشگران، سناتورها، رهبران تجاری، دانشمندان و خبرنگاران تمام مطبوعات را تحت تاثیر تعالیم الهی قرار میدادند و با روی خوش میپذیرفتند. تقاضای دیدار ایشان بسیار بود و با آن حجم ملاقاتها و جلسات، هرگز ابراز خستگی نکردند... از جمل…
…
continue reading
خبرنگاران زیادی برای تهیه گزارش به ملاقات حضرت عبدالبها با شوق میآمدند. اما برای بعضی حضور ایشان، گاهی تنها کنجکاوی و شک به همراه داشت. مانند مِری ویلیامز . او از معدود زنان خبرنگار بود که به جهت ملاقات پرکنایه از افراد مشهور و با تصاویر تند فکاهی به قلم خودش شهرت یافته بود.توسط PersianBMS
…
continue reading
شش روز بیشتر از ورود حضرت عبدالبهاء به نیویورک نگذشته بود که توجه رسانهها به فاجعهای بزرگ جلب شد. حضرت عبدالبهاء در این مورد فرمودند: «وقتی به آنان فکر میکنم حقیقتا متاثر میشوم، ولی با وقوف به این نکته تسلی مییابم که عوالم الهی لایتناهیست. اگر چه از این عالم محروم گشتهاند ولی در عالم بالا فرصتهای دیگری برایشان وجود دارد. چنانچه حضرت مسیح ف…
…
continue reading
حضرت عبدالبهاء در اولین سخنرانی عمومی در لندن پیام یگانگی نوع بشر را با همه در میان گذاردند. گر چه شنوندگان ایشان را نمیشناختند ولی به سرعت روح سخنان ایشان را گرفتند. ایشان در لندن دور جدیدی از قوای بشریت را اعلان فرمودند و جهان را به صورت یک باغ توصیف فرمودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
با انقلاب ترکان جوان در دولت عثمانی، سلطان عثمانی عزل و حکومت جدید، اعلام کرد که همه زندانیان دینی و سیاسی آزاد هستند. مقامات عکا تلگرافی به استانبول زدند و پرسیدند که آیا حضرت عبدالبهاء نیز آزاد میشود و پاسخ مثبت بود. حضرت عبدالبهاء از ۹ سالگی در تبعید پدر از ایران همراهشان بودند و تا ۱۰ سال در بغداد، استانبول، ادرنه و در سال ۱۸۶۸ میلادی در عکا، …
…
continue reading
در سال ۱۸۹۴ میلادی که دو تن از بهائیان به آمریکا مهاجرت نمودند و توانستند تعداد زیادی از نفوس را با آیین حضرت بهاءالله و فرزندشان حضرت عبدالبهاء آشنا کنند، رفته رفته با تلاش پیروان و مومنین جدید در آن خطه، دیانت بهائی منتشر میشد و در این میان آقای ادوارد گتسینگر و همسرشان لوا سهم قابل توجهی داشتند. آن دو تن توانستند با عشقی که به حضرت بهاءالله داش…
…
continue reading
پیروان وفادار حضرت عبدالبهاء یقین داشتند ایشان مرکزی هستند که میبایست در حول محور ایشان در عهد و میثاق و پیمان الهی که حضرت بهاءالله فرموده بودند ثابتقدم بمانند و در اجرای اوامرشان که حفظ امرالله را در پی داشت جانانه بکوشند. در این میان حضرت عبدالبهاء حتی به آنان که نهایت عداوت را در حق ایشان مجرا میداشتند همچنان صبر و بخشندگی بیانتها نشان مید…
…
continue reading
اشخاص مهمی به دیدار حضرت بهاءالله و حضرت عبدالبهاء می آمدند. والی بیروت، ادوارد براون مستشرق برجسته در کمبریج و تعداد زیادی از زائرین که از سراسر اطراف آسیا مشرف به زیارت شدند. روزی حضرت بهاءالله در کنار درخت سروی در نیمه راه بالای کوه کرمل ایستاده بودند و به تخته سنگی در زیر پایشان اشاره نمودند و به حضرت عبدالبهاء فرمودند در همین نقطه باید مقامی س…
…
continue reading
در دوران زندانی در قلعه عکا، حضرت عبدالبهاء به درخواست پدرشان حضرت بهاءالله اولین رساله مهم خود را درباره علل عقبماندگی ایران در راههای آبادانی و بازسازی سرزمین محبوبش به نام رساله مدنیه به قلم کشیدند که مخاطبانش، حاکمان و رهبران و علمای دین و مردم ایران بودند. بعد از آن، مقاله شخصی سیاح را به قلم آوردند که هر دوی این آثار مشهور به دلیل جو حاکم، …
…
continue reading
سفر دریایی که به خودی خود رنجآور و خستهکننده بود سرانجام در دروازه عکا پایان یافت. جایی که تبعیدشدگان زیر خورشید سوزان توسط جمعیت، مورد استهزا و تعصب و خصم و توهین قرار گرفته بودند. در آن زمان عکا لنگرگاهی نداشت و همه مجبور بودند از قایق تا ساحل در آب گام بردارند.توسط PersianBMS
…
continue reading
شهر عکا زمانی که حضرت بهاءالله به قلعه ای خوفناک در آنجا تبعید شدند، در عمق ذلت و نکبت بود و نیت معاندین این بود که ایشان و آئین بهائی را در آن محیط به نابودی بکشانند.توسط PersianBMS
…
continue reading
میرزا محمدعلی نهری به همراه برادرش میرزا هادی و ۲۴ نفر دیگر به فرمایشات حضرت باب عازم خراسان میشوند. در هنگام وداع، میرزا محمدعلی به همسرش سفارش میکند چنانچه فرزندشان دختر شد، ناماش را فاطمه بگذارد و بعد از آن به همراه برادرش راهی خراسان شدند.توسط PersianBMS
…
continue reading
سرانجام سفیر ناصرالدین شاه، میرزا حسین خان مشیرالدوله در استانبول به همراهی بعضی از نمایندگان دُول خارجی موفق شدند دستور تبعید حضرت بهاءالله را از بغداد به استانبول بگیرند. نامق پاشا با تمام احترام و تعلق قلبی خاص به حضرت بهاءالله و فرزندشان عباس افندی که جوان رشیدی ۱۹ ساله شده بودند، نتوانست مانع این تبعید گردد.…
…
continue reading
از اتفاقات مهم بغداد، ملاقاتهای معترضین شاه ایران با حضرت بهاءالله به قصد جلب حمایت بابیان بود. افرادی چون میرزا مَلکَم خان، پسر میرزا یعقوب خان ارمنی، عباس میرزا برادر ناصرالدین شاه که به بغداد تبعید شده بود و میرزا فضلالله وزیر نظام برادر میرزا آقا خان نوری، هیچ یک از درخواستهایشان از طرف حضرت بهاءالله مورد قبول واقع نشد. ایشان تلاش آنها را ب…
…
continue reading
بابیان در بغداد گرد میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) جمع شدند و این یکی از فرصتهایی برای دیوانسالاران و درباریان ناصرالدین شاه بود که برای مشوش کردن شاه استفاده کنند. تمام دیوانسالاران و درباریان ناصرالدین شاه هر گاه اشکالی در مملکت رخ میداد، بابیان را عامل و مسبب اصلی هر اتفاقی نشان میدادند و گزارشهایی غیرواقع بر علیه آنها به شاه تقدیم م…
…
continue reading
غیبت میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) زیاد شد. ماهها گذشت و خبری از ایشان نیامد. هدایت امور خانواده به عهده عباس بود، برای عباس با این سن و سال کم، بسیار سخت بود اما ایشان از عهده امور به خوبی بر میآمدند. خانواده میرزا حسینعلی نوری دو سال چشم انتظار آمدن خبری از ایشان بودند.توسط PersianBMS
…
continue reading
میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) ۴ ماه در سیاه چال تهران در محیطی آلوده و متعفن و تاریک زندانی بود و در حالی که سنگینی طاقتفرسای زنجیر قَره کُهَر را به دوش میکشید، وقایع حزنانگیز جانبازی یاران نیز بر دلش سنگینی میکرد. میرزا حسینعلی پس از آزادی از سیاه چال، دیگر چیزی از مال دنیا در تهران نداشت.…
…
continue reading
غوغای پیروان باب به اوج خود رسیده بود و امیرکبیر این هیجان عمومی را خطری برای تاج و تخت دید و مانند همتای پیشین خویش میرزا آغاسی به دشمنی با این گروه (پیروان حضرت باب) پرداخت. اخبار بابیان در این سالها مسلسلوار از همه جا میرسید.توسط PersianBMS
…
continue reading
ترور نافرجام ناصرالدین شاه که توسط سه نفر از بابیان، بی هیچ ماموریتی به طور خودسرانه و بدون مشورت صورت گرفته بود آخر شوال ۱۲۶۸ هجری شمسی اتفاق افتاد و سبب مصیبت جدیدی نسبت به یاران (پیروان حضرت باب) شد. اصحاب رها یافته از بلایای قبل و همچنین میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) در این واقعه گرفتار شدند.…
…
continue reading
در بحبوحه بلایا و هجوم اعداء به قدری سنگ به خانه میرزا حسینعلی (حضرت بهاءالله) انداخته بودند که خانه پر از سنگ شده بود. عباس طفلی ۹ ساله بود و کسی را در آن خانه جز والده و همشیره و آقا میرزا محمدقلی نداشت. والده از بیم جاهلان و بدخواهان آنها را به محله سنگلج در پس کوچهای در منزلی برد و محافظت میکرد تا روزی که امور معیشت بسیار سخت و ناممکن شد.…
…
continue reading
میرزا محمد حسن، برادر میرزا حسینعلی نوری (حضرت بهاءالله) دلخوش از وصلتی که قرار شده بود بین عباس و دخترش شهربانو صورت بگیرد روزگار را میگذارند و...توسط PersianBMS
…
continue reading
در جشن چوپانها عباس که از رسوم خبری نداشت به یکباره به هر یک از چوپانها که نزدیک به هشتاد نفر میشدند یک گوسفند هدیه داد که این باعث شگفتی همه شد.توسط PersianBMS
…
continue reading
شب پنجم جمادیالاول سال ۱۲۶۰ هجری قمری چراغ دو خانه روشن ماند، یکی در شیراز و یکی در تهران، در شیراز سیدی میزبان مُلایی بود و در تهران خانوادهای چشم به راه فرزند. دو چراغی که روشن ماند تا جهان از آن پس روی ظلمت نبیند، در تهران خاندانی با اصل و نسب منتظر مولودی مبارک بود، مولودی که مقدر بود، بعدها جهان را با قلم شمسی نورا و امری بیهمتا روشنایی بخش…
…
continue reading