سکولاریته و راستی
Manage episode 398590418 series 3272245
محتوای ارائه شده توسط DADAR. تمام محتوای پادکست شامل قسمتها، گرافیکها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط DADAR یا شریک پلتفرم پادکست آنها آپلود و ارائه میشوند. اگر فکر میکنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخهبرداری شما استفاده میکند، میتوانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
دوستان . . . هیچکس با نصیحت و ارشاد دست از دروغ نمیکشد! چرا؟ و بدتر از همه همین موعظان و مرشدان راستی هستند که در تزویر سرآمدند! ما برای رسیدن به راستی در اجتماع بایستی سکولار بشویم. خوار شماری خوشی گذرا در زمان فانی مفهوم نخستین سکولاریته، البته منفی آنست. سکولاریته میگوید در پیمودن و حرکت زمان، فقط گوهر انسان پدیدار میشود. در حالیکه فرهنگ ایران میگوید در حرکت، گوهر زمان و انسان و خدا و بن کیهان آشکار میشود. فرهنگ ایران همه چیز را بندار میدانست. این نوزایی روز به روز بن کیهان و زمان و انسان... جشن و شادی میآفریند. این حرکت پیدایشی از درون انسان به بیرون، ایرانی این آشکار و فاش شدن گوهر یا بن در زمان را راستی مینامید. شکوفایی و رویش بن و گوهر، نه اینکه چند سخن راست گفتن! این پدیده خودافشانی گوهر جان را امروزه آزادی میخوانند. واژهی راستی بر خلاف فهم امروزی، اخلاقی نیست! بلکه گوهری است و با کل وجود کار دارد و مختص انسان هم نمیباشد. فرهنگ ایران بر ضد قدرت است، چرا که آزادی را از انسان میگیرد. ایرانی هیچگاه واژهی سیاست را بکار نمیبرد؟ چونکه به معنای شکنجه و آزار و زدارکامگی است. ایرانی میگفت جهان آرایی. هنگامی که ایرانی میگفت خدا راست است، بدان معنا نبود که حرف راست میزند، بلکه خدا یا بن کیهان در آسمان و زمین و گیاه و جانور.. شدن، گیتی میشود. به همین دلیل یکی از نامهای خدای ایران همای چهره آزاد بود. چهر=چیتره=تخم، یعنی خدا در گیتی شدن گوهر خود را میگسترد، بنابراین او آزاد است. خرد، هلال ماهی است که میزاید. کسی که میروید راست است. زمان بیکرانه نامش زروان بود (زر=نی، ون=بند)=(با مهر و عشق همهچیز نهاده میشد) و با زمان گذرا یا کرانمند، از هم بریدهاند و دور هستند. زرون یا خدای زمان بیکرانه مانند درختی است که میروید و هر روز یک شاخهی دیگر بر تنهی آن سبز میشود که از خود درخت بریده نیست. این اندیشه کلان، فلسفه و جهانبینی فرهنگ ایران را نشان میدهد، رام و سیمرغ دو چهرهی اصل مادینگی یا همان سپنتامینو هستند، و بهرام که همان انگرامینو باشد، چهرهی اصل نرینگی کل هستی بود. و آن نیرویی که اینها را با هم هماهنگ میساخت و در این هماهنگی جنبش آفرینندگی آغاز میشد (مهر و بینش و نیکی در حرکت به هم میپیوندند)، نرسی یا نریوسنگ خوانده میشد. در زبان کردی نیر یا نیره به معنای یوغ است. مانند واژهی سنگ که معنای پیوند همیشگی دارد. (همتازی=اندازه=در هارمونی با هم تاختن) ، فرهنگ ایران برخلاف الهیات زرتشتی (اهورامزدای پیشدانش جدا از اهریمن پسدانش)، اصل خیر و شر نمیشناخت! بلکه آن را پیایند هماهنگی و ناهماهنگی دو نیروی برابر که هر دو آفریننده هستند، در بن انسان میدانست. نادانی=دژدانشی
…
continue reading
114 قسمت