"داستانهای خاله خورشید" مجموعه داستانهایی برای اطفال با موضوع فضائل انسانی مثل صداقت، فروتنی، قلب پاک، شادی و... میباشد که با هدف پرورش بعد روحانی کودکان تهیه گردیده است. داستانهای خاله خورشید در هر قسمت از نمایش باران و فاران نیز ارائه میگردد.
…
continue reading
“آهنگهای عمو پیمان” مجموعهای سرودها و ترانهها برای اطفال میباشد که در هر قسمت به یکی از فضائل انسانی مثل صداقت، فروتنی، قلب پاک، شادی و … میپردازد و به کودکان کمک میکند که با مفاهیم روحانی آشنا شوند و معانی فضائل انسانی را بهتر درک کنند . آهنگهای عمو پیمان در هر قسمت از نمایش باران و فاران نیز ارائه میگردد.
…
continue reading
نمایش باران و فاران گفتگو دو کودک که خواهر و برادر نیز هستند با اعضاء خانواده، دوستان، فامیل و.... میباشد که موضوع گفتگو عمدتاً در راستا و رابطه با مفاهیم و فعالیتهای کلاس های اطفال است. در هر قسمت از این نمایش داستانهایی با موضوع یکی از فضائل برای کودکان نیز ارائه میشود (داستانهای خاله خورشید) و همچنین سرود با مضمون هر قسمت از نمایش ساخته و در برنامه ها گنجانده شده است (عمو پیمان).
…
continue reading
عطر شکوفهها و گلهای بنفشه و لاله، جیک جیک پرندگان، سفره هفت سین با عطر سنبل و زیبایی تخممرغهای رنگ شده، دید و بازدید و رفتن به خانه پدربزرگ و مادربزرگ و گرفتن عیدی از دست آنها و بسیاری از آداب و رسوم دیگر، رنگ زیبایی به زندگی ما میدهد و خاطرات خوش را در ذهن ما ماندگار میسازد. خاله خورشید برای شما بچههای عزیزش سالی سرشار از سلامتی، شادی، یاد…
…
continue reading
بچهها جون، بیاید با هم به صدای خاله خورشید که قصه جذاب عمو نوروز رو برامون تعریف میکنه گوش کنیم. خاله خورشید این قصه رو از روی یک کتابی به اسم عمو نوروز و خاله پیرزن برامون میخونه. این قصه جزو قصههاییه که از سالهای دور توی خانوادهها تعریف شده، برای همین ممکنه همین قصه رو با جزییات دیگهای هم شنیده باشید. آقای اسدالله شعبانی یک نسخه از قصه رو …
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد زندگی بهیه خانم، دختر حضرت بهاءالله و بعضی از مشکلات و سختیهایی که ایشون در طول زندگی باهاش مواجه میشن برامون تعریف میکنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت، پدر و مادر باران و فاران برای تموم شدن کتاب اطفال جشن کوچیکی میگیرن، اونا تهیه کننده برنامه و خاله خورشید رو هم دعوت کردن که تو جشنٰشون شرکت کننتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد موش، لاکپشت و کلاغ و گوزن برامون تعریف میکنه. اونا دوستای خوبین که توی جنگل زندگی میکنن و با هم هیچ مشکلی ندارن.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت باران و فاران به همراه مادرشون، یک سری کیسه پارچهای درست کردن و بین همسایهها پخش میکنن تا موقع خرید به جای پاکتهای پلاستیکی ازش استفاده کنند.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد لیلی برامون تعریف میکنه، دختر کوچولویی که خیلی هلو دوست داره و تصمیم میگیره درختش رو بکاره.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت باران و فاران بعد از چند هفته کلاس پیانو رفتن، از کند پیش رفتن کلاس خسته شدند و تصمیم دارند به پدر و مادرشون بگن که دیگه نمیخوان تو کلاسا شرکت کنند.توسط PersianBMS
…
continue reading
بهار که شد تو باغ شکوفه زد درختا گلا همه شکفتن سبزهها پیدا شدن نهالا قد کشیدن به هم سلام میگفتنتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید برامون داستانی در مورد پیرزن مهربونی به اسم خاله قندی که توی یه مزرعه تک و تنها زندگی میکنه، تعریف میکنه. یه شب که بارون شدیدی میاد، یکی در میزنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت باران و فاران به همراه مادربزرگشون در حال درست کردن غذا و دسر هستند که مادربزرگ در مورد پیرمردی که تو روستاشون زندگی میکرده، خاطرهای تعریف میکنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
ما از خدا میخواهیم با هر دعا میخواهیم قلبی پاک و درخشان چون مروارید تابانتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت باران و فاران همراه مادرشون دارند کتابهای مدرسه دو تا از دوستانشون که مشکل دارند رو جلد میکنند تا به دوستهاشون کمک کرده باشند. در همین حال مادربزرگ که تازه دعا خوندش تموم شده میآد پیش بچهها.توسط PersianBMS
…
continue reading
آتش بر ما گرما میبخشد گرما میبخشد در شبای سرد و تاریک گردیم به آتش نزدیکتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی درمورد گلاب خانوم برامون تعریف میکنه که قراره براش مهمون بیاد اما هیچی برای پذیرایی تو خونهش نداره. زری کوچولو که اینو متوجه میشه، میره به مامان بزرگش میگه.توسط PersianBMS
…
continue reading
وقتی کسی به تو رازشو میگه باید درون قلب خودت نگه داری باید امین باشی، یعنی امانتدار تا پشت تو بگن بهت وفادارتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد پیرمردی به اسم حکیم حسن برامون تعریف میکنه. یه روز حکیم حسن دو تا جوون رو میبینه که از راه دور اومده بودن.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت فاران بعد از این که همراه باران و پدر و مادرش یک فیلم دیده، تصمیم میگیره که در آینده پرستار بشه تا بتونه به انسانها کمک کنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
با وجود مشکلات چه غمگین باشم چه شاد همیشه امیدوارم از چیزی نمیترسم خودمو نمیبازم چون که خدا رو دارمتوسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت مادربزرگ بچهها به دیدنشون اومده. شب، قبل از خواب، برای بچهها قصهای در مورد این که حتی در بدترین شرایط هم باید امیدوار بود تعریف میکنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی واقعی در مورد دختر کوچولویی به اسم ویلما برامون تعریف میکنه که به همه آرزوهاش میرسه.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت باران مشغول صحبت کردن در این مورد است که همکلاسیهایش به او میگویند ترسو، چون قوانین مدرسه را رعایت میکند، که ناگهان صدای شکستن شیشه میآید.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد علی کوچولو برامون تعریف میکنه که همراه مامان وباباش و خواهرش سارا، به دیدن مادربزرگ و پدربزرگش که توی یه مزرعه زندگی میکردن رفتن. اونجا علی کوچولو داشت با تیرکمون بازی میکرد که اتفاقی میافته.توسط PersianBMS
…
continue reading
شجاع باش و قبول بکن اشتباهات خودتو مخالفت بودن همه انجام بده کار درستوتوسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت فاران و باران به همراه پارمیس، یکی از دوستانشون، تصمیم میگیرند در مورد موضوع درسشون، محبت و اتحاد، یک نقاشی بکشند و رنگ کنند.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد چندتا کبوتر که توی یه جنگل زندگی میکردن تعریف میکنه. اون نزدیکیا یه شکارچی بود که هر روز اونا رو شکار میکرد.توسط PersianBMS
…
continue reading
همه رو دوست داشته باش و مهربونی کن حتما با محبت باشی خدا خیلی دوست داره قطعاتوسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت فاران و باران به همراه پدر و مادرشون در حال تماشای برنامه کودک هستند که ناگهان برق قطع میشود. هوا گرم است و بچهها از این قضیه کلافهاند.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد شاهزادهای به اسم ماهبانو که توی یه قصر با ملکه و پادشاه زندگی میکرد، تعریف میکنه. ماهبانو هر چیزی که میخواست رو داشت اما راضی نبود.توسط PersianBMS
…
continue reading
تو هر شرایطی سعی کن راضی باشی حتی وقتی شدی از مشکلات عاصی راضی بودن نیستش آسون ولی باید باشی آرومتوسط PersianBMS
…
continue reading
خدای مهربون داده به ما نعمتها سلامتی، زیبایی عقل و هوش و فرصتهاتوسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد سلطان محمود و یکی از وفادارترین خدمتکارانش، ایاز، تعریف میکنه.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت فاران اجازه نمیدهد که خواهرش از اسباببازیهایش استفاده کند و باران از قضیه ناراحت است و میگوید که فاران انقطاع ندارد.توسط PersianBMS
…
continue reading
مهربونی نعمته یک نیازه واسهمون با شفقت حل میشه هر مشکلی بینمونتوسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت خاله خورشید داستانی در مورد دختر کوچولویی به اسم گلک تعریف میکنه. یه روز گلک لباس قشنگش رو میپوشه و میره که از چشمه آب بیاره.توسط PersianBMS
…
continue reading
دراین قسمت همسر یکی از آشنایان در بیمارستان بستری شده است. پدر جویای حال او میشود و به همراه مادر خانواده در مورد داشتن شفقت و مهربانی در زندگی، با بچهها حرف میزنند.توسط PersianBMS
…
continue reading
گفتار ما زیبا شود با راستی، با راستی بهبه اگر که گفتار را با راستی آراستیتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد مارال کوچولو برامون تعریف میکنه. خونواده مارال میخواستن به مسافرت برن، مارال عروسکش رو به دوستش میده که براش نگه داره.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت، باران و فاران در پارک مشغول بازی هستند که معلم خود را میبینند. در حالی که تصمیم میگیرند برای سرسره بازی به قسمت دیگری از پارک بروند باران باید مواظب دوچرخه دوستش باشد.توسط PersianBMS
…
continue reading
اونی که میبخشه همیشه خوشحاله قلبش از آرامش همیشه سرشاره اونی که میبخشه همه دوسش دارنتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد شهر مورچهها که توی یه چمنزار پر گل و زیبا قرار داشت برامون تعریف میکنه. یه روز که مورچهها برای تهیه غذا به چمنزار میرن، اتفاقی میافته.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت باران و فاران در حال رنگ کردن گلدانهای سفالیای هستند که مادربزرگشون به اونها هدیه داده که ناگهان باران باعث شکستن گلدان فاران میشود.توسط PersianBMS
…
continue reading
چه در زمان خوشی چه در زمان سختی همیشه شکرگزارم توی شرایط بد خیال من راحته چون که خدا رو دارمتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد دهکده زیبایی به اسم دهکده گلها برامون تعریف میکنه. یکی از دلایل زیبایی دهکده زنبورهایی بودن که اطراف دهکده زندگی میکردن.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت باران و فاران تو حیاط خونه مادربزرگشون مشغول بازی هستند. فاران تصمیم میگیره که از درخت بالا بره که از درخت میافته پایین، اما اتفاق خاصی نمیافته و همه به خاطر این موضوع شکرگزارند.توسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت، باران و فاران به همراه دوستانشون تو کلاس درس هستن و در مورد این که چه کسی بهتر درس رو حفظ کرده صحبت میکنند. در ادامه معلم در مورد تواضع و فروتنی درس میدهد.توسط PersianBMS
…
continue reading
ما با هم میتونیم خوشحال بمونیم و حالمونو بهتر کنیم میشه با کمک به هم زندگیمونو از این هم قشنگتر کنیمتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی در مورد یه گل، که تو باغ به زیباییاش معروف بود، تعریف میکنه. هیچ کس حتی اسمشو نمیدونستتوسط PersianBMS
…
continue reading
تو رو خیلی دوست دارم و به خاطر تو میگذرم از همه چی فداکاری یعنی اون چه دوسش داریم و به همه ببخشیمتوسط PersianBMS
…
continue reading
در این قسمت خاله خورشید داستانی برامون تعریف میکنه در مورد یه ماهی کوچولوی سیاه که زیر دریاهای آبی با دوستاش زندگی میکرد. یه روز موقع بازی اتفاقی میافته که اون از خونهاش دور میشهتوسط PersianBMS
…
continue reading