تو این پادکست از تجربههای شخصی خودم در روابطم فردی و اجتماعیم حرف میزنم. تجربیاتی که شاید خیلیامون، مشابهش رو در طول روز تجربه میکنیم؛ ولی به سادگی ازش میگذریم. اما من نمیگذرم و بهشکلی بهزبون میارمشون. . سازنده: وحید فرشیدپور instagram.com/bahampodcast t.me/bahampodcast
…
continue reading
۱۴۰۳.۰۴.۰۲ ||| تو این اپیزود، به دو شکل بوسه میپردازم که اولیش، خیلی تجربه میشه تو پیوندای انسانیمون. ولی معمولا آدما دومیش رو تجربه نمیکنن و کلا خبر ندارن، یه همچین بوسههایی رو میشه، لمس کرد و گرفت.
…
continue reading
تو این اپیزود به این موضوع میپردازم که تلاش انسان برای قضاوت نشدن از سوی محیط، تبدیلش میکنه به آدمی شبیه خودش نیست.
…
continue reading
۱۴۰۳.۰۲.۱۰ | تو این اپیزود به این موضوع میپردازم که عشقِ فقط بهخاطر تو یه توهمی بیش نیست. با یه مثال ساده یه الگوی متفاوت از عشق رو به تصور میکشم.
…
continue reading
تو این اپیزود به این موضوع میپردازم که چطور میتونیم با مرور خاطرات لحظههامون رو بسازیم بدون اینکه تو گذشته گیر بیفتیم.
…
continue reading
تو این اپیزود به این موضوع میپردازم که چی شده، انسان داره به سمت تنهایی پیش میره در حالی که ذاتا موجودی تنها نیست. تو این قسمت ریشه این موضوع رو تو ناتوانی آدما در بیان شفاف نیازاشون میدونم.
…
continue reading
اگر حسود نبودیم
…
continue reading
حال این روزای ما اوموم یه اپیزود دیگه، اما به سبکوسیاق متفاوتتر از قبل. خوشحالم که با همیم.
…
continue reading
۱۴۰۲.۰۲.۲۸ | تو این اپیزود از باهم پادکست به توصیف ویدیویی ۹۰ ثانیهای از حرکت هنرمند کشورمون در یکی از کنسرتاشون میپردازم که چطور من رو دو باره نشوند پای لپتاپم تا بعد ۳ هفته دو باره بنویسم.
…
continue reading
اردیبهشت ۱۴۰۲
…
continue reading
۱۴۰۲.۰۱.۱۳ | یاد اون روزا بهخیر که همهچی رو بود.
…
continue reading
۱۴۰۲.۰۱.۰۴ | بشر و بحران معنویت.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۲۶ | از مردایی که زنا سر و ته یه کرباس میدونن یه سوال دارم. آیا خواهر و مادرت هم جز همین قماشن یا اونا رو جدا کردی؟
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۲۱
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۱۸
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۱۲ | دورغگوها به بهشت نمیروند؛ اما کسانی که دروغها را باور به کجا میروند؟
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۰۹ | چند ساعت پیش باخبر شدم که پیروز رو از دست دادیم. ظاهرا تنها بازمانده نسل یوزپلنگ ایرانی. بر اون شدم که این اپیزود رو خیلی تند و یهویی، بهیاد این حیوان عزیزتر از جان بسازم. این اپیزودم کمی انتقادیه و اصن قرار نیست با شنیدنش حال کسی خوب شه. مینویسم و میگویم تا بماند از من به یادگار که آیندگان بدانند که چهها نکردیم با طبیعتمان.…
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۰۵ | خیلی وقتا ما آدما یهحرف رو بهخاطر اینکه کاملا درسته، مدام تکرارش میکنیم بدون اینکه وضعیت طرف مقابلمون رو درک کرده باشیم. تو این اپیزود به این موضوع خیلی ساده میپردازم. باشد که تمرین کنیم هر حرف درستی، لزوما برای همه موثر نیست.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۲.۰۱ | تو این اپیزود یه تجربه بسیار ساده براتون تعریف میکنیم که با یه نفر همدلی کردم. دوستان همدلی تعریفی فراتر از توجه به غم و غصۀ انسانها داره. کافیه یه خرده چشم و گوشمون رو تیز کنیم.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۱.۲۲ | در نبود آدم، آب در دل جهان هستی تکان نخواهد خورد. اینکه انسان فکر میکند در نبودش، دنیا چیزی را کم دارد سخت در اشتباه است و توهمی بیش نیست. دنیا در نبودِ انسانِ امروز، به زیبایی به حیات خود ادامه خواهد؛ حال چه ما باشیم و چه نباشیم.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۱۱.۱۵ | بیاعتمادی یه سایهس. اعتماد با همۀ حرارتی که تو رابطه اینجا میکنه؛ نبودش بهشدت احساسات و عواطف و هیجانات رو منجمد میکنه. تو این اپیزود بهخرده به این موضوع پرداختم و به چنتا عامل فراگیر اجتماعی و اثرگذار تو شکلگیری بیاعتمادی اشاره کردم.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۱.۰۷ | گوش انسان در دارازی تکاملش به صدای بدنش کر شده است. دیگر صدای نالهها و زارهای بدنش را نمیشنود. بخش غمانگیز قصۀ آدم در طول حیاتش این است که "رنجی بیامانی که به بدنش روا میدارد؛ به امری طبیعی تبدیل شده است."
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۰.۳۰ | تو این اپیزود درباره مردمی صحبت میکنم که سایهوار تو کوچه پست کوچههای این شهر راه میرن تا شاید تو این تاریکی، نقطه روشن پیدا کنن برای تجربۀ قدری بیقفسی.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۰.۱۶ | گوش با لب خاموش سخن میگویم / پاسخم گو به نگاهی که زبان من و توست. بیاییم تمرین کنیم یه وقتایی با لب خاموش سخن بگیم.
…
continue reading
۱۴۰۱.۱۰.۱۱ | خیلیوقتا باور عموم اینهکه برای اثبات خود، بایستی بریم سراغ نزدیکترین کسانمون. در حالی که آدمای نزدیک بهما، همواره پذیرا و شنوای آنچه اکنون هستیم، نیستن. گاهی پناهبردن به غریبههای آشنا، مناسبترین گزینهها هستن که ما اغلب کم داریم این آدما رو.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۹.۲۶ | یکی از دلیلایی که به نیازامون تو طول یه رابطه پاسخ داده نمیشه؛ شاید بخاطر اینهکه منتظرم دیگری خودش متوجه یه نیازی در درونمون بشه. در حالی که به سادگی میشه با بیان و به زبون آوردن نیازامون، پی ببریم که آدما کجای زندگیمون هستن.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۹.۱۹ | تو اپیزود قراره قدری با هم بخندیم پس پیشنهاد میکنم حتما هندزفری گوش کنین. از تجربهای حرف میزنم که احتمالا همهمون داریم یا تجربهش کردیم؛ ولی جایی نبوده که دربارهش حرف زده شه. اینجا خیلی سادهس به این تجربهای خاص و ناب و التیامبخشِ انسانی میپردازم تا شاید بیابیم خندههایی که این روزا لای روزمرهگیهامون گمش کردیم.…
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۹.۱۴ | آهای شادی! کجایی؟ خیلی وقته شال و کلاه کردی و رفتی! با ما قهر نباش!
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۹.۰۵ | صلح و آزادی دو کلمهای است که این روز جدا از هم تعریف میشه و همین موضوع باعث شده که ملتها برای لمس آزادی مدام در جنگ باشن؛ در حالی که برای تجربه و حس عمیق آزادی، بیش از جنگ بایستی طالب صلح و آشتی بود. . موسیقی درون متن، بهنام "چه روزگار تلخی" با صدای آقای عیسی بهادر
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۸.۳۰ | تو این اپیزود با زبونی ساده، به مفهوم طبیعی بودن، تو زندگی پرداختم و اینکه بشرِ متوهم امروزی، چطور تونسته به هر موضوع غیرطبیعیای رنگ طبیعی بزنه.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۸.۲۴ | قصۀ گیسوی تو
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۸.۲۰ | بعضی از موضوعات از بس ساده هستن،آدم معمولا بیتوجه از کنارش میگذره؛ درست مثِ موضوع این اپیزود که به سهم زنومرد از حضورشون تو اجتماع میپردازه. اما من باز، مث همیشه، ساده ازش نگذشتم و به شکلی بهش پرداختم.
…
continue reading
تو این اپیزود از سفرهای حرف میزنم که همه، بهجا اینکه کنارش نشسته باشیم، وسطش ایستادیم. سفرهای که هر تیکهش آغشته به خون آدماییه که زمانی بهنام میهن، رفتن زیر مشتی خاک. سفرهای که آغشتهس، به خون شهید باکری و جهانآرا و مهسا امینی. سفرهای که دیگه بوی نون نمیده!
…
continue reading
این روزا، آدما برا شناخت هم، چندان به هنر توجهی ندارن. در حالی که در گذشته، همونطور که در اثار شعرای کشورمون مث حافظ و سعدی و فردوسی و... میبینیم برای هنر ارج بسیاری قائل بودن. شعرا محو هنر یک انسان میشدن و براش شعر میسوزدن و نه زیبایی چهرهش.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۸.۰۵ | آدم گاهی فکرش رو نمیکنه که یه سفر تا اینحد میتونه زندگیش رو تحت تاثیر قرار بده که اگه میدونست، زودتر پا بهسفر میذاشت. سفرم در آبان ۱۴۰۱ به اصفهان، جزء جابهجاییهایی بود که در زمان و مکان درست تجربهش کردم. اونچه میشنوین بریده از زیست چند روزهم تو این شهره. . بهیاد مهسا و سارا و برای همه زنان کشورم.…
…
continue reading
بعضی وقتا شاهد حجمی بزرگ، از شادی تو جامعه هستم، مث عروسی که گاهی آدم باورش میشه که گویا هیچ اتفاقی رخ نداده. در حالی که همچنان ایرانخانم داغداره. ایران، شاید با داغ مهسا امینی کنار بیاد؛ ولی قطعا به داغ این نامردمیا و کجفهمیا خو نمیکنه.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۸.۰۳ تو این اپیزود به مثلث *پول، فرزند و حرف مردم* میپردازم که باعث میشن، آدما بهزور یه رابطه رو تحمل کنن. کار از جایی بیخ پیدا میکنه که ما، صورتمساله رو با روابط بیرون از رابطه، پاک میکنیم.
…
continue reading
دنیای الان ما، متفاوت از قدیم، چندان نیازی به آدمای خوب نداره. دیگه حناشون رنگی نداره. دیگه باید کاسهکوزهشون رو جمع کنن برن بهشت زاییده تخیلات خودشون و اجازه آدمای بد تو جهنم خودشون بسوزن.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۷.۲۵ تو این اپیزود خیلی کوتاه به ارتباط تنگاتنگ میان سکس و عشق پرداختم. در حالی که عشق، ارتباط چندان معناداری با سکس نداره و اگر پیوندی بینشون هست، بیشتر به لذتجویی و هیجانطلبی آدم ربط داره و نه عشق.
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۷.۲۴ حیف! صد حیف! هزاران حیف! که باز هم قراره کمکم یاد و خاطرات، از حافظه کمجونِ بشر پاک شه و باز قراره مادرِ زمین (ایرانخانم)، همچنان با داغ فرزندانش تنها گذاشته بشه. اگه ما فراموش میکنیم، حافظۀ زمین خونهای ریخته شده کف خیابونا رو از یاد نمیبره. هیچگاه. . باز هم به یاد مهسا و دخترکانِ بیگناه سرزمینم که تنها در آغوش مامانایران آرام گر…
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۷.۲۱
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۷.۲۱ خاطران دوران کودکی، اگر چه تکرار نمیشن؛ ولی طعم مزهشون رو میتونیم، همچنان زیر دندونامون تجربه کنیم. تو این قسمت یه خاطره از دوران مدرسه خودم براتون میگم و میگذرم..
…
continue reading
۱۴۰۱.۰۷.۱۸
…
continue reading
.
…
continue reading
باز هم برای مهسا و نیکا. و چقدر هوا سنگینه!
…
continue reading
این اپیزود، برآیند همکاری من با بانوی همدل و همراه و هنرمند سرزمینم، ""غزل"" بود که لطف کرد و با هنر و صدای اصیل و توانمندش، کاری کرد که همچنان، یاد و خاطرۀ مهسا امینی زنده نگه داشته بشه. که اگر نبود قطعا این صدا، شور و حال الانش رو نداشت. . گوش کنین و اگه دوست داشتین حتما با عزیزانتون به اشتراک بذارین. . . صدای غزل رو میتونین، تو پادکست رادیوشبان…
…
continue reading
من موهام نیستم!
…
continue reading
آیا همهش دروغای راست بود؟
…
continue reading
آیندگان، بیش از ما، آتو اَزمون دارن که قضاوتمون کنن. این عکسا و تصاویر و فیلمها، باقی میمونه و آیندگان رو از ورقزدن کتاب تاریخ بینیاز میکنه. و خوبه که اون موقع نیستیم!
…
continue reading
ما جدا از هم؛ ولی در کنار هم، خیلی خوب بلدیم دوام بیاریم و این دقیقا بزرگترین ایراد ماست. قضاوت با شما.
…
continue reading
ما گم شدیم و لابهلای صفحات تاریخمان مدفون. کافی است کتاب تاریخ را برگ بزنیم تا شاهد بیرون افتادن خودمان باشیم، از لای صفحات تاریخ. من و ما کم شدهایم و قدری هم، خالی از معنای آدم.
…
continue reading