Artwork

محتوای ارائه شده توسط حامیان نواندیش افرا. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط حامیان نواندیش افرا یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
Player FM - برنامه پادکست
با برنامه Player FM !

اپیزود بیست و دوم: معلم مدرسه‌ساز؛ داستان شکل‌گیری مهر گیتی

1:06:13
 
اشتراک گذاری
 

Manage episode 360989311 series 3274185
محتوای ارائه شده توسط حامیان نواندیش افرا. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط حامیان نواندیش افرا یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal

همه چیزاز یک دیدار از مناطق محروم شروع شد. هنگامی که در سال ۱۳۸۱ زهرا گیتی نژاد (یکی از اعضای گروه آموزشی آموزش جهانی) به بازدید از مدارس شهرستان میرجاوه استان سیستان و بلوچستان رفتند و از چند مدرسه روستایی بازدید کردند.

ایشان اینگونه نقل می‌کنند: مدرسه‌ها در ناحیه صفر مرزی واقع شده بودند. بعد از طی مسافتی ماشین در محلی توقف کرد. پیاده شدیم. روی یک دیوار کاه‌گلی نوشته شده بود: «دبستان اقبال لاهوری».وقتی وارد کلاس شدم آنقدر تاریک بود که هیچکس را ندیدم. از صلواتی که بچه‌ها به خاطر ورود من و همراهان فرستادند، از وجود آنان در کلاس مطلع شدم. ته اتاق چند میز و نیمکت غیراستاندارد قرار داشت و بچه‌های معصوم و سیاه‌چرده بلوچ روی آنها نشسته بودند. سوء تغذیه از ظاهر آنها تشخیص داده می‌شد.
کلاس آنها دخمه‌ی اجاره‌ای بود، بدون پنجره با نور لامپ ۵۰وات! وقتی علت تاریکی کلاس را پرسیدم، گفتند اگر پول برق زیاد شود صاحب‌خانه آن را قطع می‌کند! معلم با بریده‌های چوب دسته‌های ده‌تایی و صدتایی درست کرده‌ بود و روی طاقچه گذاشته بود. او تعدادی کتاب غیردرسی را نیز با طناب اطراف کلاس آویزان کرده بود. نقشه ایران را در یک طرف کلاس و سرگذشت اقبال لاهوری را در طرف دیگر کلاس نصب کرده بودند. گویا کلاس جان او بود. کودکان معصوم با پای برهنه و سرهای تراشیده و رخسار زرد به سؤال‌های ما پاسخ می‌دادند. همه آنها آرزو داشتند که معلم شوند. دخترها اصلاً جواب سؤال ما را نمی‌دادند. سرهایشان را توی هم می‌کردند و می‌خندیدند. معلم این مدرسه، هر روز ۱۵۰کیلومتر راه بین زاهدان و روستا را با سرویس اداره می‌آمد و برمی‌گشت. مدرسه سرویس بهداشتی نداشت. به روستاهای دیگر هم که رفتیم وضع به همین منوال بود. در یکی از مدرسه‌ها چند دانش‌آموز در گوشه‌ای روی یک گونی نشسته بودند. معلم گفت: کلاس اولی‌ها هستند و برای آنها میز و نیمکت نداریم. آقای عسگری رئیس منطقه اظهار می‌داشت که ۱۲۵مدرسه در این روستاها فاقد سرویس بهداشتی‌اند.
پس از بازگشت از بلوچستان، در تهران به مدرسه‌ای که در آن تدریس داشتم رفتم. سرکلاس برای بچه‌ها از وضعیت مدرسه‌ای روستایی میرجاوه صحبت کردم. به آنها یادآور شدم، قدردان نعمت‌هایی که خداوند به آنها عطا کرده باشند و گفتم بهترین قدردانی شما در این سن خوب درس خواندن است. سر صف نیز برای دیگر دانش‌آموزان یک گزارش کوتاهی از سفرم دادم. با کمک مسئولین مدرسه، تصویرهایی را که از مدرسه روستایی آنجا همراه آورده بودم در تابلو زدم. بچه‌ها پیشنهاد همکاری و کمک به دوستان خود در روستا را داشتند. ما هم پذیرفتیم و عده‌ای هر روز صبح مشغول جمع‌آوری هدایای بچه‌ها شدند. هدایا جمع‌آوری و به کمک بچه‌ها بسته‌بندی شد. در اینجا بود که مفهوم مشارکت و کارگروهی و نوع دوستی و کمک به هم‌نوع را فهمیدم. هر روز بچه‌ها با ساک‌های پر به مدرسه می‌آمدند.
و اینچنین بنیان گروهی شکل گرفت که برای اینکه کودکان ایران زمین در فضاهای استاندارد آموزش ببینند شروع به ساخت مدارس خیرساز در مناطق محروم کشور کردند و پس از نه سال فعالیت با کسب مجوزاز وزارت کشور تبدیل به یک سازمان مردم نهاد به نام مؤسسه خیریه مهرگیتی شدند.

در این اپیزود رادیو افرا به سراغ خانم گیتی‌نژاد از موسسین و مدیرعامل موسسه مهر گیتی رفتیم تا روایت شکل‌گیری این موسسه را بشنویم.

  continue reading

33 قسمت

Artwork
iconاشتراک گذاری
 
Manage episode 360989311 series 3274185
محتوای ارائه شده توسط حامیان نواندیش افرا. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط حامیان نواندیش افرا یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal

همه چیزاز یک دیدار از مناطق محروم شروع شد. هنگامی که در سال ۱۳۸۱ زهرا گیتی نژاد (یکی از اعضای گروه آموزشی آموزش جهانی) به بازدید از مدارس شهرستان میرجاوه استان سیستان و بلوچستان رفتند و از چند مدرسه روستایی بازدید کردند.

ایشان اینگونه نقل می‌کنند: مدرسه‌ها در ناحیه صفر مرزی واقع شده بودند. بعد از طی مسافتی ماشین در محلی توقف کرد. پیاده شدیم. روی یک دیوار کاه‌گلی نوشته شده بود: «دبستان اقبال لاهوری».وقتی وارد کلاس شدم آنقدر تاریک بود که هیچکس را ندیدم. از صلواتی که بچه‌ها به خاطر ورود من و همراهان فرستادند، از وجود آنان در کلاس مطلع شدم. ته اتاق چند میز و نیمکت غیراستاندارد قرار داشت و بچه‌های معصوم و سیاه‌چرده بلوچ روی آنها نشسته بودند. سوء تغذیه از ظاهر آنها تشخیص داده می‌شد.
کلاس آنها دخمه‌ی اجاره‌ای بود، بدون پنجره با نور لامپ ۵۰وات! وقتی علت تاریکی کلاس را پرسیدم، گفتند اگر پول برق زیاد شود صاحب‌خانه آن را قطع می‌کند! معلم با بریده‌های چوب دسته‌های ده‌تایی و صدتایی درست کرده‌ بود و روی طاقچه گذاشته بود. او تعدادی کتاب غیردرسی را نیز با طناب اطراف کلاس آویزان کرده بود. نقشه ایران را در یک طرف کلاس و سرگذشت اقبال لاهوری را در طرف دیگر کلاس نصب کرده بودند. گویا کلاس جان او بود. کودکان معصوم با پای برهنه و سرهای تراشیده و رخسار زرد به سؤال‌های ما پاسخ می‌دادند. همه آنها آرزو داشتند که معلم شوند. دخترها اصلاً جواب سؤال ما را نمی‌دادند. سرهایشان را توی هم می‌کردند و می‌خندیدند. معلم این مدرسه، هر روز ۱۵۰کیلومتر راه بین زاهدان و روستا را با سرویس اداره می‌آمد و برمی‌گشت. مدرسه سرویس بهداشتی نداشت. به روستاهای دیگر هم که رفتیم وضع به همین منوال بود. در یکی از مدرسه‌ها چند دانش‌آموز در گوشه‌ای روی یک گونی نشسته بودند. معلم گفت: کلاس اولی‌ها هستند و برای آنها میز و نیمکت نداریم. آقای عسگری رئیس منطقه اظهار می‌داشت که ۱۲۵مدرسه در این روستاها فاقد سرویس بهداشتی‌اند.
پس از بازگشت از بلوچستان، در تهران به مدرسه‌ای که در آن تدریس داشتم رفتم. سرکلاس برای بچه‌ها از وضعیت مدرسه‌ای روستایی میرجاوه صحبت کردم. به آنها یادآور شدم، قدردان نعمت‌هایی که خداوند به آنها عطا کرده باشند و گفتم بهترین قدردانی شما در این سن خوب درس خواندن است. سر صف نیز برای دیگر دانش‌آموزان یک گزارش کوتاهی از سفرم دادم. با کمک مسئولین مدرسه، تصویرهایی را که از مدرسه روستایی آنجا همراه آورده بودم در تابلو زدم. بچه‌ها پیشنهاد همکاری و کمک به دوستان خود در روستا را داشتند. ما هم پذیرفتیم و عده‌ای هر روز صبح مشغول جمع‌آوری هدایای بچه‌ها شدند. هدایا جمع‌آوری و به کمک بچه‌ها بسته‌بندی شد. در اینجا بود که مفهوم مشارکت و کارگروهی و نوع دوستی و کمک به هم‌نوع را فهمیدم. هر روز بچه‌ها با ساک‌های پر به مدرسه می‌آمدند.
و اینچنین بنیان گروهی شکل گرفت که برای اینکه کودکان ایران زمین در فضاهای استاندارد آموزش ببینند شروع به ساخت مدارس خیرساز در مناطق محروم کشور کردند و پس از نه سال فعالیت با کسب مجوزاز وزارت کشور تبدیل به یک سازمان مردم نهاد به نام مؤسسه خیریه مهرگیتی شدند.

در این اپیزود رادیو افرا به سراغ خانم گیتی‌نژاد از موسسین و مدیرعامل موسسه مهر گیتی رفتیم تا روایت شکل‌گیری این موسسه را بشنویم.

  continue reading

33 قسمت

همه قسمت ها

×
 
Loading …

به Player FM خوش آمدید!

Player FM در سراسر وب را برای یافتن پادکست های با کیفیت اسکن می کند تا همین الان لذت ببرید. این بهترین برنامه ی پادکست است که در اندروید، آیفون و وب کار می کند. ثبت نام کنید تا اشتراک های شما در بین دستگاه های مختلف همگام سازی شود.

 

راهنمای مرجع سریع