محمدحسین بنکدارتهرانی عمومی
[search 0]
بیشتر
برنامه را دانلود کنید!
show episodes
 
Artwork

1
روزها در راه

همیشه در میان

icon
Unsubscribe
icon
icon
Unsubscribe
icon
ماهیانه
 
پادپخش روزها در راه، روایت بیست سال از آفتاب‌های غروب کرده و خورشید‌های برآمده بر سر این سرزمین است. از آذر 57 تا آذر 76. ما بیست سال را از دریچه چشم شاهرخ مسکوب نگاه می‌کنیم. مسکوب را می‌توان با عناوینی مثل روشنفکر و نویسنده و مترجم معرفی کرد، اما برای ما او بیش از هرکدام از اینها، یک تماشاگر دقیق و یک روایت‌گر باانصاف است. او برای ما از روزها، خبرها، اتفاق‌ها، حماسه‌ها، حال‌ها و بدحالی‌های مردم صحبت می‌کند و چه شیرین هم صحبت می‌کند. Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.
  continue reading
 
Loading …
show series
 
. وقتی خطِ زمان و دوری و نزدیکی آن محو شود، چند زمان متفاوت را که به «تاریخ‌»های مختلف گذشته‌اند، می‌توان در آنی واحد تجربه کرد. یعنی در یک دم، در چند زمان از‌ دست ‌رفته زیست. یعنی آن‌ها را به‌دست آورد و گمشده را بازیافت. ده روز پیش و ده سال و پنجاه سال پیش همه مثل آبی یکدست و یکسان، درهم و با هم در چشمه‌ی خاطره می‌جوشند. برای همین همه را با هم می‌…
  continue reading
 
. گفتم: کتاب شما را در دست دارم. تازه در میانه‌های جلد دوم هستم ولی تا همین جا پیداست که شاهکار گسترده‌ایست که سراسر یک عصر و یک تمدن را در برمی‌گیرد و معرفی می‌کند ظرافت فکر و نازکی دید و دریافت و شیوه‌ی پرپیج و خم و هماهنگ بیان با آن فکر و دید به حدی است که من به جای خواندن، بعضی از تکه‌های آن را تحصیل می‌کنم. شما پانورامائی از یک عصر و یک تمدن ر…
  continue reading
 
روزها‌ در راه | فصل پنجم _ قسمت ۶۵ _لولیدن غول‌های هولناک دارم جدائی، تنهائی و مرگ را در روح خودم تجربه می‌کنم. این بار به مدد هدایت با آن‌ها به سر می‌برم و طعم پژمرده، گس و غبارآلودشان را می‌چشم. مرگ حتی وقتی که نیست هم هست. یا جور دیگر بگویم مرگ هست حتی وقتی که نیست. ------ کار جدید موسسه فرهنگی «همیشه درمیان» برای دوست‌دارن فرهنگ و ایران؛ Hosted…
  continue reading
 
قسمت ۶۴ | مزاحم‌ زندگی با دست و دهان بسته سخت است، اما فرصتی یگانه بود و هیچ کم نداشت. چرا که در این فرصت یگانه به عنوان انسان توانِ دوست‌داشتن و دوست داشته‌شدن، توانِ شنفتن، دیدن، گفتن، دریافتنِ غرور کوه، اندوهگین و شادمان شدن، تحملِ تنهایی و… را داشته است. تعریف خوشایند و دلپذیری از انسان بودن، به دور از درد و بیماری و آز ، خشونت و دریدن یک‌دیگر …
  continue reading
 
قسمت ۶۳ | دَنگال غم دنیای دنی چند خوری؟ باده بخور حیف باشد دل دانا که مشوش باشد دل نادانم پریشان است. از دنیا بی‌خبرم چند روزی است که تصمیم گرفته‌ام روزنامه نخوانم. در سیلاب دروغ, دوروئی و ظلمی که دنیا را فراگرفته دارم غرق می‌شوم. نفسم بند می‌آید. دنیا پر از نامردمی است. دلم سنگین است و باده دوای درد نیست ولی پشتکار من برای درمان, از سماجت درد کمتر…
  continue reading
 
قسمت ۶۲ | روشنایی و‌بلندی جوان که بودم به قصد فتح دنیا از خواب بیدار می‌شدم. اما حالا… . جوان که بودم می‌خواستم «عالمی از نو و آدمی دیگر بسازم» اما حالا… آیا می‌توان بی‌عدالتی، گرایش بی‌اختیار به تجاوز را که انگار در سرشت ماست، تجاوز به خود، دیگری و جهان را چاره کرد؟ آز به قول آن بزرگ بی‌مانند، آز. همه تا در آز رفته فراز/ به کس بر نشد این در راز با…
  continue reading
 
قسمت ۶۱ | پیکرمند در کلمه دلم نمی‌خواست بیدار شوم. دلم می‌خواست در خواب می‌مردم. گناه کیست این توفان و گردبادی که به جان ما می‌افتد و جز ویرانی و پریشانی چیزی باقی‌ نمی‌گذارد؟ از سوتفاهم است که خوبی، بدی و مهربانی، نفرت جلوه می‌کند؟ تقصیر زبان است که وسیله پیوند و تفاهم نیست و هر حرفی به ضد معنای خود دلالت می‌کند و گوئی چیزی مصداق واقعی ندارد؟ ----…
  continue reading
 
قسمت ۶۰ | نام سلام به دوستان شصتمین نمره «روزها در راه» شاید دشوارترین و ارزشمندترین قسمت ما تا اینجای کار باشد؛ یا حتی تا خاتمه‌ی کار.این نمره چکیده‌ی تاملات و تلاش‌های فکری نویسنده‌ی ما _شاهرخ مسکوب_ پس سال‌ها تامل و مداقه در شاهنامه و فکر و ادب فارسی است که در بزنگاهی در سال‌های میانسالی از سینه او جوشیده و ناب‌ترین مفاهیم را بر قلم او روان ساخت…
  continue reading
 
قسمت ۵۹ | روز واقعه هر چه پیش‌تر می‌روم تنهاتر می‌شوم. گمان می‌کنم به «روز واقعه» باید خودم جنازه‌ام را به گورستان برسانم. راستی مرده‌ای که جنازه خودش را به دوش بکشد چه منظره‌ی عجیبی دارد! غریب ... بیگانه ... کوه چه خواب سنگین ساکتی دارد انگار هرگز بیدار نمی‌شود; حتی در عالم خیال. --------- کار جدید گروه «همیشه در میان» برای دوست‌دارن فرهنگ و ایران…
  continue reading
 
قسمت ۵۸ | مهره سرخ دارم می‌روم تهران. من که آرزو می‌کردم قلبم به سبکی کوهستان باشد، حالا به سنگینی کوه است. غصه می‌خورم. نمی‌دانم چرا از همه چیز غصه می‌خورم. دلم‌ می‌لرزد.. ___ کار جدید گروه پادکست‌های همیشه در میان برای دوست‌دارن فرهنگ و ایرانِ محبوب؛ پادپخش بخارا ____ ●نماد کاربری تلگرام برای ارتباط با ما: @HamisheDarMiyan اینستاگرام توئیتر حمایت…
  continue reading
 
قسمت ۵۷ | لاکپشتِ پیر نیما دیشب مرد. دو بعد از نیمه‌شب. ساعت دو و ده دقیقه بود که درِ خانه را سخت کوبیدند. خیال کردم میرآب آمده است آب بدهد، ولی صدای دختر کلفَتِ‌شان که از پشت در بلند شد، داد می‌زد که قضیه از چه قرار است. وقتی رسیدم، زنش چشم‌هایش را هم بسته بود. عر می‌زد. به زحمت او را به اطاق دیگر برده‌ام و دراز رو به قبله‌اش کرده‌ام و قرآنی پیدا …
  continue reading
 
قسمت ۵۶ | نالهٔ مرغ سحر اندیشه‌ی تجدد و امید به دگرگونی اجتماعی، که انقلاب مشروطیت پیامد و خود بزرگترین انگیزه‌ٔ آن بود، پس از نخستین جنگ جهانی و در چند سال کوتاه غروب قاجاریه و طلوع پهلوی ـ در فرهنگ ما نیز مانند سیاست ـ تحولی ناگهانی و ژرف پدید آورد. در این زمینه می‌توان عوض شدن نقش اجتماعی شاعر و نویسنده و ادبیات، پیشی گرفتن اهمیت و کاربرد نثر بر…
  continue reading
 
قسمت ۵۵ | تنبلی با پشتکار چهره دنیا دارد به کلی عوض می‌شود و از زیر آوار فروریخته سر می‌کشد و بیرون می‌آید باز همان دنیای همیشگی با روش‌های تازه، اما نه به آن سختی و خشونت امکان ناپذیر؟ چه چیزها که ندیدیم و هنوز اول عشق است و اندر خم یک کوچه‌ای 00:08:50 معمای مرگ و رویا 00:24:40 درد بی‌درمان ما 00:49:08 خانه دوست کجاست 00:58:30 کدخدایان دلاور 01:06…
  continue reading
 
قسمت ۵۴ | آمدند و رنج بردند و رفتند چیزی که عوض نمی‌شود «هم حسی » است. برخو‌رد و پیوند دو حال یکسان، یگانگی یا همانندی در حسیات! همین در میزانی گسترده‌تر، همگانی‌تر، در آمیختگی با تاریخ، روحیات، سرزمین و یادگار، همان ناپیدای حاضر که ماوای جان است. مفهوم میهن؟ این که در یک‌جای معین آرزوی دیدار یک‌دیگر را داشته باشیم به آن «جا» ویژگی یگانه‌ای می‌دهد،…
  continue reading
 
قسمت ۵۳ | دیدار با شاه در این شرایط کارکردن، جان کندن است. فکرِ پریشانِ در هم ریخته مثل آب در دستهایم بند نمی‌شود. گاه دلم می‌خواهد بخوابم و بیدار نشوم، ولی آرامشی که آدم به آن آگاه نباشد، چه لطفی دارد؟ 09:09 نعمتِ ناخواسته 32:20 نعره‌ی پیروزی 39:40 بازگشت تاج و تخت 43:00 آرامش متزلزل 43:40 بزرگداشت هزاره‌ی شاهنامه _______ شرکت در نظرسنجی بهترین پا…
  continue reading
 
قسمت ۵۲ | خواب و خاموشی پرشور بودم و بی‌آرام. مرد خطر، در کار خطیر دگرگون کردن دنیا. اما حالا! از آن ایمان نه فقط بریدم بلکه بیزار شدم، دنیایی که آرزو می‌کردم، این شد، مثل چاه خشکیده‌ای در خود تپیده‌ام… 04:20 دنیایی که آرزو می‌کردیم 09:00 چند روز مانده به فاجعه 11:25 خواب و خاموشی :نماد کاربری تلگرام @HamisheDarMiyan لينك حمايت مالى پادكست روزها در…
  continue reading
 
قسمت ۵۱ | کوزه‌ی شکسته و دستِ خالی نمره پنجاه و یکم پادپخش روزها در راه و شروع فصل چهارم را با یاد ایران و آرزوی روزهای بهتر برای مردم و میهنمان آغاز می کنیم. در این نمره بعد از ده سال آقای نویسنده به کشوری بر می گردد که روزها سخت و خونین ترورهای سال شصت و روزهای مهیب جنگ هشت ساله و تحریم همه جانبه رو از سر گذرانده... گر تو ببینی نشناسیش باز 04:40 …
  continue reading
 
چاووش فصل چهارم :نماد کاربری تلگرام @HamisheDarMiyan لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط محمدحسین بنکدار تهرانی
  continue reading
 
قسمت ۵۰ | دردِ دانستن نمره پنجاهم روزها در راه واپسین شماره از فصل سوم پادپخش ماست و به روزانه‌های مرداد و شهریور 1369 می پردازد. در فصل چهارم - که از چند روز دیگر آغازش می‌کنیم - آقای نویسنده پس از سال‌ها دوری از ایران به میهن بازمی‌گردد و از دیده‌ها و احوال کشور می‌نویسد 07:20 آن‌چه اندروهم ناید، آن! 13:35 حکایتی‌ست که از روزگار هجران کرد! 16:15 …
  continue reading
 
قسمت ۴۹ | امید به رستگاری بعد از مدت‌ها فکر کردن و نقشه کشیدن و خواندن و به خاطر آوردن، چند روزی است دست به قلم برده‌ام. آنچه در آمده ، مایوس کننده است. ولی ادامه می‌دهم. ادامه می‌دهم باید به یک جایی برسد باید دستم به تخته پاره‌ای بند شود 03:00 تاریکی در برابر نور 11:25 امیدی که زنده بود 12:15 سنگ‌انداز هجران 14:55 آجیلِ مشکل گشا 27:00 باغِ جان 33:…
  continue reading
 
قسمت ۴۸ | کمونیست‌هایِ اصلاح‌طلب دارم نفس می‌کشم، کمی سبک و آزادتر از یکی دو ماه گذشته. می‌خواهم خودم را بسازم. سعی می‌کنم، اما هنوز نتوانسته‌ام.هنوز از غبار مرده‌ی اخیر روحم را نَشُسته‌ام؛ روحم را که به سرنوشت خانه‌ی متروکی دچار شده. از این گذشته ترس! ترس از شروع، همان ترس و دلهره‌ی همیشگی… 03:23 دریغ است ایران که ویران شود 11:40 به سنگینی سرب 13:…
  continue reading
 
قسمت ۴۷ | حرف زدن با سایه در من بی‌تفا‌وتی ناراحت کننده‌ای دارد بیدار می‌شود و مثل مرداب بالا می‌آید و عشق را .آن حس زیبا و بی‌آرامی را که در من بود، کم‌کم بیهوش و فلج می‌کند نمی‌دانم چرا این‌ها را می‌نویسم.خنده‌دار نیست که آدم با خودش درددل کند؟ مثل مردی که با سایه خودش صحبت می‌کند؟ 08:40 پياله اول و بدمستى 10:50 اشتباه پشت اشتباه! 14:20 روح در به…
  continue reading
 
قسمت ۴۶ | صبح‌ها در راه چگونه می‌توان مردِ زمانِ خود بود؟ مگر نه اینکه هر اکنونی تا آنجا زمان حال است که پیش درآمد آینده باشد و گرنه سنگواره، هنوز سنگ نشده‌ی گذشته است که به زودی زیر آوار فراموشی در یکی از لایه‌های زمان به خاک سپرده می‌شود. 06:15 در انتظار آینده شیرین‌ 07:55 فرض محال، محال نیست 15:50 چیزی «دیگر»، آنسوتر! 18:30 روحِ خسته 21:20 آبِ ر…
  continue reading
 
قسمت ۴۵ | ای خجسته آزادی! این روزها میل نوشتن وجود دارد، اما حس نوشتن وجود ندارد.فکرهایی هست که هنوز در سر جا دارد، به قلب نرسیده و همراه خون در رگها ندویده ، در گوشت تنم حس نمی‌کنمشان، دردناک نیستند و پوست تن را نمی‌شکافند. یک وقتی حسیاتم مثل دامنه‌های البرز بود با سنگ‌های سخت، دیواره‌های بلند، دره و جویبار شتابزده، نسیم خنک و آفتابِ بلندِ نشسته ب…
  continue reading
 
قسمت ۴۴ | تهرانِ خاکستری رنگ‌ تهران خاکستری، سیاه و گرد و ‌غبار است. فرسوده‌ی‌ مرده‌، بی‌خنده. آقاجون! تو خیابان آدم دار می‌زنن! تو‌ میدون چرثقیل میارن و آدم… می‌فهمی یعنی چی؟ می‌فهمی؟ 03:25 صدای بهشتی 08:32 نطقِ غرّا 12:00 هرزه گردِ محزون 14:00 وجود ما معمائیست 16:35 ریاست‌جوی رعنا 20:42 قاتلِ شهید 29:04 آه از این جور و تطاول 37:00 عيد مصنوعى 41:4…
  continue reading
 
قسمت ۴۳ | رزمگاهِ دکان‌داری از همه چیز خالی شده‌ام. نه خوشحالم نه بدحال، نه شاد، نه غمگین و نه امیدوار یا نومید. رخوتی اندروا، بی‌گذشته و آینده، سکونی بی‌زمان و بی‌مکان، معلق در هیچ. همراه با نوعی آگاهی خوابزده به وجود خود، خوابی بدون رویا، با چشم‌های باز. آیا از این بدتر هم ممکن است؟ به نظر می‌آید که هست. وای به روزهای دیگر... 12:12 زهرِ ظلمِ هزار…
  continue reading
 
قسمت ۴۲ | آقا ننه بگیرش زمان در هوای خاموش معلق مانده،گاه گاه نسیم جابه‌جایش می‌کند. درخت‌های کهن کُنده‌ها را مثل چنگک سخت در دل خاک فرو کرده‌اند. ولی تنه و شاخه به طرف آسمان قد کشیده، با سماجت دردناکی از دل خودشان بالا آمده‌اند. اما سرشاخه‌ها برگشته‌اند؛ به طرف خاک... 03:29 حماقت آدمیزاد 12:56 جنگ جنگ تا پیروزی 15:30 گربه رقصانی 18:30 آهِ زندانی ا…
  continue reading
 
قسمت ۴۱ | برای نجات دخترها، باز خرید آن‌ها من هم به فکر ایران افتادم.به فکر کوه و آفتاب. کوهی که می‌خواست به آفتاب برسد و آفتابی که روی کوه لمیده بود و هوس عشقبازی در کوه که آنوقت‌ها همیشه سر می‌کشید و ناچار همیشه سرکوب می‌شد.عشقبازی در سبکی آفتاب و سنگینی کوه؛ در شفافیت نور و کدری سنگ و در آمیختن با هر دو و از یاد بردن خود و یکی شدن با آن‌ها؛ روی …
  continue reading
 
قسمت 40 | وای به وقتی که مظلوم،ظالم بشود از آن چیزی که وحشت می‌کنم و مهره پشتم یخ می‌زند این خلق و خوی ماست.چرا اینجوری شده‌ایم؟ چرا اینجوری هستیم؟ مردمی که به اینجا برسند آیا می‌توانند به عنوان یک ملت زنده بمانند؟ دیوانگان گرسنه‌ایم؟ مشتی دیوانه…آدميزاد چيز عجيبى است، لايه‌ای از اخلاق، آیین و آداب، تمدن، نهادهای اجتماعی ؛آن زیر آتشفشانی از غرایز د…
  continue reading
 
قسمت ٣۹ | وای به وقتی که ستم باشه و ستمکار پیدا نباشه به یاد «ایوب» هستم که یهوه روحش را در حصار گرفته بود و با تیرهای زهرآگین جانش را می‌آزارد، دست سنگین خدا بر او فرود آمده و استخوان‌هایش را خرد و خاکستر کرده بود و او فریاد می‌کشید و به خدای خودش کفر می‌گفت و از ستمی که می‌دید به ستمکار پناه می‌برد. وای به وقتی که ستم باشه و ستمکار پیدا نباشه. بی…
  continue reading
 
قسمت ۳۸ | اگر می‌فهميديم چی به سرمان آمده حالم تاریک است، بد نیست، دردناک، غمزده یا چیزی از این نوع نیست، کدر است. روحم ‌در دلم جا دارد و فضای دلم بسته و خفه است. روحم در گودال افتاده و تقلا می‌کند که بیرون بیاید و آسمان باز را نگاه کند. روی کوه، دیدِ دور، تپه و ماهور و منظره متنوع چشم‌اندازِ آرزوی روحِ من است. اما در گودال زمانش به انتظار می‌گذرد …
  continue reading
 
قسمت ٣۷ | چه بودی اگر نبودمی بدبختی ما در ايران به طرز مرگباری دارد مرا ويران می‌كند. مثل گردباد و طوفان، نه، درست نيست، مثل خوره نرم و آهسته دارد روح مرا می‌جود و تفاله‌اش را تف می‌كند. بايد از سيل حادثه كناره كنم‌، از چاه خود بيرون بيايم و افسارم را به دست بگيرم. اين كار را می‌كنم. 12:15 زبانِ سکوت 14:55 چه بودی اگر نبودمی 29:22 سیمرغ و کیمیا 37:…
  continue reading
 
قسمت ٣۶ | این خون چیه؟ در برابر “سیاست” و ابتذالِ روزمره، ادبیات، موسیقی یا نقاشی پادزهر خوبی است. ادبیات وقتی از ابتذال روزانه یا از هر چیز معمولی حرف می‌زند آن را از ابتذال بیرون می‌کشد، به آن حقیقتی می‌دهد که دیگر همه چیز هست، جز مبتذل 00:53 دیباچه 03:40 شاد آنکه غمی دارد و بتواند گفت 04:11 سوال‌های بی‌جواب 12:51 رینگ مشت‌زنی 17:13 تنِ خونی 21:0…
  continue reading
 
قسمت ٣٥ | انسانيت يا صداقت، بدون شعور در اين نمره همه آنچه خواهيد شنيد خلاصه‌اش این جمله است که در سر مسکوب میگردد :”انسانیت یا صداقت، بدون شعور مفت نمی‌ارزه” 00:45 ديباچه 4:23 محروم شدن از زمینِ راحت، حتی در خواب! 13:25 می‌خواهید چه آشی برای ملت بپزید؟ 28:11 نه آمدنمان دست خودمان است، نه رفتنمان 31:44 همه دروغ می‌گویند.. 38:55 این زبان بدبختی ایرا…
  continue reading
 
قسمت ۳۴ | آزادترين كشور دنيا پیرمردی هفتاد و چند ساله از ایران آمده و کلی حرف از گذشته ها تا امروزی که کنار مسکوب نشسته با خودش آورده حرف های در هم و برهمی که از میان آن وضعیت مردم و جامعه به دست می‌آید مسکوب هم یک به یک آن ها را کنار هم چیده و گزارش کرده 00:45 دیباچه 19:20 رضا ارحام صدر؛ هنرپيشه خيِّر 23:30 خاندان خسروشاهی؛مصادره اموال نتیجه خدمت …
  continue reading
 
سلام به دوستان. فصل سوم روزها در راه را با خاطرات مسکوب از شهریور تا آبان شصت و پنج آغاز کردیم. از روز آغاز مدرسه و شیرین زبانی‌های غزاله 2:37 روزنوشت ١٢ شهريور ٦٥_اولين روز باز شدن مدارس 5:22 روزنوشت ١٣ شهريور ٦٥_ چندى پيش در مترو به "ا_ف" برخوردم 6:55 روز نوشت ٢٠ شهريور ٦٥_امروز صبح دير از خواب بيدار شدم 7:57 روزنوشت ٢٥ شهريور ٦٥_ اردشير تلفن كرد…
  continue reading
 
.قسمت سی ام پادکست روزها در راه به آقای محمد بهمن بیگی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
.قسمت بیست و نهم پادکست روزها در راه به خانم دکتر کتایون مزداپور تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و هشتم پادکست روزها در راه به دکتر محمدحسن لطفی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و هفتم پادکست روزها در راه به استاد فرامرز پایور تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و ششم پادکست روزها در راه به سید حسن تقی زاده تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و پنجم پادکست روزها در راه بهآقای هوشنگ مرادی کرمانی تقدیم شده است ــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــــ لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و چهارم پادکست روزها در راه به محمدرضا باطنی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت بیست و سوم پادکست روزها در راه به دکتر ساسان فاطمی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
.قسمت بیست و دوم روزها در راه به آقای مصطفا رحیمی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
.قسمت بیست و یکم پادکست روزها در راه به آقای ابوالحسن نجفی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
.قسمت بیستم پادکست روزها در راه به آقای دکتر یحیی مهدوی تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت نوزدهم پادکست روزها در راه به آقای امیر مهدی بدیع تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت هجدهم پادکست روزها در راه به آقای علی اکبر سیاسی تقدیم شده است ـ لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
قسمت شانزدهم پادکست روزها در راه به دکتر پرویز ناتل خانلری و استاد مرتضا مطهری تقدیم شده است لينك حمايت مالى پادكست روزها در راه اینستاگرام روزها در راه تلگرام روزها در راه توئيتر روزها در راه Hosted on Acast. See acast.com/privacy for more information.توسط Mohammad Hossein Bonakdar
  continue reading
 
Loading …

راهنمای مرجع سریع

در حین کاوش به این نمایش گوش دهید
پخش