Artwork

محتوای ارائه شده توسط Azar Banoo. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Azar Banoo یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal
Player FM - برنامه پادکست
با برنامه Player FM !

فراموش می شود‎‎

1:52
 
اشتراک گذاری
 

Manage episode 313785170 series 3286866
محتوای ارائه شده توسط Azar Banoo. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Azar Banoo یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal

حاضر بودم برایش بمیرم...

مخصوصاً آن روز که از شدت سرما از دماغش آب می‌چکید و نوک دماغش قرمز شده بود..

با تمام آنچه که آن زمان از عشق می‌دانستم عاشقش بودم...

گفته بود عاشق آب نبات چوبیِ خروس قندی‌ست... من هم رفتم و گشتم و در یکی از بقالی‌های بازار تجریش خروس قندی پیدا کردم...

رفتم با تمام پول تو جیبی‌هایم برایش یک عالمه خروس قندی خریدم و چیدم در یک جعبه و برایش بردم...

در چهار راه ولیعصر با هم قرار گذاشتیم، رفتم سر قرار ایستادم، برف می‌آمد، طبیعتاً سوز هم می‌آمد، اما آنقدر گرم عشق بودم که ذره‌ای سرما را احساس نکردم...

آمد و جعبه را دادم، خوشحال شد و بغلم کرد و عاشقانه بغلش را دوست داشتم...

فکر می‌کردم آن روز بهترین روز عمرم است و تا مدت‌ها بود... اما یک‌روز ناگهان غیبش زد، بدون هیچ دلیلی، و آن روز فکر می‌کردم بدتر از این قرار نیست اتفاقی در زندگیم رخ دهد...

فکر می‌کردم از عشقش می‌میرم، اما نمردم، نمردم و زندگی کردم و حتی یادم رفت، تمام آن روزها را یادم رفت، طوری یادم رفت که انگار هیچ‌وقت نبوده‌است..

جای هیچ گله ای نیست، یاد یکی از کارهایش این است که برود... شاید فقط مرگ عزیزان را آدم فراموش نمی‌کند و حتی آن هم گاهی فراموش می‌شود...

بقیه‌اش می‌گذرد...فراموش می‌شود، درست مثلِ برفِ همان روز، آب می‌شود، می‌رود، آفتاب می‌آید و بهار و تابستان می‌شود و هوا طوری گرم می‌شود که انگار هیچ‌وقت زمستان نبوده‌است

کیومرث مرزبان

  continue reading

31 قسمت

Artwork
iconاشتراک گذاری
 
Manage episode 313785170 series 3286866
محتوای ارائه شده توسط Azar Banoo. تمام محتوای پادکست شامل قسمت‌ها، گرافیک‌ها و توضیحات پادکست مستقیماً توسط Azar Banoo یا شریک پلتفرم پادکست آن‌ها آپلود و ارائه می‌شوند. اگر فکر می‌کنید شخصی بدون اجازه شما از اثر دارای حق نسخه‌برداری شما استفاده می‌کند، می‌توانید روندی که در اینجا شرح داده شده است را دنبال کنید.https://fa.player.fm/legal

حاضر بودم برایش بمیرم...

مخصوصاً آن روز که از شدت سرما از دماغش آب می‌چکید و نوک دماغش قرمز شده بود..

با تمام آنچه که آن زمان از عشق می‌دانستم عاشقش بودم...

گفته بود عاشق آب نبات چوبیِ خروس قندی‌ست... من هم رفتم و گشتم و در یکی از بقالی‌های بازار تجریش خروس قندی پیدا کردم...

رفتم با تمام پول تو جیبی‌هایم برایش یک عالمه خروس قندی خریدم و چیدم در یک جعبه و برایش بردم...

در چهار راه ولیعصر با هم قرار گذاشتیم، رفتم سر قرار ایستادم، برف می‌آمد، طبیعتاً سوز هم می‌آمد، اما آنقدر گرم عشق بودم که ذره‌ای سرما را احساس نکردم...

آمد و جعبه را دادم، خوشحال شد و بغلم کرد و عاشقانه بغلش را دوست داشتم...

فکر می‌کردم آن روز بهترین روز عمرم است و تا مدت‌ها بود... اما یک‌روز ناگهان غیبش زد، بدون هیچ دلیلی، و آن روز فکر می‌کردم بدتر از این قرار نیست اتفاقی در زندگیم رخ دهد...

فکر می‌کردم از عشقش می‌میرم، اما نمردم، نمردم و زندگی کردم و حتی یادم رفت، تمام آن روزها را یادم رفت، طوری یادم رفت که انگار هیچ‌وقت نبوده‌است..

جای هیچ گله ای نیست، یاد یکی از کارهایش این است که برود... شاید فقط مرگ عزیزان را آدم فراموش نمی‌کند و حتی آن هم گاهی فراموش می‌شود...

بقیه‌اش می‌گذرد...فراموش می‌شود، درست مثلِ برفِ همان روز، آب می‌شود، می‌رود، آفتاب می‌آید و بهار و تابستان می‌شود و هوا طوری گرم می‌شود که انگار هیچ‌وقت زمستان نبوده‌است

کیومرث مرزبان

  continue reading

31 قسمت

همه قسمت ها

×
 
Loading …

به Player FM خوش آمدید!

Player FM در سراسر وب را برای یافتن پادکست های با کیفیت اسکن می کند تا همین الان لذت ببرید. این بهترین برنامه ی پادکست است که در اندروید، آیفون و وب کار می کند. ثبت نام کنید تا اشتراک های شما در بین دستگاه های مختلف همگام سازی شود.

 

راهنمای مرجع سریع