Artwork

محتوای ارائه شده توسط Parviz Shahbazi. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Parviz Shahbazi یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
Player FM - برنامه پادکست
با برنامه Player FM !

Ganje Hozour audio Program #878

 
اشتراک گذاری
 

Fetch error

Hmmm there seems to be a problem fetching this series right now. Last successful fetch was on April 18, 2024 10:03 (21h ago)

What now? This series will be checked again in the next hour. If you believe it should be working, please verify the publisher's feed link below is valid and includes actual episode links. You can contact support to request the feed be immediately fetched.

Manage episode 299799792 series 1755842
محتوای ارائه شده توسط Parviz Shahbazi. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Parviz Shahbazi یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
برنامه شماره ۸۷۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۰ تاریخ اجرا: ۱۰ اوت ۲۰۲۱ - ۲۰ مردادPDF متن نوشته شده برنامه با فرمت PDF تمامی اشعار این برنامه PDF نسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۸۱۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2814, Divan e Shamsخُنُک آن دَم که به‌ رحمت سَرِ عشّاق بِخاری(۱)خُنُک آن دَم که برآید ز خزان بادِ بهاریخُنُک آن دَم که بگویی که: بیا عاشقِ مِسکینکه تو آشفتۀ مایی، سَرِ اَغیار(۲) نداریخُنُک آن دَم که درآویزد در دامنِ لطفتتو بگویی که: چه خواهی ز من، ای مَستِ نَزاری(۳)خُنُک آن دَم که صَلا دَردهد آن ساقیِ مجلسکه کند بر کفِ ساقی قدحِ باده سواریشود اجزایِ تَنِ ما، خوش از آن بادۀ باقیبِرَهَد این تَنِ طامِع(۴) ز غمِ مایده‌خواریخُنُک آن دَم که ز مستان طلبد دوست عوارض(۵)بِستانَد گرو از ما به‌ کَش(۶) و خوب‌‌ عِذاری(۷)*خُنُک آن دَم که ز مستی سَرِ زلفِ تو بِشورَددلِ بیچاره بگیرد به‌ هوس حلقه‌ شماری(۸)خُنُک آن دَم که بگوید به تو دل: کِشت ندارمتو بگویی که: برویَد پیِ تو آنچه بکاریخُنُک آن دَم که شبِ هجر بگوید که: شبت خوشخُنُک آن دَم که سلامت کند آن نورِ نهاری**خُنُک آن دَم که برآید به هوا ابرِ عنایتتو از آن ابر به صحرا گُهرِ لطف بباریخورَد این خاک که تشنه‌تر از آن ریگِ سیاهستبه‌ تمام آبِ حیات و نکند هیچ غباریدَخَلَ الْعِشْقُ عَلَیْنا بِکُؤُوسٍ وَ عُقارٍظَهَرَ الْسُّکْرُ عَلَیْنا لِحَبیبٍ مُتَوارِ« عشق با شراب و جامها پیش ما آمد، از آن یار نهان شده برای ما سرمستی پیدا شد.»سخنی موج همی‌ زد که گُهَرها بفشاندخمشش باید کردن، چو دَرینَش نگذاری* قرآن کریم، سوره آل عمران(۳)، آیه ۹۲Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #92« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»« نیکی را در نخواهید یافت تا آنگاه که از آنچه دوست می‌دارید انفاق کنید. و هرچه انفاق می‌کنید خدا بِدان آگاه است.»** قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۲۰Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #120«... إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.»«... که خدا تلاش نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٣۶۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1366 ای بسا سرمست نار و نارجوخویشتن را نور مطلق داند اومولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٧٣٣Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1733 گر تو را آنجا بَرَد، نبود عجبمنگر اندر عجز و، بنگر در طلبکین طلب در تو گروگانِ خداستزآنکه هر طالب به مطلوبی سزاستجهد کن تا این طلب افزون شودتا دلت زین چاهِ تن بیرون شودمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ٨٣٧Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 837, Divan e Shamsهر کجا بویِ خدا می‌آیدخلق بین بی‌سر‌ و‌ پا می‌آیدمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴٨۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 485, Divan e Shamsبیا بیا که هم‌ اکنون به لطفِ کُنْ‌فَیَکُونْ*بهشت در بگشاید که غَیْرُ مَمْنُونست*** قرآن کریم، سوره یس (۳۶)، آیهٔ ۸۲Quran, Sooreh Yaseen(#36), Line #82« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ.»« چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود.»*۲ قرآن کریم، سوره بقره (٢)،آیه ١١٧Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #117« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»« [خدا] نو پديدآرنده آسمانها و زمين است و چون خواهد که کاری صورت گیرد تنها گويد: موجود شو و [فی‌الحال] موجود ‌شود.»** قرآن کریم، سوره فصلت(۴۱)، آیه ۸Quran, Sooreh Fussilat(#41), Line #8« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ.»« البته کسانی‌كه ايمان آورده‌ و كارهاى شايسته كرده‌اند پاداشى بی‌پایان و ناگسستنی دارند.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۶۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #2264 آن بهاران مُضمَرست(۹) اندر خزاندر بهارست آن خزان، مگْریز از آنهمرهِ غم باش، با وحشت بسازمی‌طلب در مرگِ خود عُمرِ درازمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ٢٠۴۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #2046 گفت پیغمبر ز سرمایِ بهارتن مپوشانید یاران زینهار*زآنکه با جان شما آن می‌کندکان بهاران با درختان می‌کندلیک بگریزید از سَردِ خزانکآن کند کو کرد با باغ و رَزان(۱۰)راویان، این را به ظاهر بُرده‌اندهم بر آن صورت، قناعت کرده‌اندبی‌خبر بودند از جان، آن گروهکوه را دیده، ندیده کان به کوهآن خزان، نزدِ خدا نَفْس و هواستعقل و جان، عینِ بهارست و بقاستمر تو را عقلی است جُزوی در نهانکاملُ الْعَقلی بجُو اندر جهانجزوِ تو از کُلِّ او کُلّی شودعقل کُلّ بر نفس چون غُلّی(۱۱) شودپس به تأویل این بُوَد کانفاسِ پاکچون بهارست و حیاتِ برگ و تاک(۱۲)گفته‌هایِ اولیا نرم و درشتتن مپوشان، زآنکه دینت راست پشتگرم گوید، سرد گوید، خوش بگیرزآن ز گرم و سرد بجْهی، وز سَعیر(۱۳)گرم و سردش نوبهارِ زندگی استمایۀ صِدق و یقین و بندگی استزآن، کزو بُستانِ جان‌ها زنده استزین جواهر، بحرِ دل آکنده استبر دل عاقل، هزاران غم بُوَدگر ز باغِ دل، خِلالی(۱۴) کم بُوَد*حدیث:« تَوَقَّوا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.»« بپرهیزید از سرمای خزانی که در آغاز سال می‌رسد و روی آورید به سرمای بهاری که در آخر سال آغاز می‌شود، زیرا سرما در دو حالت با کالبدها آن می‌کند که با درختان می‌کند. در آغاز، می‌سوزاند و در پایان می‌رویاند.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ١٣٢Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #132 باد را حق، گَه بهاری می‌کنددر دَیَش زین لطف عاری می‌کندبر گروهِ عاد صَرْصَرْ می‌کندباز بر هودَش مُعَطَّر می‌کندمی‌کُند یک باد را زهرِ سَموممر صبا را می‌کند خُرَّم قُدوممولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۴۶۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #4462 عزم‌ها و قصد‌ها در ماجَراگاه‌ گاهی راست می‌آید تو راتا به طَمْعِ آن دلت نیّت کندبارِ دیگر نیّتت را بشکندور به‌کُلّی بی‌مرادت داشتیدل شدی نومید، اَمَل(۱۵) کی کاشتی؟ور نکاریدی اَمَل، از عوری‌اشکَی شدی پیدا بر او مَقهوری‌اش(۱۶)؟عاشقان از بی‌مرادی‌هایِ خویشبا‌خبر گشتند از مولایِ خویشبی‌مرادی شد قَلاووزِ(۱۷) بهشتحُفَّتِ‌الْجَنَّة شنو ای خوشْ‌سرشتحدیث نبوی:« قالَ رَسولُ اللّٰه: حُفَّتِ‌الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ وَحُفَّتِ‌النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ.»« رسول خدا فرمود: بهشت در سختی‌ها و ناملایمات پیچیده شده‌ است و دوزخ در شهوات.»مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 545, Divan e Shamsدانه دل کاشته‌ای زیرِ چنین آب و گِلیتا به بهارت نرسد، او شجری(۱۸) می‌نشودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴١٧٣ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #4173 چون خَلَقْتُ الْخَلْق کَی یُرْبَح عَلَیّلطفِ تو فرمود ای قَیّومِ حَیّ« ای خداوندی که به تدبیرِ امور خلایق قائمی و زنده، چون که لطف و احسانِ تو فرمود: «بیافریدم آفریدگان را تا از من سود برند.»لا لِاَنْ اَرْبَح عَلَیْهِم جودِ توستکه شود زو جمله ناقص‌ها درست« نیافریدم که من از آنان بهره‌مند شوم» بخشش توست که به سبب آن همه موجوداتِ ناقص به کمال می‌رسند.»حدیث قدسی:« يَقُولُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إِنَّما خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِيَرْبَحُوا عَلَیَّ وَلَمْ اَخْلُقْهُمْ لِاَرْبَحَ عَلَيْهِمْ.»« خداوند فرماید: آفریدم آفریدگان را تا از من سود برند و نیافریدم ایشان را تا از آنان سود برم.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٣۴۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3457 یا تو پنداری که تو نان می‌خوریزَهرِ مار و کاهشِ جان می‌خوریمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ١٩۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1945, Divan e Shamsهر که بیمارِ خزان شد، شربتی خورد از بهارچون بهارِ من بخندد بَرجَهد بیمارِ منچیست این بادِ خزانی؟ آن دَمِ انکارِ(۱۹) توچیست آن بادِ بهاری؟ آن دَمِ اقرارِ(۲۰) منمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #144 تَن چو با برگ است روز و شب از آنشاخِ جان در برگ(۲۱) ریزست و خزانمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۸۹۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #1899 این ترازو بهر این بنهاد حقتا رود انصاف ما را در سبقاز ترازو کم کنی من کم کنمتا تو با من روشنی من روشنممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٣١۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3145 ذرّه‌یی گر جهد تو افزون بوددر ترازوی خدا موزون بودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۴۰۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1400 حق‌ تعالی داد میزان را زبانهین ز قرآن سورۀ رَحمان بخوان*هین ز حرص خویش میزان را مهلآز و حرص آمد تو را خصم مضل* قرآن کریم، سوره الرحمن (۵۵)، آیه ۹_۷Quran, Sooreh Ar-Rahman(#55), Line #7-9آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.(۷)تا در ترازو تجاوز مکنید.(۸)وزن‌كردن را به عدالت رعايت كنيد و هیچ در میزان نادرستی مكنيد.(۹)مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۹۶۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2965, Divan e Shamsگفتم: چو چرخِ گردان، والله که بی‌قرارمگفت: ار چه بی‌قراری، نی بی‌قرارِ ماییمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۷۷۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line 773از خدا غیرِ خدا را خواستنظَنِّ افزونی‌ ست و کُلّی کاستنمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1619 حاکم است و، یَفْعَلُ‌ اللّٰه مایَشااو ز عینِ دَرد انگیزد دواقرآن کریم، سوره آل عمران (۳)، آیه ۴۰Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #40« قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.»« گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، درحالى ‌كه به پيرى رسيده‌ام و زنم نازاست؟ گفت: بدان‌ سان كه خدا هر چه بخواهد مى‌كند.»قرآن کریم، سوره ابراهیم (۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ؛»« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مى‌دارد. و ظالمان را گمراه مى‌سازد و هر چه خواهد همان مى‌كند.»قرآن کریم، سوره حج (۲۲)، آیه ۱۸Quran, Sooreh Al-Hajj(#22), Line #18« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ؛»« آيا نديده‌اى كه هر كس در آسمانها و هر كس كه در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم خدا را سجده مى‌كنند؟ و بر بسيارى عذاب محقق شده و هر كه را خدا خوار سازد، هيچ‌ كس گرامیش نمى‌دارد. زيرا خدا هر چه بخواهد همان مى‌كند.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3644 هست مهمانخانه این تَن ای جوانهر صباحی ضَیفِ(۲۲) نو آید دَوانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ٢٨٩۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #2895 شکرِ نعمت، خوشتر از نعمت بُوَدشُکرْ‌باره(۲۳) کی سوی نعمت رود؟شُکر، جانِ نعمت و، نعمت چو پوستز آنکه شُکر آرد تو را تا کویِ دوستنعمت آرد غفلت و، شُکر اِنتِباه(۲۴)صیدِ نعمت کن به دامِ شُکرِ شاهمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1382, Divan e Shamsای ساقیِ روشن‌ دلان، بَردار سَغْراقِ(۲۵) کَرَمکز بهرِ این آورده‌ای ما را ز صحرایِ عَدَم(۲۶)زان می که او سرکه شود، زو ترش‌ رویی کی روداین می مجو، آن می بجو، کو جامِ غم؟ کو جامِ جم؟آن مِی بیار ای ‌خوب‌ رو، کِاشکوفه‌اَش(۲۷) حکمت بُوَدکز بَحرِ جان دارد مَدد، تا دُرجِ(۲۸) دُر شد زو شکممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٢۶١Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #261 « عرضه‌ کردنِ مصطفی علیه‌ السلام شهات را بر آن مهمانِ خویش.»این سخن پایان ندارد مصطفیعرضه کرد ایمان و پَذْرُفت آن فَتی(۲۹)آن شهادت را که فرّخ بوده استبندهایِ بسته را بگشوده استگشت مؤمن، گفت او را مصطفیکِه امشبان هم باش تو مهمانِ ماگفت: وَالله تا ابد ضَیفِ تواَمهر کجا باشم، به هر جا که رَوَمزنده کرده و مُعْتَق(۳۰) و دربانِ تواین جهان و آن جهان بر خوانِ توهر‌ که بگزیند جزین بگزیده خوانعاقبت دَرَّد گلویش ز استخوانهر که سویِ خوانِ غیرِ تو روددیو با او دان که هَم‌کاسه(۳۱) بودهر که از همسایگیِّ تو روددیو، بی‌شکّی که همسایه‌ش شودور رود بی‌تو سَفَر او دُوردستدیوِ بَد، همراه و هم‌سفرۀ وی استور نشیند بر سرِ اسبِ شریفحاسدِ ماه است، دیو، او را ردیفور بَچه گیرد ازو شَهنازِ او دیو در نسلش بُوَد اَنبازِ اودر نُبی(۳۲) شارِکْهُمُ فرمود حق*هم در اموال و در اولاد ای شَفَق(۳۳)گفت پیغمبر ز غیب این را جَلی(۳۴)در مقالاتِ نَوادِر(۳۵) با علییا رسول‌اللّٰه رسالت را تمامتو نمودی هم‌چو شَمس بی‌غَمام(۳۶)این که تو کردی، دو صد مادر نکردعیسی از افسونْش با عازَر نکرداز تو، جانم از اجل نک جان ببُردعازَر، ار شُد زنده زآن دَم، باز مُردگشت مهمانِ رسول آن شب عربشیرِ یک بُز نیمه خورد و بست لبکرد اِلحاحش(۳۷) بخور شیر و رُقاق(۳۸)گفت: گشتم سیر، و‌اللّٰه بی‌نفاقاین تکلّف نیست نی ناموس و فنسیرتر گشتم از آنکه دوش(۳۹) مندر عَجَب ماندند جملۀ اهلِ بَیْتپُر شد این قِندیل(۴۰) زین یک قطره زَیْت(۴۱)؟!آنچه قوتِ مرغِ بابیلی(۴۲) بُوَدسیریِ معدۀ چنین پیلی شود!؟فُجفُجه(۴۳) افتاد اندر مرد و زنقدرِ پَشّه می‌خورد آن پیلتنحرص و وَهْمِ کافری سرزیر شد(۴۴)اژدها از قوتِ موری سیر شدآن گداچشمیِّ کُفر از وی برفتلوتِ(۴۵) ایمانیش لَمْتُر(۴۶) کرد و زَفْت(۴۷)آنکه از جُوعُ ‌الْبَقَر(۴۸) او می‌طپیدهمچو مریم میوۀ جنّت بدیدمیوۀ جنّت سویِ چشمش شتافتمعدۀ چون دوزخش آرام یافتذاتِ ایمان، نعمت و لوتی است هَوْل(۴۹)ای قناعت کرده از ایمان به قول * قرآن کریم، سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۴Quran, Sooreh Al-Israa(#17), Line #64« وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا.»« با فریاد خویش هر که را توانی از جای برانگیز و به‌ یاری سواران و پیادگانت بر آنان بتاز و در مال و فرزند با آنان شرکت جوی و به آنها وعده بده. و حال آنکه شیطان جز به فریبی وعده‌شان ندهد.»(۱) سَر خاراندن: سَر خاریدن، در اینجا یعنی مورد تفقّد و نوازش قرار دادن.(۲) اَغیار: جمعِ غیر، به معنی بیگانه، آن‌که یار نباشد.(۳) نَزار: لاغر و نحیف(۴) طامِع: طمع‌کار، حریص(۵) عوارض: جریمه، پولی که از مجرم گیرند.(۶) کَش: خوب، خوش، نیک(۷) عِذار: رخسار، صورت(۸) حلقه شمردن: شمردن چین و شکن زلف(۹) مُضمَر: پنهان کرده‌ شده، پوشیده(۱۰) رَزان: جمع زَر (دذخت انگور) ولی غالباً به جای مفرد به‌کار می‌رود.(۱۱) غُلّی: منسوب به غُلّ به معنی زنجیری که بر گردن زندانیان افکنند.(۱۲) تاک: درخت انگور(۱۳) سَعیر: آتش و زبانۀ آن، یکی از درکات دوزخ(۱۴) خِلال: چوبی نازک که با آن دندانها را پاک می‌کنند.(۱۵) اَمَل: آرزو(۱۶) مَقهور: خوار شده، مغلوب(۱۷) قَلاووز: پیشآهنگ، پیشرو لشکر(۱۸) شجر: درخت(۱۹) انکار کردن: منکر شدن، نپذیرفتن(۲۰) اقرار کردن: اعتراف کردن، بروز دادن(۲۱) برگ: در این‌جا به معنی آذوقه و رزق مادی است.(۲۲) ضَیف: مهمان(۲۳) شُکرباره: کسی که بسیار شکر می‌کند و عاشق شُکر است.(۲۴) اِنتِباه: بیداری، آگاهی(۲۵) سَغْراقِ: کوزه لوله‌دارِ سفالی یا چینی، کوزه شراب(۲۶) عَدَم: نیستی، نابودی(۲۷) اشکوفه: شکوفه(۲۸) دُرج: صندوق کوچک(۲۹) فَتی: جوان، جوانمرد(۳۰) مُعْتَق: بنده‌ای که آزاد شده باشد.(۳۱) هَمْ‌کاسه: کسی که با دیگری از یک ظرف غذا بخورد، کنایه از یار و همدم.(۳۲) نُبی: قرآن کریم(۳۳) شَفَق: مهربانی؛ سرخی غروب در افق.(۳۴) جَلی: آشکار(۳۵) نَوادر: جمع نادره، به‌معنی کمیاب(۳۶) غَمام: ابر(۳۷) اِلحاح: اصرار، پافشاری(۳۸) رُقاق: نان نازک(۳۹) دوش: دیشب(۴۰) قِنْدیل: چراغ(۴۱) زَیْت: روغن زیتون، و هر روغن نظیر روغن چراغ و روغن خوراکی و روغن عطر و غیره.(۴۲) بابیل: ابابیل به‌معنی پرندگانی که دسته‌دسته باشند.(۴۳) فُجفُجه: پِچ‌پچ(۴۴) سرریز شدن: سرنگون شدن، در اینجا به معنی محو شدن و فروکش کردن است.(۴۵) لوت: غذا(۴۶) لَمْتُر: چاق(۴۷) زَفْت: بزرگ و ستبر (۴۸) جُوعُ‌الْبَقَر: گرسنگی گاو، نوعی بیماری که شخصی هرچه می‌خوردسیر نمی‌شود.(۴۹) هَوْل: ترس. در اینجا منظور عظیم و شکوهمند است.************************تمام اشعار برنامه بر اساس فرمت سایت گنج نما برای جستجوی آسانمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۸۱۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2814, Divan e Shamsخنک آن دم که به‌ رحمت سر عشاق بخاریخنک آن دم که برآید ز خزان باد بهاریخنک آن دم که بگویی که بیا عاشق مسکینکه تو آشفته مایی سر اغیار نداریخنک آن دم که درآویزد در دامن لطفتتو بگویی که چه خواهی ز من ای مست نزاریخنک آن دم که صلا دردهد آن ساقی مجلسکه کند بر کف ساقی قدح باده سواریشود اجزای تن ما خوش از آن باده باقیبرهد این تن طامع ز غم مایده‌خواریخنک آن دم که ز مستان طلبد دوست عوارضبستاند گرو از ما به‌ کش و خوب‌‌ عذاری*خنک آن دم که ز مستی سر زلف تو بشورددل بیچاره بگیرد به‌ هوس حلقه‌ شماریخنک آن دم که بگوید به تو دل کشت ندارمتو بگویی که بروید پی تو آنچه بکاریخنک آن دم که شب هجر بگوید که شبت خوشخنک آن دم که سلامت کند آن نور نهاری**خنک آن دم که برآید به هوا ابر عنایتتو از آن ابر به صحرا گهر لطف بباریخورد این خاک که تشنه‌تر از آن ریگ سیاهستبه‌ تمام آب حیات و نکند هیچ غباریدخل العشق علینا بکؤوس و عقارظهر السکر علینا لحبیب متوار« عشق با شراب و جامها پیش ما آمد، از آن یار نهان شده برای ما سرمستی پیدا شد.»سخنی موج همی‌ زد که گهرها بفشاندخمشش باید کردن چو درینش نگذاری* قرآن کریم، سوره آل عمران(۳)، آیه ۹۲Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #92« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»« نیکی را در نخواهید یافت تا آنگاه که از آنچه دوست می‌دارید انفاق کنید. و هرچه انفاق می‌کنید خدا بِدان آگاه است.»** قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۲۰Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #120«... إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.»«... که خدا تلاش نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٣۶۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1366 ای بسا سرمست نار و نارجوخویشتن را نور مطلق داند اومولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٧٣٣Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1733 گر تو را آنجا برد نبود عجبمنگر اندر عجز و بنگر در طلبکین طلب در تو گروگان خداستزآنکه هر طالب به مطلوبی سزاستجهد کن تا این طلب افزون شودتا دلت زین چاه تن بیرون شودمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ٨٣٧Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 837, Divan e Shamsهر کجا بوی خدا می‌آیدخلق بین بی‌سر‌ و‌ پا می‌آیدمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴٨۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 485, Divan e Shamsبیا بیا که هم‌ اکنون به لطف کن‌فیکون*بهشت در بگشاید که غیر ممنونست*** قرآن کریم، سوره یس (۳۶)، آیهٔ ۸۲Quran, Sooreh Yaseen(#36), Line #82« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ.»« چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود.»*۲ قرآن کریم، سوره بقره (٢)،آیه ١١٧Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #117« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»« [خدا] نو پديدآرنده آسمانها و زمين است و چون خواهد که کاری صورت گیرد تنها گويد: موجود شو و [فی‌الحال] موجود ‌شود.»** قرآن کریم، سوره فصلت(۴۱)، آیه ۸Quran, Sooreh Fussilat(#41), Line #8« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ.»« البته کسانی‌كه ايمان آورده‌ و كارهاى شايسته كرده‌اند پاداشى بی‌پایان و ناگسستنی دارند.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۶۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #2264 آن بهاران مضمرست اندر خزاندر بهارست آن خزان مگریز از آنهمره غم باش با وحشت بسازمی‌طلب در مرگ خود عمر درازمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ٢٠۴۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #2046 گفت پیغمبر ز سرمای بهارتن مپوشانید یاران زینهار*زآنکه با جان شما آن می‌کندکان بهاران با درختان می‌کندلیک بگریزید از سرد خزانکان کند کو کرد با باغ و رزانراویان این را به ظاهر برده‌اندهم بر آن صورت قناعت کرده‌اندبی‌خبر بودند از جان آن گروهکوه را دیده ندیده کان به کوهآن خزان نزد خدا نفس و هواستعقل و جان عین بهارست و بقاستمر تو را عقلی است جزوی در نهانکامل العقلی بجو اندر جهانجزو تو از کل او کلی شودعقل کل بر نفس چون غلی شودپس به تاویل این بود کانفاس پاکچون بهارست و حیات برگ و تاکگفته‌های اولیا نرم و درشتتن مپوشان زآنکه دینت راست پشتگرم گوید سرد گوید خوش بگیرزآن ز گرم و سرد بجهی وز سعیرگرم و سردش نوبهار زندگی استمایه صدق و یقین و بندگی استزآن کزو بستان جان‌ها زنده استزین جواهر بحر دل آکنده استبر دل عاقل هزاران غم بودگر ز باغ دل خلالی کم بود*حدیث:« تَوَقَّوا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.»« بپرهیزید از سرمای خزانی که در آغاز سال می‌رسد و روی آورید به سرمای بهاری که در آخر سال آغاز می‌شود، زیرا سرما در دو حالت با کالبدها آن می‌کند که با درختان می‌کند. در آغاز، می‌سوزاند و در پایان می‌رویاند.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ١٣٢Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #132 باد را حق گه بهاری می‌کنددر دیش زین لطف عاری می‌کندبر گروه عاد صرصر می‌کندباز بر هودش معطر می‌کندمی‌کند یک باد را زهر سموممر صبا را می‌کند خرم قدوممولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۴۶۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #4462 عزم‌ها و قصد‌ها در ماجراگاه‌ گاهی راست می‌آید تو راتا به طمع آن دلت نیت کندبار دیگر نیتت را بشکندور به‌کلی بی‌مرادت داشتیدل شدی نومید امل کی کاشتیور نکاریدی امل از عوری‌اشکی شدی پیدا بر او مقهوری‌اشعاشقان از بی‌مرادی‌هایِ خویشبا‌خبر گشتند از مولای خویشبی‌مرادی شد قلاووز بهشتحفت‌الجنة شنو ای خوش‌سرشتحدیث نبوی:« قالَ رَسولُ اللّٰه: حُفَّتِ‌الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ وَحُفَّتِ‌النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ.»« رسول خدا فرمود: بهشت در سختی‌ها و ناملایمات پیچیده شده‌ است و دوزخ در شهوات.»مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 545, Divan e Shamsدانه دل کاشته‌ای زیر چنین آب و گلیتا به بهارت نرسد او شجری می‌نشودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴١٧٣ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #4173 چون خلقت الخلق کی یربح علیلطف تو فرمود ای قیوم حی« ای خداوندی که به تدبیرِ امور خلایق قائمی و زنده، چون که لطف و احسانِ تو فرمود: «بیافریدم آفریدگان را تا از من سود برند.»لا لان اربح علیهم جود توستکه شود زو جمله ناقص‌ها درست« نیافریدم که من از آنان بهره‌مند شوم» بخشش توست که به سبب آن همه موجوداتِ ناقص به کمال می‌رسند.»حدیث قدسی:« يَقُولُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إِنَّما خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِيَرْبَحُوا عَلَیَّ وَلَمْ اَخْلُقْهُمْ لِاَرْبَحَ عَلَيْهِمْ.»« خداوند فرماید: آفریدم آفریدگان را تا از من سود برند و نیافریدم ایشان را تا از آنان سود برم.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٣۴۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3457 یا تو پنداری که تو نان می‌خوریزهر مار و کاهش جان می‌خوریمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ١٩۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1945, Divan e Shamsهر که بیمار خزان شد شربتی خورد از بهارچون بهار من بخندد برجهد بیمار منچیست این باد خزانی آن دم انکار توچیست آن باد بهاری آن دم اقرار منمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #144 تن چو با برگ است روز و شب از آنشاخ جان در برگ ریزست و خزانمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۸۹۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #1899 این ترازو بهر این بنهاد حقتا رود انصاف ما را در سبقاز ترازو کم کنی من کم کنمتا تو با من روشنی من روشنممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٣١۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3145 ذره‌یی گر جهد تو افزون بوددر ترازوی خدا موزون بودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۴۰۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1400 حق‌ تعالی داد میزان را زبانهین ز قرآن سوره رحمان بخوان*هین ز حرص خویش میزان را مهلآز و حرص آمد تو را خصم مضل* قرآن کریم، سوره الرحمن (۵۵)، آیه ۹_۷Quran, Sooreh Ar-Rahman(#55), Line #7-9آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.(۷)تا در ترازو تجاوز مکنید.(۸)وزن‌كردن را به عدالت رعايت كنيد و هیچ در میزان نادرستی مكنيد.(۹)مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۹۶۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2965, Divan e Shamsگفتم چو چرخ گردان والله که بی‌قرارمگفت ار چه بی‌قراری نی بی‌قرار ماییمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۷۷۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line 773از خدا غیر خدا را خواستنظن افزونی‌ ست و کلی کاستنمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1619 حاکم است و یفعل الله مایشااو ز عین درد انگیزد دواقرآن کریم، سوره آل عمران (۳)، آیه ۴۰Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #40« قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.»« گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، درحالى ‌كه به پيرى رسيده‌ام و زنم نازاست؟ گفت: بدان‌ سان كه خدا هر چه بخواهد مى‌كند.»قرآن کریم، سوره ابراهیم (۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ؛»« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مى‌دارد. و ظالمان را گمراه مى‌سازد و هر چه خواهد همان مى‌كند.»قرآن کریم، سوره حج (۲۲)، آیه ۱۸Quran, Sooreh Al-Hajj(#22), Line #18« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ؛»« آيا نديده‌اى كه هر كس در آسمانها و هر كس كه در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم خدا را سجده مى‌كنند؟ و بر بسيارى عذاب محقق شده و هر كه را خدا خوار سازد، هيچ‌ كس گرامیش نمى‌دارد. زيرا خدا هر چه بخواهد همان مى‌كند.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3644 هست مهمانخانه این تن ای جوانهر صباحی ضیف نو آید دوانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ٢٨٩۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #2895 شکر نعمت خوشتر از نعمت بودشکر‌باره کی سوی نعمت رودشکر جان نعمت و نعمت چو پوستز آنکه شکر آرد تو را تا کوی دوستنعمت آرد غفلت و شکر انتباهصید نعمت کن به دام شکر شاهمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1382, Divan e Shamsای ساقی روشن‌ دلان بردار سغراق کرمکز بهر این آورده‌ای ما را ز صحرای عدمزان می که او سرکه شود زو ترش‌ رویی کی روداین می مجو آن می بجو کو جام غم کو جام جمآن می بیار ای ‌خوب‌ رو، کاشکوفه‌اش حکمت بودکز بحر جان دارد مدد تا درج در شد زو شکممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٢۶١Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #261 « عرضه‌ کردنِ مصطفی علیه‌ السلام شهات را بر آن مهمانِ خویش.»این سخن پایان ندارد مصطفیعرضه کرد ایمان و پذرفت آن فتیآن شهادت را که فرخ بوده استبندهای بسته را بگشوده استگشت مؤمن گفت او را مصطفیکه امشبان هم باش تو مهمان ماگفت والله تا ابد ضیف توامهر کجا باشم به هر جا که رومزنده کرده و معتق و دربان تواین جهان و آن جهان بر خوان توهر‌ که بگزیند جزین بگزیده خوانعاقبت درد گلویش ز استخوانهر که سوی خوان غیر تو روددیو با او دان که هم‌کاسه بودهر که از همسایگی تو روددیو بی‌شکی که همسایه‌ش شودور رود بی‌تو سفر او دوردستدیو بد همراه و هم‌سفر وی استور نشیند بر سرِ اسبِ شریفحاسدِ ماه است، دیو، او را ردیفور بچه گیرد ازو شهناز او دیو در نسلش بود انباز اودر نبی شارکهم فرمود حق*هم در اموال و در اولاد ای شفقگفت پیغمبر ز غیب این را جلیدر مقالات نوادر با علییا رسول‌الله رسالت را تمامتو نمودی همچو شمس بی‌غماماین که تو کردی دو صد مادر نکردعیسی از افسونش با عازر نکرداز تو، جانم از اجل نک جان ببردعازر ار شد زنده زآن دم باز مردگشت مهمان رسول آن شب عربشیر یک بز نیمه خورد و بست لبکرد الحاحش بخور شیر و رقاقگفت گشتم سیر و‌الله بی‌نفاقاین تکلف نیست نی ناموس و فنسیرتر گشتم از آنکه دوش مندر عجب ماندند جمله اهل بیتپر شد این قندیل زین یک قطره زیتآنچه قوت مرغ بابیلی بودسیری معده چنین پیلی شودفجفجه افتاد اندر مرد و زنقدر پشه می‌خورد آن پیلتنحرص و وهم کافری سرزیر شداژدها از قوت موری سیر شدآن گداچشمی کفر از وی برفتلوت ایمانیش لمتر کرد و زفتآنکه از جوع ‌البقر او می‌طپیدهمچو مریم میوه جنت بدیدمیو جنّت سوی چشمش شتافتمعده چون دوزخش آرام یافتذات ایمان نعمت و لوتی است هولای قناعت کرده از ایمان به قول * قرآن کریم، سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۴Quran, Sooreh Al-Israa(#17), Line #64« وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا.»« با فریاد خویش هر که را توانی از جای برانگیز و به‌ یاری سواران و پیادگانت بر آنان بتاز و در مال و فرزند با آنان شرکت جوی و به آنها وعده بده. و حال آنکه شیطان جز به فریبی وعده‌شان ندهد.»
  continue reading

1180 قسمت

Artwork

Ganje Hozour audio Program #878

Ganj e Hozour Programs

403 subscribers

published

iconاشتراک گذاری
 

Fetch error

Hmmm there seems to be a problem fetching this series right now. Last successful fetch was on April 18, 2024 10:03 (21h ago)

What now? This series will be checked again in the next hour. If you believe it should be working, please verify the publisher's feed link below is valid and includes actual episode links. You can contact support to request the feed be immediately fetched.

Manage episode 299799792 series 1755842
محتوای ارائه شده توسط Parviz Shahbazi. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Parviz Shahbazi یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
برنامه شماره ۸۷۸ گنج حضوراجرا: پرویز شهبازی۱۴۰۰ تاریخ اجرا: ۱۰ اوت ۲۰۲۱ - ۲۰ مردادPDF متن نوشته شده برنامه با فرمت PDF تمامی اشعار این برنامه PDF نسخه کوچکتر مناسب جهت پرینتمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۸۱۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2814, Divan e Shamsخُنُک آن دَم که به‌ رحمت سَرِ عشّاق بِخاری(۱)خُنُک آن دَم که برآید ز خزان بادِ بهاریخُنُک آن دَم که بگویی که: بیا عاشقِ مِسکینکه تو آشفتۀ مایی، سَرِ اَغیار(۲) نداریخُنُک آن دَم که درآویزد در دامنِ لطفتتو بگویی که: چه خواهی ز من، ای مَستِ نَزاری(۳)خُنُک آن دَم که صَلا دَردهد آن ساقیِ مجلسکه کند بر کفِ ساقی قدحِ باده سواریشود اجزایِ تَنِ ما، خوش از آن بادۀ باقیبِرَهَد این تَنِ طامِع(۴) ز غمِ مایده‌خواریخُنُک آن دَم که ز مستان طلبد دوست عوارض(۵)بِستانَد گرو از ما به‌ کَش(۶) و خوب‌‌ عِذاری(۷)*خُنُک آن دَم که ز مستی سَرِ زلفِ تو بِشورَددلِ بیچاره بگیرد به‌ هوس حلقه‌ شماری(۸)خُنُک آن دَم که بگوید به تو دل: کِشت ندارمتو بگویی که: برویَد پیِ تو آنچه بکاریخُنُک آن دَم که شبِ هجر بگوید که: شبت خوشخُنُک آن دَم که سلامت کند آن نورِ نهاری**خُنُک آن دَم که برآید به هوا ابرِ عنایتتو از آن ابر به صحرا گُهرِ لطف بباریخورَد این خاک که تشنه‌تر از آن ریگِ سیاهستبه‌ تمام آبِ حیات و نکند هیچ غباریدَخَلَ الْعِشْقُ عَلَیْنا بِکُؤُوسٍ وَ عُقارٍظَهَرَ الْسُّکْرُ عَلَیْنا لِحَبیبٍ مُتَوارِ« عشق با شراب و جامها پیش ما آمد، از آن یار نهان شده برای ما سرمستی پیدا شد.»سخنی موج همی‌ زد که گُهَرها بفشاندخمشش باید کردن، چو دَرینَش نگذاری* قرآن کریم، سوره آل عمران(۳)، آیه ۹۲Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #92« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»« نیکی را در نخواهید یافت تا آنگاه که از آنچه دوست می‌دارید انفاق کنید. و هرچه انفاق می‌کنید خدا بِدان آگاه است.»** قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۲۰Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #120«... إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.»«... که خدا تلاش نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٣۶۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1366 ای بسا سرمست نار و نارجوخویشتن را نور مطلق داند اومولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٧٣٣Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1733 گر تو را آنجا بَرَد، نبود عجبمنگر اندر عجز و، بنگر در طلبکین طلب در تو گروگانِ خداستزآنکه هر طالب به مطلوبی سزاستجهد کن تا این طلب افزون شودتا دلت زین چاهِ تن بیرون شودمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ٨٣٧Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 837, Divan e Shamsهر کجا بویِ خدا می‌آیدخلق بین بی‌سر‌ و‌ پا می‌آیدمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴٨۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 485, Divan e Shamsبیا بیا که هم‌ اکنون به لطفِ کُنْ‌فَیَکُونْ*بهشت در بگشاید که غَیْرُ مَمْنُونست*** قرآن کریم، سوره یس (۳۶)، آیهٔ ۸۲Quran, Sooreh Yaseen(#36), Line #82« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ.»« چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود.»*۲ قرآن کریم، سوره بقره (٢)،آیه ١١٧Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #117« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»« [خدا] نو پديدآرنده آسمانها و زمين است و چون خواهد که کاری صورت گیرد تنها گويد: موجود شو و [فی‌الحال] موجود ‌شود.»** قرآن کریم، سوره فصلت(۴۱)، آیه ۸Quran, Sooreh Fussilat(#41), Line #8« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ.»« البته کسانی‌كه ايمان آورده‌ و كارهاى شايسته كرده‌اند پاداشى بی‌پایان و ناگسستنی دارند.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۶۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #2264 آن بهاران مُضمَرست(۹) اندر خزاندر بهارست آن خزان، مگْریز از آنهمرهِ غم باش، با وحشت بسازمی‌طلب در مرگِ خود عُمرِ درازمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ٢٠۴۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #2046 گفت پیغمبر ز سرمایِ بهارتن مپوشانید یاران زینهار*زآنکه با جان شما آن می‌کندکان بهاران با درختان می‌کندلیک بگریزید از سَردِ خزانکآن کند کو کرد با باغ و رَزان(۱۰)راویان، این را به ظاهر بُرده‌اندهم بر آن صورت، قناعت کرده‌اندبی‌خبر بودند از جان، آن گروهکوه را دیده، ندیده کان به کوهآن خزان، نزدِ خدا نَفْس و هواستعقل و جان، عینِ بهارست و بقاستمر تو را عقلی است جُزوی در نهانکاملُ الْعَقلی بجُو اندر جهانجزوِ تو از کُلِّ او کُلّی شودعقل کُلّ بر نفس چون غُلّی(۱۱) شودپس به تأویل این بُوَد کانفاسِ پاکچون بهارست و حیاتِ برگ و تاک(۱۲)گفته‌هایِ اولیا نرم و درشتتن مپوشان، زآنکه دینت راست پشتگرم گوید، سرد گوید، خوش بگیرزآن ز گرم و سرد بجْهی، وز سَعیر(۱۳)گرم و سردش نوبهارِ زندگی استمایۀ صِدق و یقین و بندگی استزآن، کزو بُستانِ جان‌ها زنده استزین جواهر، بحرِ دل آکنده استبر دل عاقل، هزاران غم بُوَدگر ز باغِ دل، خِلالی(۱۴) کم بُوَد*حدیث:« تَوَقَّوا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.»« بپرهیزید از سرمای خزانی که در آغاز سال می‌رسد و روی آورید به سرمای بهاری که در آخر سال آغاز می‌شود، زیرا سرما در دو حالت با کالبدها آن می‌کند که با درختان می‌کند. در آغاز، می‌سوزاند و در پایان می‌رویاند.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ١٣٢Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #132 باد را حق، گَه بهاری می‌کنددر دَیَش زین لطف عاری می‌کندبر گروهِ عاد صَرْصَرْ می‌کندباز بر هودَش مُعَطَّر می‌کندمی‌کُند یک باد را زهرِ سَموممر صبا را می‌کند خُرَّم قُدوممولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۴۶۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #4462 عزم‌ها و قصد‌ها در ماجَراگاه‌ گاهی راست می‌آید تو راتا به طَمْعِ آن دلت نیّت کندبارِ دیگر نیّتت را بشکندور به‌کُلّی بی‌مرادت داشتیدل شدی نومید، اَمَل(۱۵) کی کاشتی؟ور نکاریدی اَمَل، از عوری‌اشکَی شدی پیدا بر او مَقهوری‌اش(۱۶)؟عاشقان از بی‌مرادی‌هایِ خویشبا‌خبر گشتند از مولایِ خویشبی‌مرادی شد قَلاووزِ(۱۷) بهشتحُفَّتِ‌الْجَنَّة شنو ای خوشْ‌سرشتحدیث نبوی:« قالَ رَسولُ اللّٰه: حُفَّتِ‌الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ وَحُفَّتِ‌النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ.»« رسول خدا فرمود: بهشت در سختی‌ها و ناملایمات پیچیده شده‌ است و دوزخ در شهوات.»مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 545, Divan e Shamsدانه دل کاشته‌ای زیرِ چنین آب و گِلیتا به بهارت نرسد، او شجری(۱۸) می‌نشودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴١٧٣ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #4173 چون خَلَقْتُ الْخَلْق کَی یُرْبَح عَلَیّلطفِ تو فرمود ای قَیّومِ حَیّ« ای خداوندی که به تدبیرِ امور خلایق قائمی و زنده، چون که لطف و احسانِ تو فرمود: «بیافریدم آفریدگان را تا از من سود برند.»لا لِاَنْ اَرْبَح عَلَیْهِم جودِ توستکه شود زو جمله ناقص‌ها درست« نیافریدم که من از آنان بهره‌مند شوم» بخشش توست که به سبب آن همه موجوداتِ ناقص به کمال می‌رسند.»حدیث قدسی:« يَقُولُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إِنَّما خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِيَرْبَحُوا عَلَیَّ وَلَمْ اَخْلُقْهُمْ لِاَرْبَحَ عَلَيْهِمْ.»« خداوند فرماید: آفریدم آفریدگان را تا از من سود برند و نیافریدم ایشان را تا از آنان سود برم.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٣۴۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3457 یا تو پنداری که تو نان می‌خوریزَهرِ مار و کاهشِ جان می‌خوریمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ١٩۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1945, Divan e Shamsهر که بیمارِ خزان شد، شربتی خورد از بهارچون بهارِ من بخندد بَرجَهد بیمارِ منچیست این بادِ خزانی؟ آن دَمِ انکارِ(۱۹) توچیست آن بادِ بهاری؟ آن دَمِ اقرارِ(۲۰) منمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #144 تَن چو با برگ است روز و شب از آنشاخِ جان در برگ(۲۱) ریزست و خزانمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۸۹۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #1899 این ترازو بهر این بنهاد حقتا رود انصاف ما را در سبقاز ترازو کم کنی من کم کنمتا تو با من روشنی من روشنممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٣١۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3145 ذرّه‌یی گر جهد تو افزون بوددر ترازوی خدا موزون بودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۴۰۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1400 حق‌ تعالی داد میزان را زبانهین ز قرآن سورۀ رَحمان بخوان*هین ز حرص خویش میزان را مهلآز و حرص آمد تو را خصم مضل* قرآن کریم، سوره الرحمن (۵۵)، آیه ۹_۷Quran, Sooreh Ar-Rahman(#55), Line #7-9آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.(۷)تا در ترازو تجاوز مکنید.(۸)وزن‌كردن را به عدالت رعايت كنيد و هیچ در میزان نادرستی مكنيد.(۹)مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۹۶۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2965, Divan e Shamsگفتم: چو چرخِ گردان، والله که بی‌قرارمگفت: ار چه بی‌قراری، نی بی‌قرارِ ماییمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۷۷۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line 773از خدا غیرِ خدا را خواستنظَنِّ افزونی‌ ست و کُلّی کاستنمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1619 حاکم است و، یَفْعَلُ‌ اللّٰه مایَشااو ز عینِ دَرد انگیزد دواقرآن کریم، سوره آل عمران (۳)، آیه ۴۰Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #40« قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.»« گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، درحالى ‌كه به پيرى رسيده‌ام و زنم نازاست؟ گفت: بدان‌ سان كه خدا هر چه بخواهد مى‌كند.»قرآن کریم، سوره ابراهیم (۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ؛»« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مى‌دارد. و ظالمان را گمراه مى‌سازد و هر چه خواهد همان مى‌كند.»قرآن کریم، سوره حج (۲۲)، آیه ۱۸Quran, Sooreh Al-Hajj(#22), Line #18« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ؛»« آيا نديده‌اى كه هر كس در آسمانها و هر كس كه در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم خدا را سجده مى‌كنند؟ و بر بسيارى عذاب محقق شده و هر كه را خدا خوار سازد، هيچ‌ كس گرامیش نمى‌دارد. زيرا خدا هر چه بخواهد همان مى‌كند.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3644 هست مهمانخانه این تَن ای جوانهر صباحی ضَیفِ(۲۲) نو آید دَوانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ٢٨٩۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #2895 شکرِ نعمت، خوشتر از نعمت بُوَدشُکرْ‌باره(۲۳) کی سوی نعمت رود؟شُکر، جانِ نعمت و، نعمت چو پوستز آنکه شُکر آرد تو را تا کویِ دوستنعمت آرد غفلت و، شُکر اِنتِباه(۲۴)صیدِ نعمت کن به دامِ شُکرِ شاهمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1382, Divan e Shamsای ساقیِ روشن‌ دلان، بَردار سَغْراقِ(۲۵) کَرَمکز بهرِ این آورده‌ای ما را ز صحرایِ عَدَم(۲۶)زان می که او سرکه شود، زو ترش‌ رویی کی روداین می مجو، آن می بجو، کو جامِ غم؟ کو جامِ جم؟آن مِی بیار ای ‌خوب‌ رو، کِاشکوفه‌اَش(۲۷) حکمت بُوَدکز بَحرِ جان دارد مَدد، تا دُرجِ(۲۸) دُر شد زو شکممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٢۶١Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #261 « عرضه‌ کردنِ مصطفی علیه‌ السلام شهات را بر آن مهمانِ خویش.»این سخن پایان ندارد مصطفیعرضه کرد ایمان و پَذْرُفت آن فَتی(۲۹)آن شهادت را که فرّخ بوده استبندهایِ بسته را بگشوده استگشت مؤمن، گفت او را مصطفیکِه امشبان هم باش تو مهمانِ ماگفت: وَالله تا ابد ضَیفِ تواَمهر کجا باشم، به هر جا که رَوَمزنده کرده و مُعْتَق(۳۰) و دربانِ تواین جهان و آن جهان بر خوانِ توهر‌ که بگزیند جزین بگزیده خوانعاقبت دَرَّد گلویش ز استخوانهر که سویِ خوانِ غیرِ تو روددیو با او دان که هَم‌کاسه(۳۱) بودهر که از همسایگیِّ تو روددیو، بی‌شکّی که همسایه‌ش شودور رود بی‌تو سَفَر او دُوردستدیوِ بَد، همراه و هم‌سفرۀ وی استور نشیند بر سرِ اسبِ شریفحاسدِ ماه است، دیو، او را ردیفور بَچه گیرد ازو شَهنازِ او دیو در نسلش بُوَد اَنبازِ اودر نُبی(۳۲) شارِکْهُمُ فرمود حق*هم در اموال و در اولاد ای شَفَق(۳۳)گفت پیغمبر ز غیب این را جَلی(۳۴)در مقالاتِ نَوادِر(۳۵) با علییا رسول‌اللّٰه رسالت را تمامتو نمودی هم‌چو شَمس بی‌غَمام(۳۶)این که تو کردی، دو صد مادر نکردعیسی از افسونْش با عازَر نکرداز تو، جانم از اجل نک جان ببُردعازَر، ار شُد زنده زآن دَم، باز مُردگشت مهمانِ رسول آن شب عربشیرِ یک بُز نیمه خورد و بست لبکرد اِلحاحش(۳۷) بخور شیر و رُقاق(۳۸)گفت: گشتم سیر، و‌اللّٰه بی‌نفاقاین تکلّف نیست نی ناموس و فنسیرتر گشتم از آنکه دوش(۳۹) مندر عَجَب ماندند جملۀ اهلِ بَیْتپُر شد این قِندیل(۴۰) زین یک قطره زَیْت(۴۱)؟!آنچه قوتِ مرغِ بابیلی(۴۲) بُوَدسیریِ معدۀ چنین پیلی شود!؟فُجفُجه(۴۳) افتاد اندر مرد و زنقدرِ پَشّه می‌خورد آن پیلتنحرص و وَهْمِ کافری سرزیر شد(۴۴)اژدها از قوتِ موری سیر شدآن گداچشمیِّ کُفر از وی برفتلوتِ(۴۵) ایمانیش لَمْتُر(۴۶) کرد و زَفْت(۴۷)آنکه از جُوعُ ‌الْبَقَر(۴۸) او می‌طپیدهمچو مریم میوۀ جنّت بدیدمیوۀ جنّت سویِ چشمش شتافتمعدۀ چون دوزخش آرام یافتذاتِ ایمان، نعمت و لوتی است هَوْل(۴۹)ای قناعت کرده از ایمان به قول * قرآن کریم، سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۴Quran, Sooreh Al-Israa(#17), Line #64« وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا.»« با فریاد خویش هر که را توانی از جای برانگیز و به‌ یاری سواران و پیادگانت بر آنان بتاز و در مال و فرزند با آنان شرکت جوی و به آنها وعده بده. و حال آنکه شیطان جز به فریبی وعده‌شان ندهد.»(۱) سَر خاراندن: سَر خاریدن، در اینجا یعنی مورد تفقّد و نوازش قرار دادن.(۲) اَغیار: جمعِ غیر، به معنی بیگانه، آن‌که یار نباشد.(۳) نَزار: لاغر و نحیف(۴) طامِع: طمع‌کار، حریص(۵) عوارض: جریمه، پولی که از مجرم گیرند.(۶) کَش: خوب، خوش، نیک(۷) عِذار: رخسار، صورت(۸) حلقه شمردن: شمردن چین و شکن زلف(۹) مُضمَر: پنهان کرده‌ شده، پوشیده(۱۰) رَزان: جمع زَر (دذخت انگور) ولی غالباً به جای مفرد به‌کار می‌رود.(۱۱) غُلّی: منسوب به غُلّ به معنی زنجیری که بر گردن زندانیان افکنند.(۱۲) تاک: درخت انگور(۱۳) سَعیر: آتش و زبانۀ آن، یکی از درکات دوزخ(۱۴) خِلال: چوبی نازک که با آن دندانها را پاک می‌کنند.(۱۵) اَمَل: آرزو(۱۶) مَقهور: خوار شده، مغلوب(۱۷) قَلاووز: پیشآهنگ، پیشرو لشکر(۱۸) شجر: درخت(۱۹) انکار کردن: منکر شدن، نپذیرفتن(۲۰) اقرار کردن: اعتراف کردن، بروز دادن(۲۱) برگ: در این‌جا به معنی آذوقه و رزق مادی است.(۲۲) ضَیف: مهمان(۲۳) شُکرباره: کسی که بسیار شکر می‌کند و عاشق شُکر است.(۲۴) اِنتِباه: بیداری، آگاهی(۲۵) سَغْراقِ: کوزه لوله‌دارِ سفالی یا چینی، کوزه شراب(۲۶) عَدَم: نیستی، نابودی(۲۷) اشکوفه: شکوفه(۲۸) دُرج: صندوق کوچک(۲۹) فَتی: جوان، جوانمرد(۳۰) مُعْتَق: بنده‌ای که آزاد شده باشد.(۳۱) هَمْ‌کاسه: کسی که با دیگری از یک ظرف غذا بخورد، کنایه از یار و همدم.(۳۲) نُبی: قرآن کریم(۳۳) شَفَق: مهربانی؛ سرخی غروب در افق.(۳۴) جَلی: آشکار(۳۵) نَوادر: جمع نادره، به‌معنی کمیاب(۳۶) غَمام: ابر(۳۷) اِلحاح: اصرار، پافشاری(۳۸) رُقاق: نان نازک(۳۹) دوش: دیشب(۴۰) قِنْدیل: چراغ(۴۱) زَیْت: روغن زیتون، و هر روغن نظیر روغن چراغ و روغن خوراکی و روغن عطر و غیره.(۴۲) بابیل: ابابیل به‌معنی پرندگانی که دسته‌دسته باشند.(۴۳) فُجفُجه: پِچ‌پچ(۴۴) سرریز شدن: سرنگون شدن، در اینجا به معنی محو شدن و فروکش کردن است.(۴۵) لوت: غذا(۴۶) لَمْتُر: چاق(۴۷) زَفْت: بزرگ و ستبر (۴۸) جُوعُ‌الْبَقَر: گرسنگی گاو، نوعی بیماری که شخصی هرچه می‌خوردسیر نمی‌شود.(۴۹) هَوْل: ترس. در اینجا منظور عظیم و شکوهمند است.************************تمام اشعار برنامه بر اساس فرمت سایت گنج نما برای جستجوی آسانمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۸۱۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2814, Divan e Shamsخنک آن دم که به‌ رحمت سر عشاق بخاریخنک آن دم که برآید ز خزان باد بهاریخنک آن دم که بگویی که بیا عاشق مسکینکه تو آشفته مایی سر اغیار نداریخنک آن دم که درآویزد در دامن لطفتتو بگویی که چه خواهی ز من ای مست نزاریخنک آن دم که صلا دردهد آن ساقی مجلسکه کند بر کف ساقی قدح باده سواریشود اجزای تن ما خوش از آن باده باقیبرهد این تن طامع ز غم مایده‌خواریخنک آن دم که ز مستان طلبد دوست عوارضبستاند گرو از ما به‌ کش و خوب‌‌ عذاری*خنک آن دم که ز مستی سر زلف تو بشورددل بیچاره بگیرد به‌ هوس حلقه‌ شماریخنک آن دم که بگوید به تو دل کشت ندارمتو بگویی که بروید پی تو آنچه بکاریخنک آن دم که شب هجر بگوید که شبت خوشخنک آن دم که سلامت کند آن نور نهاری**خنک آن دم که برآید به هوا ابر عنایتتو از آن ابر به صحرا گهر لطف بباریخورد این خاک که تشنه‌تر از آن ریگ سیاهستبه‌ تمام آب حیات و نکند هیچ غباریدخل العشق علینا بکؤوس و عقارظهر السکر علینا لحبیب متوار« عشق با شراب و جامها پیش ما آمد، از آن یار نهان شده برای ما سرمستی پیدا شد.»سخنی موج همی‌ زد که گهرها بفشاندخمشش باید کردن چو درینش نگذاری* قرآن کریم، سوره آل عمران(۳)، آیه ۹۲Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #92« لَنْ تَنَالُوا الْبِرَّ حَتَّىٰ تُنْفِقُوا مِمَّا تُحِبُّونَ ۚ وَمَا تُنْفِقُوا مِنْ شَيْءٍ فَإِنَّ اللَّهَ بِهِ عَلِيمٌ.»« نیکی را در نخواهید یافت تا آنگاه که از آنچه دوست می‌دارید انفاق کنید. و هرچه انفاق می‌کنید خدا بِدان آگاه است.»** قرآن کریم، سوره توبه (۹)، آیه ۱۲۰Quran, Sooreh At-Tawba(#9), Line #120«... إِنَّ اللَّهَ لَا يُضِيعُ أَجْرَ الْمُحْسِنِينَ.»«... که خدا تلاش نیکوکاران را ضایع نمی‌سازد.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٣۶۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1366 ای بسا سرمست نار و نارجوخویشتن را نور مطلق داند اومولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١٧٣٣Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1733 گر تو را آنجا برد نبود عجبمنگر اندر عجز و بنگر در طلبکین طلب در تو گروگان خداستزآنکه هر طالب به مطلوبی سزاستجهد کن تا این طلب افزون شودتا دلت زین چاه تن بیرون شودمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ٨٣٧Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 837, Divan e Shamsهر کجا بوی خدا می‌آیدخلق بین بی‌سر‌ و‌ پا می‌آیدمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۴٨۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 485, Divan e Shamsبیا بیا که هم‌ اکنون به لطف کن‌فیکون*بهشت در بگشاید که غیر ممنونست*** قرآن کریم، سوره یس (۳۶)، آیهٔ ۸۲Quran, Sooreh Yaseen(#36), Line #82« إِنَّمَا أَمْرُهُ إِذَا أَرَادَ شَيْئًا أَن يَقُولَ لَهُ كُن فَيَكُونُ.»« چون بخواهد چیزی را بیافریند، فرمانش این است که می‌گوید: موجود شو، پس موجود می‌شود.»*۲ قرآن کریم، سوره بقره (٢)،آیه ١١٧Quran, Sooreh Al-Baqarah(#2), Line #117« بَدِيعُ السَّمَاوَاتِ وَالْأَرْضِۖ وَإِذَا قَضَىٰ أَمْرًا فَإِنَّمَا يَقُولُ لَهُ كُنْ فَيَكُونُ.»« [خدا] نو پديدآرنده آسمانها و زمين است و چون خواهد که کاری صورت گیرد تنها گويد: موجود شو و [فی‌الحال] موجود ‌شود.»** قرآن کریم، سوره فصلت(۴۱)، آیه ۸Quran, Sooreh Fussilat(#41), Line #8« إِنَّ الَّذِينَ آمَنُوا وَعَمِلُوا الصَّالِحَاتِ لَهُمْ أَجْرٌ غَيْرُ مَمْنُونٍ.»« البته کسانی‌كه ايمان آورده‌ و كارهاى شايسته كرده‌اند پاداشى بی‌پایان و ناگسستنی دارند.»مولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۲۲۶۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #2264 آن بهاران مضمرست اندر خزاندر بهارست آن خزان مگریز از آنهمره غم باش با وحشت بسازمی‌طلب در مرگ خود عمر درازمولوی، مثنوی، دفتر اول، بیت ٢٠۴۶Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #1, Line #2046 گفت پیغمبر ز سرمای بهارتن مپوشانید یاران زینهار*زآنکه با جان شما آن می‌کندکان بهاران با درختان می‌کندلیک بگریزید از سرد خزانکان کند کو کرد با باغ و رزانراویان این را به ظاهر برده‌اندهم بر آن صورت قناعت کرده‌اندبی‌خبر بودند از جان آن گروهکوه را دیده ندیده کان به کوهآن خزان نزد خدا نفس و هواستعقل و جان عین بهارست و بقاستمر تو را عقلی است جزوی در نهانکامل العقلی بجو اندر جهانجزو تو از کل او کلی شودعقل کل بر نفس چون غلی شودپس به تاویل این بود کانفاس پاکچون بهارست و حیات برگ و تاکگفته‌های اولیا نرم و درشتتن مپوشان زآنکه دینت راست پشتگرم گوید سرد گوید خوش بگیرزآن ز گرم و سرد بجهی وز سعیرگرم و سردش نوبهار زندگی استمایه صدق و یقین و بندگی استزآن کزو بستان جان‌ها زنده استزین جواهر بحر دل آکنده استبر دل عاقل هزاران غم بودگر ز باغ دل خلالی کم بود*حدیث:« تَوَقَّوا الْبَرْدَ فِي أَوَّلِهِ، وَتَلَقَّوْهُ فِي آخِرِهِ، فَإِنَّهُ يَفْعَلُ فِي الْأَبْدَانِ كَفِعْلِهِ فِي الْأَشْجَارِ، أَوَّلُهُ يُحْرِقُ وَ آخِرُهُ يُورِقُ.»« بپرهیزید از سرمای خزانی که در آغاز سال می‌رسد و روی آورید به سرمای بهاری که در آخر سال آغاز می‌شود، زیرا سرما در دو حالت با کالبدها آن می‌کند که با درختان می‌کند. در آغاز، می‌سوزاند و در پایان می‌رویاند.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ١٣٢Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #132 باد را حق گه بهاری می‌کنددر دیش زین لطف عاری می‌کندبر گروه عاد صرصر می‌کندباز بر هودش معطر می‌کندمی‌کند یک باد را زهر سموممر صبا را می‌کند خرم قدوممولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ۴۴۶۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #4462 عزم‌ها و قصد‌ها در ماجراگاه‌ گاهی راست می‌آید تو راتا به طمع آن دلت نیت کندبار دیگر نیتت را بشکندور به‌کلی بی‌مرادت داشتیدل شدی نومید امل کی کاشتیور نکاریدی امل از عوری‌اشکی شدی پیدا بر او مقهوری‌اشعاشقان از بی‌مرادی‌هایِ خویشبا‌خبر گشتند از مولای خویشبی‌مرادی شد قلاووز بهشتحفت‌الجنة شنو ای خوش‌سرشتحدیث نبوی:« قالَ رَسولُ اللّٰه: حُفَّتِ‌الْجَنَّةُ بِالْمَكَارِهِ وَحُفَّتِ‌النَّارُ بِالشَّهَوَاتِ.»« رسول خدا فرمود: بهشت در سختی‌ها و ناملایمات پیچیده شده‌ است و دوزخ در شهوات.»مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۵۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 545, Divan e Shamsدانه دل کاشته‌ای زیر چنین آب و گلیتا به بهارت نرسد او شجری می‌نشودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۴١٧٣ Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #4173 چون خلقت الخلق کی یربح علیلطف تو فرمود ای قیوم حی« ای خداوندی که به تدبیرِ امور خلایق قائمی و زنده، چون که لطف و احسانِ تو فرمود: «بیافریدم آفریدگان را تا از من سود برند.»لا لان اربح علیهم جود توستکه شود زو جمله ناقص‌ها درست« نیافریدم که من از آنان بهره‌مند شوم» بخشش توست که به سبب آن همه موجوداتِ ناقص به کمال می‌رسند.»حدیث قدسی:« يَقُولُ اللّٰهُ عَزَّ وَجَلَّ إِنَّما خَلَقْتُ الْخَلْقَ لِيَرْبَحُوا عَلَیَّ وَلَمْ اَخْلُقْهُمْ لِاَرْبَحَ عَلَيْهِمْ.»« خداوند فرماید: آفریدم آفریدگان را تا از من سود برند و نیافریدم ایشان را تا از آنان سود برم.»مولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ٣۴۵۷Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #3457 یا تو پنداری که تو نان می‌خوریزهر مار و کاهش جان می‌خوریمولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ١٩۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1945, Divan e Shamsهر که بیمار خزان شد شربتی خورد از بهارچون بهار من بخندد برجهد بیمار منچیست این باد خزانی آن دم انکار توچیست آن باد بهاری آن دم اقرار منمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ١۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #144 تن چو با برگ است روز و شب از آنشاخ جان در برگ ریزست و خزانمولوی، مثنوی، دفتر چهارم، بیت ۱۸۹۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #4, Line #1899 این ترازو بهر این بنهاد حقتا رود انصاف ما را در سبقاز ترازو کم کنی من کم کنمتا تو با من روشنی من روشنممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٣١۴۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3145 ذره‌یی گر جهد تو افزون بوددر ترازوی خدا موزون بودمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۱۴۰۰Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #1400 حق‌ تعالی داد میزان را زبانهین ز قرآن سوره رحمان بخوان*هین ز حرص خویش میزان را مهلآز و حرص آمد تو را خصم مضل* قرآن کریم، سوره الرحمن (۵۵)، آیه ۹_۷Quran, Sooreh Ar-Rahman(#55), Line #7-9آسمان را برافراخت و ترازو را برنهاد.(۷)تا در ترازو تجاوز مکنید.(۸)وزن‌كردن را به عدالت رعايت كنيد و هیچ در میزان نادرستی مكنيد.(۹)مولوی، دیوان شمس، غزل شمارۀ ۲۹۶۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 2965, Divan e Shamsگفتم چو چرخ گردان والله که بی‌قرارمگفت ار چه بی‌قراری نی بی‌قرار ماییمولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۷۷۳Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line 773از خدا غیر خدا را خواستنظن افزونی‌ ست و کلی کاستنمولوی، مثنوی، دفتر دوم، بیت ۱۶۱۹Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #2, Line #1619 حاکم است و یفعل الله مایشااو ز عین درد انگیزد دواقرآن کریم، سوره آل عمران (۳)، آیه ۴۰Quran, Sooreh Aal-i-Imran(#3), Line #40« قَالَ رَبِّ أَنَّىٰ يَكُونُ لِي غُلَامٌ وَقَدْ بَلَغَنِيَ الْكِبَرُ وَامْرَأَتِي عَاقِرٌ ۖ قَالَ كَذَٰلِكَ اللَّهُ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ.»« گفت: اى پروردگار من، چگونه مرا پسرى باشد، درحالى ‌كه به پيرى رسيده‌ام و زنم نازاست؟ گفت: بدان‌ سان كه خدا هر چه بخواهد مى‌كند.»قرآن کریم، سوره ابراهیم (۱۴)، آیه ۲۷Quran, Sooreh Ibrahim(#14), Line #27« يُثَبِّتُ اللَّهُ الَّذِينَ آمَنُوا بِالْقَوْلِ الثَّابِتِ فِي الْحَيَاةِ الدُّنْيَا وَفِي الْآخِرَةِ ۖ وَيُضِلُّ اللَّهُ الظَّالِمِينَ ۚ وَيَفْعَلُ اللَّهُ مَا يَشَاءُ؛»« خدا مؤمنان را به سبب اعتقاد استوارشان در دنيا و آخرت پايدار مى‌دارد. و ظالمان را گمراه مى‌سازد و هر چه خواهد همان مى‌كند.»قرآن کریم، سوره حج (۲۲)، آیه ۱۸Quran, Sooreh Al-Hajj(#22), Line #18« أَلَمْ تَرَ أَنَّ اللَّهَ يَسْجُدُ لَهُ مَنْ فِي السَّمَاوَاتِ وَمَنْ فِي الْأَرْضِ وَالشَّمْسُ وَالْقَمَرُ وَالنُّجُومُ وَالْجِبَالُ وَالشَّجَرُ وَالدَّوَابُّ وَكَثِيرٌ مِنَ النَّاسِ ۖ وَكَثِيرٌ حَقَّ عَلَيْهِ الْعَذَابُ ۗ وَمَنْ يُهِنِ اللَّهُ فَمَا لَهُ مِنْ مُكْرِمٍ ۚ إِنَّ اللَّهَ يَفْعَلُ مَا يَشَاءُ؛»« آيا نديده‌اى كه هر كس در آسمانها و هر كس كه در زمين است و آفتاب و ماه و ستارگان و كوهها و درختان و جنبندگان و بسيارى از مردم خدا را سجده مى‌كنند؟ و بر بسيارى عذاب محقق شده و هر كه را خدا خوار سازد، هيچ‌ كس گرامیش نمى‌دارد. زيرا خدا هر چه بخواهد همان مى‌كند.»مولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ۳۶۴۴Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #3644 هست مهمانخانه این تن ای جوانهر صباحی ضیف نو آید دوانمولوی، مثنوی، دفتر سوم، بیت ٢٨٩۵Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #3, Line #2895 شکر نعمت خوشتر از نعمت بودشکر‌باره کی سوی نعمت رودشکر جان نعمت و نعمت چو پوستز آنکه شکر آرد تو را تا کوی دوستنعمت آرد غفلت و شکر انتباهصید نعمت کن به دام شکر شاهمولوی، دیوان شمس، غزل شمارهٔ ۱۳۸۲Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Qazal)# 1382, Divan e Shamsای ساقی روشن‌ دلان بردار سغراق کرمکز بهر این آورده‌ای ما را ز صحرای عدمزان می که او سرکه شود زو ترش‌ رویی کی روداین می مجو آن می بجو کو جام غم کو جام جمآن می بیار ای ‌خوب‌ رو، کاشکوفه‌اش حکمت بودکز بحر جان دارد مدد تا درج در شد زو شکممولوی، مثنوی، دفتر پنجم، بیت ٢۶١Rumi( Molana Jalaleddin) Poem(Mathnavi), Book #5, Line #261 « عرضه‌ کردنِ مصطفی علیه‌ السلام شهات را بر آن مهمانِ خویش.»این سخن پایان ندارد مصطفیعرضه کرد ایمان و پذرفت آن فتیآن شهادت را که فرخ بوده استبندهای بسته را بگشوده استگشت مؤمن گفت او را مصطفیکه امشبان هم باش تو مهمان ماگفت والله تا ابد ضیف توامهر کجا باشم به هر جا که رومزنده کرده و معتق و دربان تواین جهان و آن جهان بر خوان توهر‌ که بگزیند جزین بگزیده خوانعاقبت درد گلویش ز استخوانهر که سوی خوان غیر تو روددیو با او دان که هم‌کاسه بودهر که از همسایگی تو روددیو بی‌شکی که همسایه‌ش شودور رود بی‌تو سفر او دوردستدیو بد همراه و هم‌سفر وی استور نشیند بر سرِ اسبِ شریفحاسدِ ماه است، دیو، او را ردیفور بچه گیرد ازو شهناز او دیو در نسلش بود انباز اودر نبی شارکهم فرمود حق*هم در اموال و در اولاد ای شفقگفت پیغمبر ز غیب این را جلیدر مقالات نوادر با علییا رسول‌الله رسالت را تمامتو نمودی همچو شمس بی‌غماماین که تو کردی دو صد مادر نکردعیسی از افسونش با عازر نکرداز تو، جانم از اجل نک جان ببردعازر ار شد زنده زآن دم باز مردگشت مهمان رسول آن شب عربشیر یک بز نیمه خورد و بست لبکرد الحاحش بخور شیر و رقاقگفت گشتم سیر و‌الله بی‌نفاقاین تکلف نیست نی ناموس و فنسیرتر گشتم از آنکه دوش مندر عجب ماندند جمله اهل بیتپر شد این قندیل زین یک قطره زیتآنچه قوت مرغ بابیلی بودسیری معده چنین پیلی شودفجفجه افتاد اندر مرد و زنقدر پشه می‌خورد آن پیلتنحرص و وهم کافری سرزیر شداژدها از قوت موری سیر شدآن گداچشمی کفر از وی برفتلوت ایمانیش لمتر کرد و زفتآنکه از جوع ‌البقر او می‌طپیدهمچو مریم میوه جنت بدیدمیو جنّت سوی چشمش شتافتمعده چون دوزخش آرام یافتذات ایمان نعمت و لوتی است هولای قناعت کرده از ایمان به قول * قرآن کریم، سوره اسراء(۱۷)، آیه ۶۴Quran, Sooreh Al-Israa(#17), Line #64« وَاسْتَفْزِزْ مَنِ اسْتَطَعْتَ مِنْهُم بِصَوْتِكَ وَأَجْلِبْ عَلَيْهِم بِخَيْلِكَ وَرَجِلِكَ وَشَارِكْهُمْ فِي الْأَمْوَالِ وَالْأَوْلَادِ وَعِدْهُمْ ۚ وَمَا يَعِدُهُمُ الشَّيْطَانُ إِلَّا غُرُورًا.»« با فریاد خویش هر که را توانی از جای برانگیز و به‌ یاری سواران و پیادگانت بر آنان بتاز و در مال و فرزند با آنان شرکت جوی و به آنها وعده بده. و حال آنکه شیطان جز به فریبی وعده‌شان ندهد.»
  continue reading

1180 قسمت

همه قسمت ها

×
 
Loading …

به Player FM خوش آمدید!

Player FM در سراسر وب را برای یافتن پادکست های با کیفیت اسکن می کند تا همین الان لذت ببرید. این بهترین برنامه ی پادکست است که در اندروید، آیفون و وب کار می کند. ثبت نام کنید تا اشتراک های شما در بین دستگاه های مختلف همگام سازی شود.

 

راهنمای مرجع سریع