Sens عمومی
[search 0]
بیشتر
برنامه را دانلود کنید!
show episodes
 
Loading …
show series
 
با همه سختی ها، اگر قرار بود دوباره پا بزارم توی این مسیر شاید هیچ وقت حاشیه امنم را رها نمی کردم. اما الان که شرایط درست شده باید بگم ارزشش را داشت ما باورهامون را تعبیر می کنیم. و تمام
  continue reading
 
Hayat sende durmam diyor Her nefeste son geliyor Bildiğin sende kalsın Sen yalancı baharsın Artık senin olmam diyor … Sen yalancı bir sonbahar Ben sevdalı koca çınar Kaç mevsim benden aldın? Kaç sevda geri verdin? Ruhum sana kanmam diyor … Söyle kaç bahar oldu? Penceremde gül soldu Belki de zaman doldu Sevdiğim dönmüyor … Söyle kaç bahar oldu? Penc…
  continue reading
 
گفتی که بمان با من گفتم چه کنم بی تو؟! گفتی نرو از پیشم گفتم بروم بی تو؟!! گفتی که بشین پیشم گفتم که دلم با توست گفتی که بیا با من گفتم نفسم از توست گفتی سر و دل را، کردم به فدای تو گفتم سر و جانم سالی است فدای توست ۱۱/۶/۸۵ بهار ۶:۳۵ آدرس وبلاگ
  continue reading
 
گاهی اوقات بر سر راه مان آدمی قرار می گیرد که فراتر از یک دوست معمولیست. دوستی که میتوان با او دیوانگی کرد. دوستی که میتوان بی دغدغه ترین لحظات را با او داشت و بی نقاب با او معاشرت کرد. دوستی که براحتی میتوانی ناگفته های دلت، انهایی که جرات گفتنش به خودت را هم نداری به او بگویی و مطمین باشی میشنود ولی نشنیده میگیرد. حال به نطرت آن دوست جایگاهش کجاس…
  continue reading
 
زمانش که برسد ؛ خواسته هایت ، داشته هایت شده اند و آرزوها ، جزئی از روزمرگی هایت . زمانش که برسد ؛ رفتنی ها رفته اند و ماندنی ها ، عزیزترین دلخوشی هایت شده اند و تو یاد گرفته ای که با ساده ترین چیزها شاد باشی . زمانش که برسد تو سرد و گرمِ روزگار را چشیده و به این نتیجه رسیده ای که عاقلانه ترین کار همین است ؛ که با داشته هایت شاد باشی و امیدوارانه ب…
  continue reading
 
امروز زودتر نوشتن را اغاز کردم. زودتر از پایان. حسی قبل از دیدارت. حسی پر از کشش و نیاز به بودنت و خواستن و خوشحالی برای دیدنت. چشمهای پر از امید و انگیزه ات و چشمانی که هیچ وقت نگرانی در آن حتی لحظه ای حس نکردم. خوشحالم که دارمت چون گره هایم نمیگویم مستقیم توسط تو اما بدست خودت باز میشود و این یعنی معجزه ای برای من که تمام دلهره ها و نگرانی هایم ر…
  continue reading
 
بودنت را چگونه توصیف کنم. صدایت و دستهایت امنیتی دارد که حاضرم همه دنیا را به دیگران ببخشم و فقط تو را در کنار خود داشته باشم. اینقدر همه مشکلات را ساده میبینی و ساده تعریف میکنی که انگار هیچ گره ای نیست و فقط باید انجام داد چقدر خوبی اخر تو ای بهترین من چقدر تو دلنشینی زیباترین من چقدر تو با ابهت و قدرتمندی، بزرگترین تکیه گاه من…
  continue reading
 
امروز زیباییم و شاد بودنم را مدیون بودنت هستم.. لباس سفید، چشمهای گیرا، صدای دلنشین، مهربانی غیرقابل توصیف همه در وجودت تعبیه شده و من چه خوشبخت هستم که منی با اینهمه مشکلات و نازیبایی وناخالصی، انتخاب شدم. انتخابی که باید قدرش را بدانم و باید تلاش کنم که هیچ وقت دلگیرت نکنم، هیچ وقت خودخواه نباشم، هیچ وقت بی تفاوت نباشم و هیچ وقت بخاطر خواسته خودم…
  continue reading
 
من: الو مطب دکتر ..... ؟ منشی : بفرمایید من: ببخشید میخواستم با آقای دکتر ملاقاتی داشته باشم؟ منشی: خانم امروز روز ولنتاین هست، و آقای دکتر مطب تشریف نمیارند. من: سکوت ............. قطره اشکی روی صورتم سرازیر شد. احساس کردم ناامیدی همه وجودم را فرا گرفته و به بهت عجیبی وارد شدم. بعد از اون تلفن لعنتی ، ساعت ها در خلا بودم و وقتی به خودم اومدم دیدم …
  continue reading
 
Loading …

راهنمای مرجع سریع

در حین کاوش به این نمایش گوش دهید
پخش