ویندوز به صورتِ پیشفرض اسمِ پوشهای جدید را نیوفلدر میگذارد | نیوفلدر دوشنبهها منتشر میشود | نیوفلدر در ساعتِ مابینِ ذَهابِ حُمرَه تا ارتفاعِ نَهار منتشر میشود | اگر دوست دارید یکی از نیوفلدرها را بنویسید یا بخوانید یا بسازید، با من مکاتبه کنید | من یاسین حجازیام | شناسهام در تلگرام این است: @HejaziYasin
…
continue reading
پسِ آن همه انتظار، تهِ صندوقِ نامههای هر یک از اهالی یکی ایمیلِ «دوستت دارم» بود. بازش کرده بودند و بدافزارِ حاکمی اختیارِ سیستمِ روان و اعتقادشان را دست گرفته بود. معنیِ کلماتشان را عوض کرده بود... ::: موسیقیها: علیرضا قربانی: ترانهٔ «روزگارِ غریب» و رضا یزدانی: ترانهٔ «حرفِ آخر» | نویسنده: عارفه حقگو ــ ویرایشِ یاسین حجازی | گوینده و کارگردان: …
…
continue reading
زینالدّین زیدان وسطِ زمینِ بازی ایستاده بود. محمّدِ بِشْر وسطِ اتاقِ شلوغ نشسته بود. من نه ایستاده بودم نه نشستن دلم میخواست؛ «وسطبازی» میکردم توی شلوغیها... ::: موسیقیها: حبیب خزاییفر، فیلمِ «ایستاده در غبار» | نویسنده، گوینده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استودیو ۱۴، علیرضا منصوری | طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور…
…
continue reading
شما در این پادکست یک توریستید. این پادکست به تماشای ایفِل میبردتان امّا به قصدِ آنکه نشانتان بدهد یکی از پایههاش شکسته؛ به بازدیدنِ اَیاصوفیه تا ببینید گنبدِ عظیمش ترک خورده و دارد میریزد پایین... ::: موسیقیها: موتسارت: رکوئیم ک. ۶۲۶، اجرای ارکسترِ ملّیِ فرانسه به رهبریِ جیمز گافیگان | نویسنده: سیّد محمّد علی هاشمی سُهی ــ ویرایشِ یاسین حجازی |…
…
continue reading
محسن چاوشی در ترانهٔ «فندکِ تبدار»ش از کسی میگوید که دیگر نیست. مردِ پای کوه از کسی میگوید که همیشه هست. تامینو از کسی میگوید که حواسش نیست به چیزی که هست. چاوشی زنده است؛ تامینو زنده است؛ مردِ پای کوه زنده نیست... ::: موسیقیها: محسن چاوشی: ترانهٔ «فندکِ تبدار» و تامینو: ترانهٔ Indigo Night | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استود…
…
continue reading
به مَردَم که آن سوی اتاق روزنامه میخواند گفتم: روزی که جسمت را روی زمین رها کنی و بروی، اوّل یک بند از انگشتت را برای خودم جدا میکنم و برمیدارم، بعد میبرمت غسّالخانه. گفت: «تو دوستم داری و این طور بیرحم حرف میزنی؟ برایم عمرِ نوح آرزو کن!» گفتم: بالاخره که چه؟ همهٔمان باید برویم. اگر با هم برویم که عالی است. اما میترسم این طور نشود و هم را گ…
…
continue reading
... تا دیانت جوازِ جنایت نباشد ::: موسیقیها: جیمز هورنر، فیلمِ «خانهای از شن و مه» | طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استودیو ۱۴، علیرضا منصوری
…
continue reading
دستهای ابوبَطاط خیلی بزرگ بود. و بیشتر از ۵ انگشت داشت دستش. و هر بار سمتم میآمد، من فقط به روبرو زل میزدم. صورتم همترازِ کُلتی بود که آویزانِ کمرش بود... ::: موسیقیها: کنسرتِ کیهان کلهر و رامبرانت تریو در رویالفستیوالِ لندن | طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استودیو ۱۴، علیرضا منصوری…
…
continue reading
من یک بَردهام، خواهرم دیمال یک بردهٔ دیگر، خواهرم اَدکی هم، برادرزادهام کاترین، برادرزادهام نسرین هم، زنبرادرم ژیلان، برادرزادهام روژان. میانِ مردمِ «سِنجار» روستای ما به دخترانِ زیباش معروف بود. این پادکست شرحِ من است. ::: موسیقیها: آلبومِ «شب سکوت کویر» | گوینده: مریم خامدار | جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده: نرگس داشادیان ــ بازنویسی و وی…
…
continue reading
کسی با شما تا درونِ یک اتاق میآید بعد، درِ اتاق را روی شما قفل میکند و خودش میرود. شما توی آن اتاق میمیرید و حتّا جسدتان را هم بیرون نمیبرند... ::: موسیقیها: کریستف رضاعی: فیلمِ «پروندهٔ هاوانا»، ناظریها: آلبومِ «سِفرِ عُسرت» | طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی | ضبط: استودیو ۱۴، علیرضا منصوری…
…
continue reading
یک سالی این پا و آن پا کرده بودیم تا آن شب که آگهی را دیدیم: «قطعِ درخت رایگان انجام میشود». همان شب بود که بالاخره تصمیم گرفتیم نخل را بیندازیم... ::: موسیقیها: محمّد دارابیفر: آلبومِ From a Dream، علی دارابیفر: آلبومِ «بیچاره انسان»، سنج و دمّامِ خیابانی در اُمیدیه در چهل کیلومتریِ بندرِ ماهشهر، نوحهای از بَخشو (که از ساوند کلاودِ خانمِ Sara…
…
continue reading
همسرتان را برای یک شب چند میفروشید؟ ::: موسیقیها: کارن همایونفر، فیلمِ «بادیگارد» | گوینده و طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی
…
continue reading
به دوستم میگویم: «تو هم کارِ عجیبی داری.» میگوید چرا. میگویم «چطور میتوانی برای سُسی که خوردهای و میدانی غیرِ قابلِ تحمّل است، طرحی بریزی که تماشاچیهاش ترغیب شوند بروند آن را بخرند؟» دوستم گرافیست است. روسریاش را میدهد عقب تا موهاش را مرتّب کند... ::: موسیقیها: باخ، آلبومِ The Best Of J. S. Bach (1997) | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، ن…
…
continue reading
دوستم میگوید که به او تعرّض شده و من ناخودآگاه به اندامش نگاه میکنم: به پاهاش، به دستهاش ــ و خودم هم نمیفهمم چرا به پاها و دستهاش نگاه میکنم. در صدای دوستم خشم است ــ خشمِ کسی که کاری نمیتواند بکند... ::: موسیقیها: آندرا باوِر، آلبومِ «نغمههای سکوت» | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی…
…
continue reading
مادرِ دِلسا پاری شبها از تداعیِ تصویرِ دکتری که توی دستانش تیغِ جرّاحی است از خواب میپرد. آن تیغِ جرّاحی هم بخشی از تاریخ است ــ گیرم تاریخی که تنها چند ماه با من فاصله دارد. ::: موسیقیها: علی صمدپور، فیلمِ «ماهیها عاشق میشوند» | گوینده: مریم خامدار | جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده: خاطره دبیرزاده ــ ویرایشِ یاسین حجازی | کارگردان: یاسین حجا…
…
continue reading
یک نفر را میشناسم که بیهای کوچکِ هر متنِ انگلیسی را کیو میبیند. در عوض، تمامِ کییوهای کوچک را بی میبیند. او تمامِ دیهای کوچک را پیِ بزرگ میبیند. او تمامِ پیهای بزرگ را دیِ کوچک میبیند. تمامِ یوهای بزرگ را اِنِ کوچک میبیند. تمامِ اِنهای کوچک را یوی بزرگ. ::: موسیقیها: متنِ فیلمهای چارلی چاپلین | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده …
…
continue reading
سه نفر بودند که گفتند نه. همین. این پادکست ساخته شده که همین را بگوید... ::: موسیقیها: امید رئیس دانا، فیلمِ «ابد و یک روز» | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی
…
continue reading
معمولیترین پیرهنی را که میتوانید تجسّم کنید. کهنه و نخنما. پیرهنی که بوی تندِ عرقِ بدنِ صاحبش را میدهد. به نظرم حداقل ۳ صنف میتوانند کاری برای این پیرهن کنند: یکی خشکشوییها (تا بسا یک بارِ دیگر بشود تنش کرد یا بشویندش بدهند صنفِ بعدی)، صنفِ بعدی نظافتچیها (برای تمیز کردنِ شیشهها مثلاً، یا برق انداختنِ سرامیکها یا خشک کردنِ آبی که گوشهای …
…
continue reading
اسمِ این پادکست را «شیوهنامهٔ لیز خوردن» هم میشود گذاشت. هدفِ کسانی که این اپیزود را ساختند این بود که مُستدل و مستند به شما یاد بدهند چطور وقت بخرید و منتظرِ منفعتان بمانید. ::: موسیقیها: بهزاد عبدی، آلبومِ «سکانسِ بهشت» | گوینده: مریم خامدار | جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی…
…
continue reading
فیلسوفِ گمنامی در سطری از کتابی گمنام نوشته است: همهٔ آدمیزادها روزی، ساعتی، آنی، درخت میشوند و بعد دوباره خودشان میشوند: تکان میخورند و ادامهٔ راهشان را میروند... ::: موسیقیها: محمّدرضا علیقلی، آلبومِ «ماه کولی» | گوینده و طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی
…
continue reading
آدمیزادها تنی واحدند. تجربیاتِ ترسناک یا ناگوارِ زندگی روی دیاِناِی اثر میگذارد و میتواند نسل به نسل منتقل شود. گویی که تنی در بسترِ اعصار و قرون دراز کشیده باشد و ضربتی که قرنها قبل به سرش خورده، دردش در قرنِ ما زانوهاش را تا کند... ::: موسیقیها: نورمن روژه، فیلمِ کوتاهِ «پدر و دختر» و اَدِل، ترانهٔ «میلیونها سال قبل» | جلد: محیالدین تقیپ…
…
continue reading
همین الان به کفِ دستتان نگاه کنید و انگشتانتان را باز کنید از هم... آن میخهای بلند از وجبِ دستِ شما بسیار بلندتر بودهاند، چون هم باید از بدنِ مصلوب عبور میکردند هم از چوبهٔ قطورِ صلیبی که مصلوب رویش بسته شده بود! میخهای چدنیِ تیزِ بلند! ::: موسیقیها: جان دِبنی، فیلمِ «مصائبِ مسیح» | جلد: محیالدین تقیپور | مهندسِ صدا: سُنیاز سلطانی | گوینده، …
…
continue reading
چطور میفهمید لیوانی پُر واژگون شده یا هنوز بر جاست روی میز؟ اگر آنجا نباشید که صدایی بشنوید، اگر آنجا نباشید که چیزی را بتوانید دید، چطور میفهمید؟ ::: موسیقیها: محمّدرضا علیقلی، آلبومِ «آوای زمین» | گوینده: مریم خامدار | جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی
…
continue reading
آیا ممکن است لقمهای، که بسا همین حالا دارید آن را میجوید یا پیش از این پادکست فرو بلعیدید، با گوشتان کاری کند که دیگر بعضی کلمات را نشنوید ــ نه آنکه بِالکُل کَر شوید؛ فقط «بعضی» کلمات را نشنوید؟ ::: موسیقیها: کامران رستگار، آلبومِ «چهرهنما» | گوینده و طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی…
…
continue reading
این پادکست دربارهٔ بادامی است که تَرَک داشت و من روی تختگاهِ آشپزخانهام دیدمش صبحِ امروز. بادام را که توی مشتم فشردم، ترک دهن باز کرد. پوستِ بادام امّا سخت بود؛ دهانِ ترک زود هم آمد. بادام را نزدیکِ چشمم بردم. چشمِ دیگرم را بستم. توی ظلماتِ درونِ بادام، کسی توی بادام نشسته بود... ::: موسیقیها: کارن همایونفر، فیلمِ «گزارشِ یک جشن» | جلد: محیالدی…
…
continue reading
نویسندهٔ این پادکست میگوید صدای موتوری که بهشتاب دور شد هنوز توی سرش هست. انگاری که موتورِ آپاچیِ سفید از بینِ استخوانهای سرش بیرون میآید و گاز میدهد توی کلّهاش و طنینِ شلّیکِ اگزوزهاش تکرار میشود و تکرار میشود و... نمیگذارد بخوابد. ::: موسیقیها: رامین جوادی، فصلِ ششمِ سریالِ «بازیِ تاج و تخت» | گوینده: مریم خامدار | جلد: محیالدین تقیپو…
…
continue reading
در طولِ این پادکست، ۱۶۶۴ نفر در سراسرِ جهان میمیرند. دلتان میخواهد آخرین دقیقهای که زندهاید چه بویی در شامّهٔتان بپیچد؟ ادکلنی که خاطرهای دور را در شما بیدار میکند؟ یا بوی ملافهٔ بیمارستان که بوی تیزِ عرقِ تنتان را میدهد با آمیزهای از بوی ادرارتان که نتوانستهاید خود را نگه دارید؟... ::: موسیقیها: بِرِندان اَنجِلایدِز، فصلِ اوّلِ سریالِ «…
…
continue reading
ساعتِ ۹ و ۴۷ دقیقهٔ صبحِ یکی از سهشنبههای سالِ ۲۰۰۱ میلادی، تلفنی زنگ خورد. و کسی نبود گوشی را بردارد. تلفن رفت روی پیغامگیر. زنی جوان، با صدایی که نمیلرزد، روی پیغامگیر به محبوبش میگوید که باید خوب به حرفهاش گوش کند. میگوید که دارد از توی هواپیما زنگ میزند... ::: موسیقیها: حبیب خزاییفر، فیلمِ «ایستاده در غبار» | گوینده و طرّاحِ جلد: محیا…
…
continue reading
فرض کنید توی پذیرشِ بیمارستانی کار میکنید. یکی توی لیست هست که اسمش برایتان آشناست. پدربزرگِ او در مرحلهای سخت از زندگی دستتان را گرفته. آیا اسمش را جا به جا میکنید تا زودتر پیشِ دکتر برود و کمتر در هوای پر ویروسِ بیماران بمانَد؟ ::: موسیقیها: کارن همایونفر، فیلمِ «مرگ کسب و کارِ من است» | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یا…
…
continue reading
مادّهٔ هفدهِ اعلامیهٔ جهانیِ حقوقِ بشر بر حقّ شما در داشتنِ یک فُلدِر تأکید میکند. کسی حق ندارد از شما بازجویی کند بابتِ چیزی که توی فُلدِرتان هست. آیا به من مربوط است که اسبِ توی فلدرتان تشنه است؟ ::: موسیقیها: کارن همایونفر، فیلمهای «اسب حیوانِ نجیبی است» و «جُرم» | جلد: محیالدین تقیپور | گوینده، نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی…
…
continue reading
شایعههایی هست که قصّهٔ «لباسِ جدیدِ پادشاه» نوشتهٔ هانس کریستین اَندِرسِن آن طور که همه میدانند تمام نشده است... ::: موسیقیها: پیمان یزدانیان، آلبومِ «گذر» | گوینده و طرّاحِ جلد: محیالدین تقیپور | نویسنده و کارگردان: یاسین حجازی
…
continue reading
توی ورزشگاهِ ماراکانا، هفتاد و چهار هزار و هفتصد و سی و هشت نفر اسمِ شما را داد میزنند. شما بیرونِ استادیومید. داشتید راهِ خودتان را میرفتید. اصلاً کاری نداشتید که جایی هم هست که استادیومی هفتاد و چهار هزار و هفتصد و سی و هشت نفری است و از جمعیّت پر است... نمیروید تو؟ ::: موسیقیها: اولافور آرنالس، فیلمِ «یک روزِ شادِ دیگر» | گوینده: مریم خامدار…
…
continue reading