۱. نصرت رحمانی
Manage episode 288329430 series 2900529
نصرت رحمانی سال ۱۳۰۸ شمسی در تهران به دنیا آمد. پس از تحصیلات ابتدایی و پس از مدت کوتاهی کارآموزی در هنرکدۀ نقاشی، در مدرسه پست و تلگراف و تلفن ثبت نام کرد. در آن زمان، حسین پژمان بختیاری شاعر معروف، مدیر آنجا بود که استعداد ادبی نصرت را دریافت و او را سردبیر روزنامۀ مدرسه کرد. رحمانی سرودن شعر را از سالهای جوانی آغاز کرد و شعرهایش در نشریات مختلف چاپ می شد.
بعد از تحصیلات شروع به نوشتن پاورقی در نشریات کرد و مدت کوتاهی مسئول صفحۀ ادبی مجلۀ هفتگی فردوسی شد.
بین سالهای ۱۳۳۸ تا ۱۳۴۲ در رادیو ارتش برنامۀ هفتگی ادبی داشت. سپس به نشریۀ زن روز رفت و در آنجا مسئولیت بخش شعر را بر عهده گرفت.
مسیر شعری نصرت از غزل شروع شد و بعد به چهارپاره و بعد به شعر نیمایی رسید. نخستین مجموعههای شعر نصرت رحمانی در دههٔ ۳۰ شمسی به نامهای کوچ (۱۳۳۳)، کویر (۱۳۳۴) و ترمه (۱۳۳۶) منتشر شد. فضای این شعرها فضایی بسیار محزون بود که شاید به همین علت از ابتدا او را شاعر شعر سیاه خواندند.
نصرت و همنسلانش شاعران شکست هم نامیده میشدند چرا که سالهای اوج شاعری آنها با رویداد سیاسی مهمی در تاریخ ایران یعنی کودتای ۲۸ مرداد مصادف شد. مجموعۀ این عوامل برسازندۀ شعری در کارنامه رحمانی شد که آمیزهای از جنون، بیسروسامانی، یأس سیاسی و اجتماعی، اعتراض و در یک کلام، خلاف عرف رایج زندگی بود.
رحمانی در سه مجموعه کوچ، کویر و ترمه از لحاظ شکل، چهارپاره را برمیگزیند و از جهت محتوا در دنیای درد و تاریکی، مرگ و گناه غوطهور میشود.
ای سنگفرش راه که شبهای بی سحر
تک بوسههای پای مرا نوش کردهای
ای سنگفرش راه که در تلخی سکوت
آواز گامهای مرا گوش کردهای
هر رهگذر ز روی تو بگذشت و دور شد
جز من که سالهاست کنار تو ماندهام
بر روی سنگهای تو با پای خسته …، آه
عمری به خیره پیکر خود را کشاندهام
نصرت رحمانی ابتدا شعرهایی با گرایشهایی فردی و با موضوعاتی نظیر عشق میسرود اما تحت تأثیر اتفاقات سیاسی و اجتماعی بود که او این مضامین را به کناری گذاشت و شعر خود را به ارزشهای انسانی و مسائل مردم معطوف کرد.
وی در اشعار بعد از ترمه چهارپاره را رها میکند و به سوی نوعی وزن نیمایی روی میآورد و در مجموعۀ میعاد در لجن به بازی با کلمات و تصاویر بسنده نمیکند و گاهگاه کم و بیش به سوی بازی اوزان با روشی ویژۀ خود میرود. در مجموعه دیگر مانند حریق باد نوعی زبان حماسی به کار بسته و احساس ساده و بیپیرایه خویش را با نوعی تفکر در میآمیزد. استفاده از مکالمه و زبان کوچه و بازار در شعر را باید از جمله ویژگیهای آثار او به حساب آورد که در آثارش به خوبی مشهود است.
تکیه رحمانی به ویژگیهای شعر نیمایی در مجموعههای میعاد در لجن و حریق باد (حاصل دورۀ دوم کار ادبی رحمانی) غالب است. اما از شمشیر معشوقۀ قلم به بعد رحمانی پیشرفت محسوسی نشان میدهد به سوی وزن درونی کلمات و عبارتهای شاعرانه که منجر میشود به انحراف گاه به گاه از معیارها یا فرمهای شناختهشده.
وقتی اسباببازیهایمان را میگرفتند
ناگهان گریه میکردیم
داریم بزرگ میشویم
و بهانههامان برای گریهکردن
دارد تمام میشود
مجموعه اشعار منتشر شده از وی عبارتند از: کوچ (۱۳۳۳)، کویر (۱۳۳۴) و ترمه (۱۳۳۶)، میعاد در لجن (۱۳۴۶)، حریق باد (۱۳۴۹)، شمشیر معشوقه قلم (۱۳۶۷)، پیاله دور دگر زد (۱۳۶۸)، آوازی در فرجام (۱۳۷۴)، بیوه سیاه (۱۳۸۱).
او اواخر عمر در شهر رشت زندگی میکرد و در سال ۱۳۷۹ در همین شهر از دنیا رفت.
8 قسمت