Mohammad Tajeran عمومی
[search 0]
بیشتر
برنامه را دانلود کنید!
show episodes
 
Artwork

1
خط سفید جاده

Mohammad Tajeran محمد تاجران

Unsubscribe
Unsubscribe
ماهیانه+
 
این پادکست، سفرنامه من، محمد تاجران، از سفر دور دنیا با دوچرخه‌ام است. گزارش های یک سایکل‌توریست که سالهاست داره دورنیا سفر میکنه و درخت میکاره و با کودکان در مورد اهمیت درختان صحبت میکنه. طبیعت‌دوستی که عاشق محیط‌زیسته خودش در حال آموختن و آموختن و آموختنه و تازه داره سفر کردن رو بعد از ۸۴۰۰۰ کیلومتر و ۵۴ تا کشور و کاشتن ۳۰۰ درخت در ۱۰۰ مدرسه مختلف دنیا یاد میگیره. وبسایت : www.weneedtrees.com توییتر : www.twitter.com/tajeran اینستاگرام : www.instagram.com/mohammad.tajeran دستنوشته ها : htt ...
  continue reading
 
Loading …
show series
 
پورتو واراسا هستم شهری تو باریکه شمال شیلی ودوساعتی وقت دارم که اتاق رو تحویل بدم وتو این فاصله گزارش رو پر می کنم . یکماهی تو کارترواوسترال بودم که بهشت فوق‌العاده ای بود یکی از زیباترین جاهایی که تاحالا سفر کرده بودم و سفر پر حرکتی بود .تو سی وچهار شب گذشته هرشب توی چادر بودم .
  continue reading
 
این روزها چون همش در حرکت هستم و کار خاصی انجام نمیدم و اینترنت هم زیاد دردسترس نیست ،گزارش کمتری میدم . خیلی وقت بود دلم می خواست چنین جایی دوچرخه سواری کنم طبیعت بکر وزیبا ست ،جمعیت کم و فاصله روستاها زیاده ،الان جایی که چادر زدم کنار یه دریاچه در یه جنگل حفاظت شده انبوه هست که فقط یه مسیر باریک باز هست…
  continue reading
 
الان نگاه کردم ودیدم که دوهفته هست که گزارش نکردم .از گزارش قبلی که تو اویخینز بودم پونصد کیلومتر جاده خاکی طی کردم و وارد جاده کارترواوسترال شدم . این چند روز با یه دوچرخه سوار هلندی که تو کشتی آشنا شدم تا یونگای همراه بودم و بعد از هم جدا شدیم و من به سمت شمال حرکت کردم
  continue reading
 
در روستای اویخیز هستم و از زیر چادرم گزارش رو تقدیمتون می کنم . بعد گزارش قبلی به سمت شهر پورتو ناتالس راه افتادم ،چون بعد از چهار روز توی پارک نیاز به حمام گرم و غذای خوب وشستن لباسهام داشتم .و باید بررسی کنم که چکار کنم .چون تنها گزینه ای که بعد از رسیدن به پورتو ناتالس داشتم این بود که با کشتی خودم رو به ایستگاهی به نام کلتایونگای برسونم ولی…
  continue reading
 
در روستای کوچکی به اسم سروکاسترو هستم . بعد از پارک ملی به این روستا رسیدم و بعد از پنج روز تونستم سوپر مارکت ببینم وخرید کنم وغذای گرم بخورم . بعد از گزارش قبلی به سمت پارک ملی رفتم ،ورودی پارک ملی خیلی زیاد بود و هنوز در کشمکش هستم که چرا باید برای دیدن طبیعت پول بدم ،مالک این کوه کیه که برای حق طبیعی دیدن طبیعت…
  continue reading
 
این گزارش رو هم طبق معمول از توی چادرم تقدیمتون می کنم . بعد از گزارش قبلی که چهارشنبه هفته پیش بود، به پونتو آرنا رفتم باید برگشتم چون صبح پنجشنبه یه کارگاه در یه مدرسه داشتم
  continue reading
 
این گزارش رو از ته دنیا تقدیمتون می کنم . انتهای جاده های شیلی ،که بعد از اینجا دیگه هیچ جاده ای نیست . از اینجا که جنوبی ترین جای شیلی هست، حرکت به سمت شمال رو شروع می کنم که چهار پنج سال این مسیر طول می کشه که خودم رو به شمال قاره ی آمریکا برسونم
  continue reading
 
گزارش رو از شهر پونتو آرِنا در جنوب شیلی تقدیم می کنم .چون بدنم خیلی خسته بود دو روز هست که اینجا یه اتاق گرفته م که استراحت کنم .در ادامه براتون علت این خستگی رو تعریف می کنم . بعد از پیاده روی در الچاتن به کمپینگ که وسایلم رو گذاشته بودم رسیدم ،یک شب موندم و فردای اونروز به سمت راه افتادم .هنوز دوسه روز از ویزام مونده بود و یه مکان دیدنی هم مونده…
  continue reading
 
گزارش رو از مسیر پیاده روی لَگوتوره در الچالتن در پاتوگونیا تقدیمتون می کنم .اینجا دل پاتوگونیا ست جایی که تمام زیبایی‌های معروفش وجود داره . دارم از کمپ به سمت الچالتن قدم میزنم تا بعد برگردم ریه گایدو پیش دوچرخه م . بعد از گزارش قبلی می خواستم تا الچالتن هیچ هایک (سفر با ماشینهای گذری) کنم .مسیر کمتر از پونصد کیلومتر بود و لی کم تردد ....…
  continue reading
 
بعد از آخرین شبی که در پارک ملی لوس آلرسس بودم به شهری به اسم اِسکِل رسیدم ،وقتی به اسکل رسیدم چون بیشتر از دوهفته توی چادر بودم .دلم میخواست به هتل برم و تخت و دوش آب گرم مفصل داشته باشم و قیمتها در این قسمت‌های توریستی آرژانتین خیلی بالاست . هتلی توجهم رو جلب کرد و جلوش ایستادم و وقتی قیمت رو پرسیدم خیلی مناسب بود ....…
  continue reading
 
این گزارش روهم از توی چادرم تقدیمتون می کنم ، داشتم حساب میکردم دیدم هجده نوزده روز هست که هرشب توی چادر خوابیدم و اتاق وتختی نبوده و چه خوب ... بعد از اینکه از خونه ی خاویر بیرون اومدم و به سمت البورسون حرکت کردم ،مسافتی که داشتم بیشتر از یک روز بود و خودم هم به چند دلیل دوست داشتم که کمی آهسته تر برم و توقف‌های بیشتری داشته باشم ....…
  continue reading
 
کنار یه دریاچه خیلی زیبا در آرژانتین نزدیک باریلوچه گزارش می کنم ،اینجا از زیبایی در وصف نمی گنجه .آماده هستم ولی برای رفتن دودل هستم . بعد از گزارش وقتی به سمت جاده رودا د سیکلاگوس راه افتادم این مسیر پر از دریاچه ست و بسیار زیباست ولی هیچ محلی برای خرید و جود نداره و اینترنت وتلفن آنتن نداره ...
  continue reading
 
از کنار یه دریاچه فوق‌العاده زیبا در کنار چادر گزارش رو تقدیمتون می کنم . بعد از گزارش قبلی ،اونروز اومدم کنار جاده که منتظر ماشین باشم . تا ساعت ده ،ده و بیست دقیقه منتظر بودم و تصمیم گرفتم تا دوازده منتظر بودم و اگر موفق نشدم راه بیفتم و برم .رفتم کنار پمپ بنزین که بطری آبم رو پر کنم و برم و راه بیفتم ...…
  continue reading
 
زارش رو از شهر کوچکی به اسم کارمنسا تقدیمتون می کنم . دیروز همه ی روز اینجا منتظر ماشین بودم ولی گیرم نیومد و کنار پارک کوچکی که بود چادر زدم و صبح صبحانه خوردم تا بعد از اینکه گزارش رو پر کنم دوباره برم کنار جاده منتظر ماشین بشم ..
  continue reading
 
از کنار رودخونه ای تو شهر سن رافائل گزارش می کنم .داستان چند روز گذشته بامزه و عجیب بود که چون گزارش پر نکردم مقداریش از دست رفت ولی خلاصه ای از اون رو براتون تعریف می کنم . از شهری که آخرین گزارش رو دادم قرار بود دوستم رامین که بوینس آیرس زندگی می کنه بیاد و چند روزی با هم سفر کنیم. رامین اومد و ده یازده روزی با من بود بماند که یه بار همدیگر رو گم…
  continue reading
 
" در کاری که بهش عشق می ورزی استمرار داشته باش " جلوی چادرم توی هوای فوق العاده دل انگیزی در آفتاب نشسته م . درگزارش قبلی براتون گفتم که دو نفر دوچرخه سوار دیدم ؛ لولا اسپانیایی بود و ویدنی نیوزلندی و دو روز بود با هم همسفر شده بودن ، همدیگر رو که دیدیم ‌بخشی از مسیر رو باهم بودیم . بعد از گزارش قبلی که به کافایاته رسیدم اونها به من پیام دادن که ها…
  continue reading
 
توی چادرم نشسته م در دره ای به نام کِبرادا لاس چانکاس (Quebrada de las Conchas) . اینجا کوههای رنگی شبیه قشم داره ، منتظرهستم که هوا گرمتر بشه تا دوش بگیرم و راه بیفتم . در گزارش قبلی گفتم که با سانتیاگو روی گردنه ای بودم ،صبح که خواستم راه بیفتم ،خانواده ای از من خواسته بودن پیش اونها ، در سالتا برم ..‌.…
  continue reading
 
گزارش رو از بالای گردنه ای به نام سنتا لورنا تقدیمتون می کنم جایی در جاده شماره نه آرژانین به سمت سالتو . بیش از یکماه در بویتس آیرس موندم ولی هنوز تکلیف ویزای اوروگوئه من مشخص نشده بود و نمی تونستم بیشتر اونجا بمونم . تصمیم گرفتم که هیچهایک کنم تا خودم رو به خوخوی برسونم ....
  continue reading
 
توی یه کافه پشت پنجره نشسته م واز آفتاب زمستان لذت می برم . آخرین بعد از ظهری هست که تو بوینس آیرس هستم . چون توقفم طولانی شده بود تصمیم گرفتم به جای اینکه اینجا منتظر ویزا بمونم برای دیدن ایشوآیا برم و تنها گزینه هواپیما بود و امکانش برام نبود
  continue reading
 
این گزارش رو از بوینس آیرس تقدیمتون می کنم .سه هفته هست که اینجام و برای ویزاها و کارهای مربوط بهشون مجبورم منتظر بمونم . گزارش قبلی تا قبل شروع چالش بود.بعد از اون ، ساعت بین یازده تا یازده ونیم صبح که چالش چهل و هشت ساعته رو شروع کردم ....
  continue reading
 
بعد از مدتی تاخیر این گزارش رو از بوینس آیرس تقدیمتون می کنم . پشت پنجره ی اتاقی که خیلی دوستش دارم هستم و احتمالا در گزارش بعدی برسم که براتون درمورد اینکه چرا اینجا هستم حرف بزنم . آخرین گزارش جایی بود که تو پارک ملی بودم که قرار بود یک شب بمونم ولی دوشب موندم ... .
  continue reading
 
جلوی چادرم کنار جاده نشسته م و بخاطر سرما خودمو تو کیسه خواب پیچیده م و منتظرم خورشید طلوع کنه ... در ادامه گزارش قبل ... وقتی به نوکن اومدوم گوستاوو و مارسلا رو دیدم که تو برنامه کایاکی که تو شیلی شرکت کرده بودم باهاشون آشناشده بودم و براتون از چند روز خوشایندی که گذروندم صحبت می کنم .
  continue reading
 
ساعت نه صبحه و خورشید تازه طلوع کرده، بخاطر سرما خودمو ای کیسه خواب پیچیده م و منتظرم گرم بشم تا صبحونه بخورم و راه بیفتم . در ادامه گزارش قبل که تو خونه اولگا و رائول پر شد ،براتون از آشناییم با این دونفر صحبت می کنم و اینکه چطور یه دوستی و محبت عمیق شکل می گیره ....
  continue reading
 
روی تخت ، توی یک اتاق زیر شیروونی هستم ، فضای گرم و صمیمی و خونه زن وشوهری هست که در گزارشی قبلی گفتم توی راه دیدمشون . بعد از گزارش قبلی که راه افتادم مسیر فوق العاده زیبایی رو باید امتداد می دادم تا به جاده باریلوچه به نوکن می رسیدم و قصد داشتم در مسیر جاده اصلی مواد غذایی تهیه کنم ....
  continue reading
 
توی چادر کنار یه رودخونه ی زیبا نشسته م ،هوا خیلی خیلی سرده ،اینجا ساعت نه تازه خورشید طلوع می کنه ،الان ساعت ده و نیمه ولی هنوز آفتاب گرم نشده و هنوز نمهای روی چادر یخ زده هستن باید یک ساعتی صبر کنم قراره هوا گرمتر بشه و به دوازده درجه برسه ....
  continue reading
 
توی چادرم ،تو هوای ابری گرفته ی سرد تقریبا زیر صفر نشسته م . دیروز از جاییکه که کمپ زده بودم به سمت جایی که توی نقشه تصور میکردم شهر باشه به راه افتادم‌ ،مسیر بسیار زیبا بود و مرتب برای عکاسی توقف می کردم
  continue reading
 
کنار رود خانه ای در پارک ملی nahuel huapi در شمال شهر باریلوچه هستم . بعد از گزارش قبلی که یک روز بارونی بود فرداش هوا ابری ولی بدون بارشی داشتم و چون می خواستم شب پیش دوستانم به باریلوچه برم ، دغدغه خشک کردن چادر رو نداشتم وسایلم رو جمع کردم و در مسیر خیلی زیبایی راه افتادم ....
  continue reading
 
عد از گزارش قبلی جایی که کنار دریاچه چادر زده بودم ،۱۶۰ کیلومتر تا مرز آرژانتین راه داشتم و چون سر بالایی زیاد تو مسیرم وجود داشت و نمی خواستم شب به مرز برسم اینطور برنامه ریزی کردم که سه روزی که هوا آفتابی بود، دو روز ۶۵ کیلومتری و یه روز ۳۰ کیلومتری برای رد شدن از گردنه پربرف کاردینال ساموره داشته باشم…
  continue reading
 
زیر چادرم روبروی کوه زیبایی در بیست وهفت هشت کیلومتری مرز آرژانتین نشسته م و در حال آماده شدن هستم که راه بیفتم . بعد از گزارش قبلی که والدیویا بودم ، دوستام به والدیویا اومدن و با هم به پوکوئون رفتیم تادر همایش کایاک شرکت کنیم .چند روز زودتر از همایش رفته بودم ....
  continue reading
 
از شهر والدیویا گزارش می کنم .در یه خونه کوچک و گرم‌و راحت هستم . این شهر پربارانترین شهر شیلی هست و این دو روزی که اینجا هستم هوا بارانی هست . بعد از گزارش قبلی ،از ایکالما که خارج شدم برنامه م بود تا به پوکوهون برسم چون دوستم حمید که مدتی هست برنامه ریزی کردیم هم رو ببینیم اونجا خونه گرفته ، تقریبا مطمئن بودم که اونروز نمی تونم برسم ....از شهر وا…
  continue reading
 
کنار دریاچه ایکالما هستم و بعد از یه شببارانی نسبتا سرد دارم از نور گرم خورشید لذت میبرم . بعد از گزارش قبلی وقتی کلبه رو ترک کردم ،اونروز رو دوچرخه سواری کردم تا به شهر کورا کاوتین می رفتم و بعد شهرکوچکی به اسم منسونار می رفتم و تا ار اون به یه مسیر معروف و زیبای دوچرخه سواری می رفتم .
  continue reading
 
سلام ،در یه کلبه چوبی خیلی خوشگل اجاره ای توی مزرعه هستم نزدیک شهری به اسم ویکتوریا . دیروز روز استراحتم بود و تصمیم داشتم جایی پیدا کنم و یه روز بمونم و جایی رو هم سراغ نداشنم ..‌. .
  continue reading
 
از شهر کُنسپسیون در حالیکه پشت پنجره آپارتمانم ایستاده م و بیرون رو تماشا می کنم براتون گزارش می کنم . شهر کنسپسیون یه شهر ساحلیه و فکر می کنم حدود هفتصد کیلومتر از سانتیاگو تا اینجا دوچرخه سواری کردم . سارا از قبل با یه خانواده ایرانی اینجا ارتباط برقرار کرده بود تا یک کارگاه رو برام هماهنگ کنن ،آسیه و آرون یه زن و شوهر ایرانی آمریکایی هستن که آسی…
  continue reading
 
سلام ،جایی کنار جاده جلوی یه ساختمان غیر مسکونی کنار چادر هستم . در ادامه گزارش قبلی وقتی توی جاده افتادم ، روز خیلی فوق العاده ای داشتم .توی جاده شماره پنج که اصلی ترین اتوبان شیلی هست بودم و باید کمی قبل از شهر کوریکو از اون جاده جدا می شدم ولی وقتی دیدم خیلی پر ترافیکه تصمیم گرفتم زودتر ازون جاده بشم و به جاده خلوت تر و کوچکتری برم ...…
  continue reading
 
سلام ، توی چادر روبروی رودخونه نشسته م و خورشید در حال طلوع کردنه . چون به جای دوچرخه با اتوبوس به سانتیاگو اومدم به جای چهل روز یک ونیم روز طول کشید ،نزدیک سانتیاگو که رسیدم فکر کردم کجا برم چون کسی رو توسانتیاگو نداشتم اما ...
  continue reading
 
گزارش رو تقدیمتون می کنم در حالیکه تو اتوبوس نشسته م در حال گذار از صحرای آکاتاما به سمت سانتیاگو ،طبقه ی بالا وجلوی اتوبوس نشسته م و از پنجره ها طبیعت کویر اکاتاما رو می بینم و از سمت راست اقیانوس آرام .
  continue reading
 
گزارش رو درحالی تقدیمتون می کنم که جایی در سواحل اقیانوس آرام زیر چادرم نشسته م و دارم اقیانوس رو تو هوای کمی مه آلود تماشا می کنم ... بعد از اینکه از لیما راه افتادم سرماخورده بودم ولی مجبور بودم راه بیفتم ...
  continue reading
 
از شهر لیمای پرو گزارش رو تقدیمتون می کنم در حالیکه لباس دوچرحه سواریم رو پوشیده م و آماده م که بعد از پر کردن گزارش راه بیفتم .وقتی به سائوپائولو رسیدم شرایط نامشخصی داشتم ....
  continue reading
 
سلام ، چهار ماه گذشته رو ایران بودم گزارشی پر نکردم ، حالا بعد از این مدت به سفر و روتین زندگیم برگشتم ، دیشب به سائوپائولو رسیدم و باید به پرو برم تا دوچرخه م که لیما هست رو بردارم و مسیرم رو ادامه بدم ....
  continue reading
 
وسط آمازون کنار جاده هستم ، یک ساعتی هست که منتظر ماشین هستم . بعد از اینکه با حامد به ماناوس رسیدیم یک روز پر فشار وسخت داشتم چون با خودم کلنجار رفتم که چکار کنم و چه مسیری رو باید انتخاب کنم ، زمانش بود که به ایران برگردم ولی تهیه بلیط برام مقدور نیست و از طرفی بعد از هفتادروز سفر از دوست صمیمیم جدا میشم . فعلا تنها گزینه ای که برام مقدوره اینه ک…
  continue reading
 
این گزارش به سفر بین لیما و ماناوس برمی گرده . بعد از چند روز استراحت در لیما قدم بعدی این بود که به ماناوس بریم چون چند روز تا تاریخ انقضای ویزای برزیل حامد باقی مونده و باید زودتر وارد برزیل بشیم تا ویزا رو تمدید کنه و بعد از اون حامد به مسیر سفر خودش ادامه میده و من هم میرم سراغ ادامه زندگی خودم ...…
  continue reading
 
از ایکیتوس به سمت ماناوس در سفر هستیم . با قایق آهسته روی آمازون در حرکت هستیم و از این تجربه لذت می برم . از جایی شروع می کنم که در گزارش قبل راه افتادیم که به سمت اینکوآسی حرکت کردیم و در مسیر جنگلی دوچرخه سواری کردیم ...
  continue reading
 
گزارش رو از روی یک تپه مرتفع تقدیمتون می کنم . بعد از اینکه از هوآن کوآیه راه افتادیم سربالایی شروع شد ،مسیرمون که از سنتا ماریا تا اندو وایلایس هست .این مسیر دویست وپنجاه کیلومتر هست حداقل پنج گردنه مرتفع بیش از چهار هزار متر مسیر وجود داشت دویست کیلومتر مسیر جاده خاکی سنگین داشت که با باریدن باران و گلی شدن دوجرخه سواری غیر ممکن بود و تصمیم گرفتی…
  continue reading
 
در این گزارش از شهر کوسکو تا اینجا رو براتون تعریف می کنم . از کوسکو راه افتادیم و برای ادامه مسیرمون داریم به شمال و به سمت سرچشمه های آمازون حرکت می کنیم . یه اشتباه خوشایند باعث شد دره مقدس رو دیدیم ....
  continue reading
 
این گزارش رو از روزی که تکلیف ویزای پرو مشخص شد ،پر می کنم . وقتی از شهر کوپاکابانا Copacabana به لاپاز برگشتیم ،درخواست ویزامون رو به سفارت پرو دادیم و چون خاطر جمع بودیم که تا چند روز دیگه آماده میشه اولین بلیط ماچوپیچو Machu Picchu که یکماه بعد بود رو گرفتیم ، ولی زمان مشخصی برای ویزا تعیین نکردن و مدتی بلاتکلیف موندیم .در ادامه براتون تعریف می …
  continue reading
 
مسیر سخت لاپاز در هتل هستم و روزهای کلافگی انتظار برای ویزا رو می گذرونم . همونطور که در انتهای گزارش قبلی گفتم ، قرار بود که از ایکا به سمت سالار دی کویی پاسا salar de coipassa حرکت کنیم که کسی سر راهم قرار گرفت و مسیری دیگه ای رو معرفی کرد ،چون من همیشه حسم رو دنبال می کنم تصمیم گرفتم که از همون مسیر بریم ولی دچار چالشهایی شدیم ....…
  continue reading
 
چون اپیزود قبلی طولانی شده بود ،گزارش رو قطع کردم و در این اپیزود ادامه میدم . براتون از مسیری که در salar انتخاب و دنبال کردیم صحبت می کنم و گزارش بعدی هم در مورد چالش‌هایی هست که در این مسیر داشتیم ..‌..
  continue reading
 
عرصه سفید زیبا جایی وسط کویر نمک بولیوی هستم ،در حال بالا رفتن از یک تپه. سه روز هست که در کویر نمک (سالار دی اویونی ) salar de uyuni هستیم ، صدو ده کیلومتر درون کویر جلو اومدیم . دیشب در یکی از جزیره های اینجا به اسم جزیره ماهیگیر pescador چادر زدیم . تجربه منحصر به فردی هست . در ادامه براتون از دو برنامه که در این مدت همراه دوستم حامد داشتیم برات…
  continue reading
 
زندگی در لحظه ،در جاده مرگ کماکان در جاده مرگ هستم ،دیروز به سمت پایین راه افتادم تا از جاده مرگ خارج بشم . پایین رفتم تا جایی که دسترسی به اینترنت داشتم و کارهای اینترنتیم رو انجام بدم ... در ادامه .... بقیه گزارش رو ده روز بعد پر کردم
  continue reading
 
Loading …

راهنمای مرجع سریع

در حین کاوش به این نمایش گوش دهید
پخش