Farzin عمومی
[search 0]
بیشتر
برنامه را دانلود کنید!
show episodes
 
Artwork
 
می‌ترسید بی‌آنکه بداند می‌ترسد. غمگین بود بی‌آنکه بداند از چه. می‌خواست برود، بی‌آنکه بداند به کجا. دلتنگ بود، بی‌آنکه بداند برای که. _ پادکست رواق با رویکردی روانشناختی به اگزیستانسیالیسم می‌پردازه و ساده‌تر از اسمش، ریشه‌ی بسیاری از احساسات عمیق آدمی رو واکاوی می‌کنه، غمها، ترسها، آرزوها. هدف رواق کشفِ فردیِ مخاطبان از ابعادِ زیستِ اصیله و من با تکیه بر آثار اروین یالوم، در این مکاشفه همراه شما هستم Тавсифи сонетхои Хофиз
  continue reading
 
Artwork

1
RAQ / راغ

Farzin ranjbar

Unsubscribe
Unsubscribe
ماهیانه
 
راغ پروژه‌ی فرعی پادکست رواق در پروژه‌ی راغ داستانهای روانشناختی و اپیزودهای مرتبط با روان‌درمانی اگزیستانسیال می‌شنوید
  continue reading
 
رَوآح: راه پیمودن شباهنگام، بالا برآمدن و مُشرِف شدن بر کاری و شادمان گردیدن بدان. نشاط و سبکی و "اریحیت" یافتن و بر چیزی اشراق پیدا کردن و مسرور شدن
  continue reading
 
Loading …
show series
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۶ مفعول و فاعلاتن مفعول و فاعلاتن جان بی جمال جانان ميل جهان ندارد هر کس که اين ندارد حقا که آن (جان) ندارد با هيچ کس نشانی زان دلستان نديدم يا من خبر ندارم يا او نشان ندارد هر شبنمی در اين ره صد بحر آتشين است دردا که اين معما شرح و بيان ندارد سرمنزل فراغت (قناعت) نتوان ز دست دادن ای ساروان فروکش کاين ره کران ندارد چنگ…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۵ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن شاهد آن نيست که مویی و ميانی دارد بنده‌ی طلعت آن باش که آنی دارد شيوه‌ی حور و پری گر چه (خوب و) لطيف است ولی خوبی آن است و لطافت که فلانی دارد چشمه‌ی چشم مرا ای گل خندان درياب که به اميد تو خوش آب روانی دارد گوی خوبی که برد از تو که خورشيد آنجا نه (نی)سواری‌ست که در دست عنانی دارد دل‌نشان ش…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۴ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن آن که از سنبل او غاليه تابی دارد باز با دلشدگان ناز و عِتابی دارد از سر کشته خود می‌گذری (می‌گذرد) همچون باد چه توان کرد که عمر است و شتابی دارد ماه خورشيدنمايش ز پس پرده‌ی زلف آفتابی‌ست که در پيش سحابی دارد آب حيوان اگر اين (آن) است که دارد لب دوست روشن است اين که خضر بهره سرابی دارد چشم م…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۳ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلن مطرب عشق، عجب ساز و نوایی دارد نقش هر نغمه (پرده، زخمه) که زد، راه به جایی دارد عالم از ناله‌ی عشاق مبادا خالی که خوش آهنگ و فرح‌بخش (نوایی، صدایی) هوایی دارد پير دردی‌کش ما گر چه ندارد زر و زور خوش عطابخش و خطاپوش خدایی دارد محترم دار دلم کاين مگس قندپرست تا هواخواه (هوادار، هواگیر) تو شد …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۲ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن هر آن که جانب اهل خدا (وفا) نگه دارد خداش در همه حال از بلا نگه دارد حديث دوست نگويم مگر به حضرت دوست (ز درد دوست نگویم حدیث، جز با دوست) که آشنا سخن آشنا نگه دارد دلا معاش چنان کن که گر بلغزد پای فرشته‌ات به دو دست دعا نگه دارد گرت هواست که معشوق نگسلد (پیوند) پيمان نگاه دار سر رشته تا نگه …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۱ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن هر آن کو خاطر مجموع و يار نازنين دارد سعادت همدم او گشت و دولت همنشين دارد حريم عشق را درگه بسی بالاتر از عقل است کسی آن آستان بوسد که جان در آستين دارد دهان تنگ شيرينت مگر ملک (مُهر) سليمان است که نقش خاتم لعلش جهان زير نگين دارد لب لعل و خط مشکين چو آنش هست و اينش هست (لب لعل و خط مش…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۲۰ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن بتی دارم که گرد گل ز سنبل سايه‌بان دارد بهار عارضش خطی به خون ارغوان دارد غبار خط بپوشانيد (نپوشانید) خورشيد رخش يا رب بقای (حیات) جاودانش ده که حسن جاودان دارد چو عاشق می‌شدم گفتم که بردم گوهر مقصود ندانستم که اين دريا چه موج خون فشان دارد ز چشمت جان نشايد (نخواهم) برد کز هر سو که می‌…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۹ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن دلی که غيب‌نمای است و جام جم دارد ز خاتمی که دمی گم شود چه غم دارد به خط و خال گدايان مده خزانه‌ی دل به دست شاهوشی ده که محترم دارد نه هر درخت تحمل کند جفای خزان غلام همت سروم که اين قدم دارد رسيد موسم آن کز طرب چو نرگس مست نهد به پای قدح هر که شش درم دارد زر از بهای می اکنون چو گل دريغ مدار…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۸ مفعول و مفاعلن فعولن آن کس که به دست جام دارد سلطانی جم مدام دارد آبی که خضر حيات از او يافت (آبی که حیات خضر از آن است) در ميکده جو که جام دارد سررشته‌ی جان به جام بگذار کاين رشته از او نظام دارد ما و می و زاهدان و تقوا تا يار سر کدام دارد بيرون ز لب تو ساقيا نيست در دور کسی که کام دارد نرگس همه شيوه‌های مستی از چشم…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۷ فعلات و فاعلاتن فعلات و فاعلاتن دل ما به دور رويت ز چمن فراغ دارد که چو سرو پايبند است و چو لاله داغ دارد سر ما فرو نيايد به کمان ابروی کس که درون گوشه‌گيران ز جهان فراغ دارد ز بنفشه تاب دارم که ز زلف او زند دم تو سياه کم‌بها بين که چه در دماغ دارد به چمن خرام و بنگر بر تخت گل که لاله به نديم شاه ماند که به کف اياغ د…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۶ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن ایمیل جهت ارسال جنبش کاهدود meybaha@gmail.com کسی که حسنِ خط دوست در نظر دارد محقق است که او حاصل بصر دارد چو خامه در ره (در خط) فرمان او سر طاعت نهاده‌ايم مگر او به تيغ بردارد کسي به وصل تو چون شمع يافت پروانه که زير تيغ تو هر دم سری دگر دارد به پای بوس تو دست کسی رسيد که او چو آستانه برين …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۵ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن مفاعیلن درخت دوستی بنشان که کام دل به بار آرد نهال دشمنی برکن که رنج بی‌شمار آرد چو مهمان خراباتی به عزت باش با رندان که درد سر کشی جانا گرت مستی خمار آرد شب صحبت غنيمت دان که بعد از روزگار ما بسی گردش کند گردون بسی ليل و نهار آرد عماری‌دار ليلی را که مهد ماه در حکم است خدایا در دل اندازش که ب…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۴ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلن همای اوج (برج) سعادت به دام ما افتد اگر تو را گذری بر مقام ما افتد حباب‌وار براندازم از نشاط کلاه اگر ز روی تو عکسی به جام ما افتد شبی که ماه مراد از افق (طلوع کند) شود طالع بود که پرتو نوری به بام ما افتد؟ به بارگاه تو چون باد را نباشد بار کی اتفاق مجال سلام ما افتد (ملوک را چو ره خاکبوس آن…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۳ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان بنفشه دوش به گل گفت و خوش نشانی داد که تاب من به جهان طره‌ی فلانی داد دلم خزانه‌ی اسرار بود و دست قضا درش ببست و کليدش به دلستانی داد شکسته‌وار به درگاهت آمدم که طبيب به موميایی لطف توام نشانی داد تنش درست و دلش شاد باد و خاطر خوش که دست دادش و ياری ناتوانی داد برو معالجه‌ی خود کن ای نصيحتگ…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۲ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان آن که رخسار تو را رنگ گل و نسرين داد صبر و آرام تواند به من مسکين داد وان که گيسوی تو را رسم تطاول آموخت هم تواند کرمش داد من غمگين داد من همان روز ز فرهاد طمع ببريدم که عنان دل شيدا به لب شيرين داد گنج زر گر نبود کنج قناعت باقی‌ست آن که آن داد به شاهان به گدايان اين داد خوش عروسی‌ست جهان …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۱ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان عکس روی تو چو در آينه‌ی جام افتاد عارف از خنده‌ی می، در طمع خام افتاد (عاشق سوخته دل) حسن روی تو به يک جلوه که در آينه کرد (جلوه‌ای کرد رخت روز ازل زیر نقاب) اين همه نقش در آيينه‌ی اوهام افتاد اين همه عکس می و نقش (مخالف) نگارين که نمود يک فروغ رخ ساقی‌ست که در جام افتاد غيرت عشق زبان همه …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۱۰ مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن پيرانه‌سرم عشق جوانی به سر افتاد وان راز که در دل بنهفتم به در افتاد از راه نظر مرغ دلم گشت هواگير ای ديده نگه کن که به دام که درافتاد دردا که از آن آهوی مشکين سيه‌چشم چون نافه بسی خون دلم در جگر افتاد از رهگذر خاک سر کوی شما بود هر نافه که در دست نسيم سحر افتاد مژگان تو تا تيغ جهان‌گي…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۹ مفعول و مفاعیل و مفاعیل و فعولن ديری‌ست که دلدار پيامی نفرستاد ننوشت سلامی و کلامی نفرستاد صد نامه فرستادم و آن شاه سواران پيکی ندوانيد و سلامی (پیامی) نفرستاد سوی من وحشی‌صفتِ عقل‌رميده آهوروشی کبک‌خرامی نفرستاد دانست که خواهد شدنم مرغ دل از دست و از آن خط چون سلسله دامی نفرستاد فرياد که آن ساقی شکرلب سرمست دانست که…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۸ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان خسروا گوی فلک در خم چوگان تو باد ساحت کون و مکان عرصه‌ی ميدان تو باد زلف خاتون ظفر شيفته‌ی پرچم توست ديده فتح ابد عاشق جولان تو باد ای که انشا عُطارِد صفت شوکت توست عقل کل چاکر طغراکش ديوان تو باد طيره‌ی جلوه طوبی قد چون سرو تو شد غيرت خلد برين ساحت بستان (ایوان) تو باد نه به تنها حيوانات …
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۷ مفعول و مفاعلن فعولن حسن تو هميشه در فزون باد رويت همه ساله لاله‌گون باد واندر سر ما خيال عشقت هر روز که باد (هست) در فزون باد هر سرو که در چمن درآيد در خدمت قامتت نگون باد چشمی که نه فتنه‌ی تو باشد از گوهر اشک غرق (بحر) خون باد چشم تو ز بهر دلربايی در کردن سحر ذوفنون باد هر جا که دليست، در غم تو بی‌صبر و قرار و بی‌س…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۶ مفاعلن فعلاتن مفاعلن فعلان تنت به ناز طبيبان نيازمند مباد وجود نازکت آزرده گزند مباد سلامت همه آفاق در سلامت توست به هيچ عارضه شخص تو دردمند مباد جمال (کمال) صورت و معنی ز امن (یمن) صحت توست که ظاهرت دژم و باطنت نژند مباد در اين چمن چو درآيد خزان به يغمایی رهش به سرو سهی‌قامت بلند مباد در آن بساط (مقام) که حسن تو جلو…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۵ فاعلاتن فعلاتن فعلاتن فعلان صوفی ار باده به اندازه خورد نوشش باد ور نه انديشه‌ی اين کار فراموشش باد آن که يک جرعه می از دست تواند دادن دست با شاهد مقصود در آغوشش باد پير ما گفت خطا بر قلم صنع نرفت آفرين بر نظر پاک خطاپوشش باد شاه ترکان سخن مدعيان می‌شنود شرمی از مظلمه‌ی خون سياووشش باد گر چه از کبر سخن با من درويش نگ…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۴ مفاعیلن مفاعیلن مفاعیل جمالت آفتاب هر نظر باد ز خوبی روی خوبت خوبتر باد همای زلف شاهين شهپرت را دل شاهان عالم زير پر باد کسی کو بسته زلفت نباشد چو زلفت درهم و زير و زبر باد دلی کو عاشق رويت نباشد هميشه غرقه در خون جگر باد بتا چون غمزه‌ات ناوک فشاند دل مجروح من پيشش سپر باد چو لعل شکرينت بوسه بخشد مذاق جان من ز او پرش…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۳ فاعلاتن فاعلاتن فاعلان روز وصل دوستداران ياد باد ياد باد آن روزگاران ياد باد کامم از تلخی غم چون زهر گشت بانگ نوش شادخواران (باده‌خواران) ياد باد گر چه ياران فارغند از ياد من از من ايشان را هزاران ياد باد مبتلا گشتم در اين بند و بلا کوشش آن حق گزاران ياد باد گر چه صد رود است (از چشمم روان) در چشمم مدام زنده‌رود و باغ…
  continue reading
 
«««««🍷می‌بهـا»»»»» غزل نمره ۱۰۲ مفعول و فاعلات و مفاعیل و فاعلان دوش آگهی ز يار سفرکرده داد باد من نيز دل به باد دهم هر چه باد باد کارم بدان رسيد که همراز خود کنم هر شام برق لامع و هر بامداد باد در چين طره‌ی تو دل بی‌حفاظ من هرگز نگفت مسکن مالوف ياد باد امروز قدر پند عزيزان شناختم يا رب روان ناصح ما از تو شاد باد خون شد دلم به ياد تو هر گه که در چم…
  continue reading
 
Loading …

راهنمای مرجع سریع