Xfactor، پادکستی است که در آن من علیرضا خنجری از دل کتاب ها، تحقیقات و پژوهش های روز علم به دنبال فاکتورهای ایکسی می گردم که نه تنها گذشته ما را شکل داده اند بلکه آینده کار و زندگی ما را هم شکل خواهند داد و اگر از آن با خبر باشیم، می توانیم در شکل دهی کار و زندگیمان موثرتر باشیم XFactor presents all X factors that we need to know them for building our business and life better. I’m Alireza Khanjari as a Media Expert who attempt to look for X factors in the heart of books and researches that h ...
توی این پادکست دکلمه های نابی رو با شما به اشتراک میزارم. دکلمه های ناب رو میتونید در پادگیرهای معتبر دنبال کنید.
شکل های پول درآوردن عوض شده دیگه برای کارافرین شدن نیازمند سرمایه نقدی نیست برای اینکه به درآمد برسی به سرمایه اجتماعی بیشتر از پول احتیاج داری تجارت اجتماعی یکی از آن فاکتورهای ایکسی است که کار و زندگی ما را شکل می دهد اما چرا تجارت اجتماعی در نگاه اول برامون غریبه است چون در دام یک فاکتور ایکس افتاده است فاکتور ایکسی به نام تله اقیانوس سرخ گیر کر…
زیبا هنوز عشق در حول و حوش چشم تو می چرخد از من مگیر چشم... دست مرا بگیر و کوچه های محبت را با من بگرد یادم بده چگونه بخوانم تا عشق در تمامی دل ها معنا شود یادم بده چگونه نگاهت کنم تا تردی بالایت در تند باد عشق نلرزد زیبا آنقدر عاشقم که حرمت مجنون را احساس میکنم آنقدر عاشقم که نیستان را یکجا هوای زمزمه دارم آنقدر عاشقم که هر نفسم شعر است زیبا,چشم ت…
این جهان پر از صدای حرکت پاهای مردیست که همچنان که تو را میبوسند در ذهن خود طناب دار تو را میبافند...
گر بگویم که تو در خون منی بهتان نیست!
کساني ک ب تو فکر حتي فکر ببین حتي فکر کرده بودند را سلاخي میکنم
در مسیر کار، زندگی و تحصیل به کدام حرف باید گوش داد؟!
از یاد نمیبرم هرگز تورا و عشق زیبای تورا لحظه قشنگ دوست داشتن و به اوج رسیدن را خواستنی و تمام نشدنی حالا اینجا کنار این همه خاطره بارانی تنها به تو میگویم دوستت دارم . . .
گفتی دیدی چه ساده و به چه سادگی از شبو ماهو ستاره گفتیمو از هم گذشتیم دیدی هیچ کس از ما با ما نبود گفتم آره! میدانم . . .
یه نفرو دوست داشته باش اونجوری که هیچ کسو دوست نداشتی...
با این غروب از غم سبز چمن بگو اندوه سبزه های پریشان به من بگو اندیشه های سوخته ی ارغوان بین رمز خیال سوختگان بی سخن بگو آن شد که سر به شانه ی شمشاد می گذاشت آغوش خاک و بی کسی نسترن بگو شوق جوانه رفت ز یاد درخت پیر ای باد نوبهار ز عهد کهن بگو آن آب رفته باز نیاید به جوی خشک با چشم تر ز تشنگی یاسمن بگو از ساقیان بزم طربخانه ی صبوح با خامشان غمزده ی ا…
بچه که بودم دنیا زیباتر و محدودتر بود تمام دغدغه ام این بود که زودتر ظرف ها را بشویم تا بگذارند رها شوم در کوچه مان با نخود چه های دیگر دوچرخه سواری کنم و گهگاهی هفت سنگی بزنیم به بدن با تمام کودکی ام منتظر سر برجی که وعده اش را میدادند می ماندم تا حقوق بگیرند و چیزهای کوچکی که میخواستم را برایم بخرند از همان سالها یاد گرفتم که باید منتظر ماند و خو…
تمام روز خوابیده ، تمام شب به تنهایی منو تو خوب میدونیم چرا این لحظه اینجاییم تمومش کن ، تمومش کن من انقدر غرق من هستم ، که تو از خاطرم رفتی و تا این قاعده بر جاست ، من و تو هر دو بدبختیم تمومش کن ، تمومش کن نه اینجا جای این دیوونه بازی نیست تمومش کن که قلب من دیگه هیچ جوری راضی نیست تمومش کن برو ، از دردم ، از شادی بمیر تمومش کن واسه من ژست غمخوار…
پدر تو باعث شدی باور کنم فرشته ها هم میتونن مرد باشن روز پدر مبارک
الهی دورت بگردم مادرم... روز مادر مبارک
شعر: #سفر دفتر : #زندگی_خوابها ... پس از لحظههای دراز سایهٔ دستی روی وجودم افتاد و لرزش انگشتانش بیدارم کرد ... #سهراب_سپهری دکلمه: #احمدرضا_احمدی موسیقی: #فریبرز_لاچینی
و دیگر جوان نمیشوم نه به وعده ی عشق و نه به وعده ی چشمان تو و دیگر به شوق نمی آیم نه در بازی باد و نه در رقص گیسوان تو چه نامرادی تلخی ! ودریغا ! چه تلخ فرو میریزم
چشم میبندم - حسین پناهی
از دیده افتادی ولی از دل نرفتی - هوشنگ ابتهاج
امسال قبل اينكه شب يلدا رو تبريك بگىن، حتما اين پادکست رو بشنوید، شايد اين ثانيه ها رو ساده ازش رد نشید... دکلمه های ناب رو به دوستاتون معرفی کنید
به خداحافظی تلخ تو سوگند نشد که تو رفتی و دلم ثانیه ای بند نشد لب تو میوه ممنوع ولی لبهایم هر چه از طعم لب سرخ تو دل کند نشد با چراغی همه جا گشتم و گشتم در شهر هیچ کس، هیچ کس اینجا به تو مانند نشد هر کسی در دل من جای خودش را دارد جانشین تو در این سینه خداوند نشد خواستند از تو بگویند شبی شاعرها عاقبت با قلم شرم نوشتند: نشد! شاعر: فاضل نظری…
خانه دلتنگ غروبی خفه بود مثل امروز که تنگ است دلم پدرم گفت چراغ و شب از شب پر شد من به خود گفتم: یک روز گذشت مادرم آه کشید زود برخواهد گشت ابری آهسته به چشمم لغزید و سپس خوابم برد که گمان داشت که هست این همه درد؟ در کمین دل آن کودک خرد آری آن روز چو میرفت کسی داشتم آمدنش را باور من نمیدانستم معنی هرگز را تو چرا بازنگشتی دیگر؟ آه ای …
ببخش آدمارو، بانى ناخوشى هاتو ... نذار غم بمونه، نذار تووو چشات غصه و ماتم بمونه...ببخش. نذار بشى يكى مثل اونا. همونا كه يك _ هيچ عقبن تو رفاقت.. يك _ هيچ عقبا تو صداقت يك _ هيچ جلون تو حسادت. تو ببخش، بذار فك كنن ساده اى... اما شايد يه روز، يه جا، يكى پيدا شد تو رو بخشيد. ببخش نه واسه اينكه حقشون بخشيده شدنه... نه، واسه اينكه با اين غما هى نرى تو …
داستانی از عشق یک طرفه... یک عمر جان کندم میان خون و خاکستر من نامهبر بین تو بودم با کسی دیگر طاقت نمیآوردم اما نامه میبردم از او به تو، از تو به او، مرداد، شهریور پاییز شد با خود نشستم نقشهای چیدم میخواستم غافل شوید از حال همدیگر با زیرکی تقلید کردم دستخطش را یک کاغذ عین کاغذ او کندم از دفتر او مینوشت: آغوش تو پایان تنهاییست تغییر میدادم:…
به شدت توصیه میکنم این داستان عاشقانه رو از احسان افشاری بشنوید. ممنونم که با به اشتراک گذاشتن پادکست از ما حمایت می کنید
نامهای به آیدا قطعهای کوچک و دلنواز از نامههای احمد شاملو به همسرش، «آیدا سرکیسیان» است. شاملو اول دیماه ١٣٤٢ که در گرگان، آذرشهر اقامت داشته برای همسرش این نامه را مینویسد و دلتنگیش را ابراز میکند. قلم شاهکار و توانای این شاعر پرآوازهی ایرانی نهتنها در آثارش مشهود است بلکه در این نامه که تنها چشمهی کوچکی از ذوق و استعداد اوست کاملاً پیدا…
محمدرضا شجریان حالا به خوابی بیبیداری رفته است و نهتنها مام میهن که زبانِ مادریاش را هم به سوگ نشانده است، که چنین زار و پریشان باید پی کلمه و جمله گشت برای سوگواری. مهم نیست اینکه شجریان کی به دنیا آمد و کی از دنیای ما رفت. حتی این هم مهم نیست که آخرین آواز شجریان کدام بود و اولینش کدام. محمدرضا شجریان خطی بود ممتد به درازای عمر ایران. شجریان…
نگاهت میكنم خاموش و خاموشی زبان دارد زبانِ عاشقان چشم است و چشم از دل نشان دارد چه خواهشها در این خاموشیِ گویاست، نشنیدی؟ تو هم چیزی بگو، چشم و دلت گوش و زبان دارد بیا تا آنچه از دل میرسد بر دیده بنشانیم زبانبازی به حرف و صوت، معنی را زیان دارد چو هم پرواز خورشیدی مكن از سوختن پروا كه جفتِ جانِ ما در باغِ آتش آشیان دارد الا ای آتشین پیكر بر آی …
دکلمه پرویز پرستویی شعر محمدعلی بهمنی قطره قطره اگر چه آب شدیم ابر بودیم و آفتاب شدیم ساخت ما را همان که می پنداشت ,به یکی جرعه اش خراب شدیم رنگ سال گذشته دارد همه ی لحظه های امسالم ۳۶۵ حسرت را همچنان می کشم به دنبالم قهوه ات را بنوش و باور کن من به فنجان تو نمی گنجم دیده ام در جهان نما چشمی که به تکرار می کشد فالم یک نفر از غبار می آید مژده ی تازه…
دکلمه سجاد مومن پور شعر قیصر امین پور بوی بهشت می شنوم از صدای تو نازکتر از گل است گلِ گونه های تو ای در طنین نبض تو آهنگ قلب من ای بوی هر چه گل نفس آشنای تو ای صورت تو آیه و آیینه ی خدا حقا که هیچ نقص ندارد خدای تو صد کهکشان ستاره و هفت آسمان حریر آورده ام که فرش کنم زیر پای تو رنگین کمانی از نخ باران تنیده ام تا تاب هفت رنگ ببندم برای تو چیزی عزی…
با سلام خدمت شما دوستان عزیز! این هفته دکلمه زیبایی رو از استاد هوشنگ ابتهاج میشنویم. اگر دوست داشتین لطفا با دوستاتون به اشتراک بزارین ارغوان در قالب نوی نیمایی و در بحر رمل سروده شده است و دارای ارتباط عمودی ابیات است. راوی هوشنگ ابتهاج است که اندیشههای اجتماعی خویش را در قالب شعر بیان میکند. صدای راوی رنگی غمگین دارد. شاعر در آغاز این شعر ارغو…
یکی از زیبا ترین دکلمه های علیرضا آذر. توصیه میکنم حتما گوش بدید
خسرو شکیبایی - از آبها به بعد #خسرو_شکیبایی #دکلمه
احسان افشاری - جایی دیگر هردکلمه ای که دوست دارین در این پادکست منتشر بشه رو کامنت کنید حتما منتشر میکنم
علیرضا آذر - عشق
عجب صبری خدا دارد اگر من جای او بودم همان یک لحظه اول که اول ظلم را میدیدم از مخلوق بی وژدان جهان را با همه زیبایی و زشتی به روی یک دیگر ویرانه میکردم عجب صبری خدا دارد #دکلمه
يادت میآيد رفته بودی خبر از آرامش آسمان بياوری!؟ نه ریرا جان نامهام بايد کوتاه باشد ساده باشد بی حرفی از ابهام و آينه، از نو برايت مینويسم حال همهی ما خوب است اما تو باور نکن
احمد شاملو - سکوت سرشار از ناگفته هاست قسمت دوم احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلمساز، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود.شاملو تحصیلات مدرسهای نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از شهری به شهری گسیل میشد، و از همین روی خانوادهاش هرگز نتوانست …
احمد شاملو - سکوت سرشار از ناگفته هاست احمد شاملو (۲۱ آذر ۱۳۰۴–۲ مرداد ۱۳۷۹) متخلص به الف. بامداد و الف. صبح، شاعر، فیلمساز، روزنامهنگار، پژوهشگر، مترجم، فرهنگنویس و از دبیران کانون نویسندگان ایران بود.شاملو تحصیلات مدرسهای نامرتبی داشت؛ زیرا پدرش افسر ارتش بود و پیوسته از شهری به شهری گسیل میشد، و از همین روی خانوادهاش هرگز نتوانست مدتی طولا…
علیرضا آذر تومور دو به نظرم این قسمت بهترین قسمت از سه گانه تومور هست تقدیم به شما عزیزان
دکلمه علیرضا آذر - تومور یک
علیرضا آذر - تومور صفر