34- رویکرد روانشناسی رفتارگرایی
Manage episode 341555541 series 3312919
رویکرد روانشناسی رفتارگرایی
در سال 1913، علیه دو نگرش قبلی روانشناسی، یعنی نگرش دروننگری ویلهم وونت و همچنین نگرش کنشگرایی ویلیام جمیز، انقلابی شکل گرفت. این جنبش تازه، نگرش رفتارگرایی نام گرفت و رهبر آن یک روانشناس جوان امریکایی به نام دکتر جان بی. واتسون بود. زمانی که واتسون نگرش رفتارگرایی را ارائه داد، نظريات اثباتگرایی، ماشینگرایی و مادهگرایی در جامعه نفوذ قوی داشتند. تأثیر نفوذ اثباتگرایی و مادهگرایی در جامعه به اين دليل بود، که روانشناسیِ رفتارگرایی، صرفاً متكي بر عينيات یعنی دیدن، شنیدن و لمس کردن بود. نگرش رفتارگرایی، انسان را یک ماشین ميدانست و اعتقادی به آگاهی، ذهن و روح نداشت. بنابراین فرآیند دروننگری ذهن را کاملاً بیاساس و بیربط میدانست و همهي مفاهیم و اصطلاحات ذهنگرایانهي نظرات قبلی را یکسره منتفي دانست.
از طرف دیگر، رفتارگراییِ متأثر از نظریهي تکامل داروین، بر اين اعتقاد بود که هیچ تفاوت و مرز بنیادینی بین حیوان و انسان وجود ندارد. پس میشود از طریق مشاهدهی رفتار حیوانات، رفتار انسان را هم پیشبینی کرد. به بیان دیگر، به اعتقاد واتسون، دلیل رفتار موشها، دلیل همان رفتار در انسانها بود.
روانشناسان رفتارگرا، روپوشهای سفید میپوشیدند و در آزمایشگاههایي مملو از قفسهای موشهای سفید کار میکردند. در واقع روانشناسی رفتارگرایی، روانشناسی موشهای سفید بود.
واتسون بعد از خواندن گزارش هانس باهوش، آن مقاله را بازنگری کرد و گفت با کار کردن روی هوش حیوانات، میشود رفتار آنها را بهطور شرطی تغییر داد و از این طریق آنها را آموزش داد.
در اوایل دههی ۱۹۰۰، ایوان پاولوف دانشمند روسی برندهي جایزهي نوبل، به فرایند هضم غذا در بدن علاقهمند شد. او در آزمایشاتش پودر گوشت در دهان سگ میریخت و این کار او باعث ترشح بزاق در دهان سگ میشد. پاولوف مشاهده كرد حتی زماني كه از غذا خبری نیست، بزاق دهان سگ ترشح میشود.
مثلاً سگ حتی وقتی فقط ظرف غذا را میبیند، بزاقش ترشح میشود. حتی دیدن فردی که برایش غذا میآورد، یا حتی صدای بسته شدن در هنگام آوردن غذا هم، برای سگ غذا را تداعی میکند، در نتیجه بزاقش ترشح میشود. بنابراین پاولوف نتیجه گرفت که فقط خود غذا نیست که بهعنوان محرک منجر به این واكنش یعنی ترشح بذاق دهان سگ میشود. او دريافت که تداعی این صحنهها و صداهای که با آوردن غذا همراه است هم، باعث نوعی یادگیری در سگ میشود و نام اين نظريه را شرطیسازی کلاسیک گذاشت.
جان واتسون معتقد بود همهچیز، از گفتار گرفته تا واكنشهای احساسی، بهسادگی در قالب الگوهای «محرک-واكنش» و مطابق با فرآیند شرطیسازی کلاسیک، قابل توضيح هستند. او نتیجه گرفت که تمام تفاوتهای رفتاری در افراد، به دلیل تجارب مختلف مربوط به فرآیند یادگیری شرطیسازی در آنها، به وجود آمده است. مثلاً اگر دانشآموزي در مدرسه مورد آزار و اذیت قرار بگیرد، ياد ميگيرد كه مدرسه با ترس مرتبط و همبسته است. این امر توضيح ميدهد که چرا بعضی از دانشآموزان در طول تحصیلاتشان، نسبت به دروسي مشخص، تنفر و بیزاری خاصی از خود نشان میدهند. دليل اين امر ميتواند تحقیر یا مجازات دانشآموز توسط معلم آن درس باشد.
آدرس اینستاگرام:
https://www.instagram.com/p/CirSJyLtAz6/?igshid=YzA2ZDJiZGQ=
از طریق آدرس ایمیل زیر با ما در ارتباط باشید:
برای مطالعه بیشتر به وب سایت زیر مراجعه فرمایید:
44 قسمت