در بُن هر كنشِ تاثيرگذارِ اجتماعى يك آگاهى و بينش عميق نشسته است. در اين برنامه تلاشى خواهيم داشت براى جستجوى چشم اندازهايى در كتاب ايقان در راه دستيابى به بينش عميقترى نسبت به راههاى امكان برقرارى ديالوگى معنادار ميان فرهنگهاى مختلف. و هم در سطح فردى كوششى خواهد بود براى پديد آوردن سازشى ميان زندگانى در دوران مدرن با باور به نقش موثر دين در پيش بردن تاريخ بشرى.
…
continue reading
برخى مطالب معضل كه در متون اديان قبل وارد شده در واقع منبعى بودهاند تا بينش عميقى به دست بدهند، نه مشكلى كه با انديشيدنهاى فراوان در پرتوى آيين جديد برطرف گردند و به زحمت توضيح داده شوند. هر يک از اديان كوشيدند تا جنبهاى از حقيقت را به گونهاى برجسته نمايند كه از نظر ما دور نماند، و بسيارى اوقات اين نكتههاى دقيق معرفتى، در قالبى بيان شدهاند كه…
…
continue reading
برخى انديشمندان همچون اسپينوزا و زير تاثير همان افكار يكى مثل انيشتن تصورى از پروردگار به دست میدادند كه وجود او را با سرتاسر جهان هستى يكى میكرد. نيرويى، وجودى، يا هوشيارىاى كه در سرتاسر هستى موج میزند. بيرون از اين هستى نيست، بلكه با خود او يكى است. اين كه قوانين فيزيكى در همه جهان هستى هماهنگ و يكسان است نيز به خاطر همين يكى بودن وجود همه ج…
…
continue reading
آن حقيقت كلى كه در پس پشت ظواهر اين عالم موج ميزند، هرگاه بخشهايى از وجود ما با آن يكى بشود، به خاطر همان يكى شدن ميتوانيم او را درك كنيم، او را دريابيم. چون در آن صورت ديگر از ما جدا نيست. من شناخت نسبت به خودم دارم و اگر گوشهاى از من با آن حقيقت كلى يكى شده باشد ميتوانم دست كم آن بخش را فهم كنم. به مرور كه گوشههاى بيشترى از وجود من با آن حق…
…
continue reading
حقيقتى در جهان هستى موج میزند كه هم در علم مورد گفتگو بوده، هم در فلسفه و عرفان، هم در متون مقدسه اديان. آنگونه كه در متون اديان بيان شده ظهور پيامبران الهى، خود تجسمى و نمود و بروزى از آن حقيقت جامع است كه در سراسر هستى بسط يافته و به عبارت دقيقتر هستى چيزى نيست جز بسط آن حقيقت جامع. اما بر خلاف باور رايج در دوران مدرن اين فقط علم نيست كه دريچه…
…
continue reading
اين طعن شديد را زياد میشنويم كه درباره فردى گفته شود كه سخن او به هيچ نميارزد چون داراى تحصيلات رسمى نيست و سوادى ندارد. بازتعريف انسان در كتاب ايقان آدمى را هشيار میكند كه چه بسا اين فرد، پيوندى با حقيقت يافته باشد كه ديگرى از آن محروم بوده باشد.توسط PersianBMS
…
continue reading
در فيلم سينمايى اوپنهايمر گروهى از دانشمندان را میبينيم كه میكوشند از دانشى كه درباره شكافتن هسته اتم در اختيار بود استفاده ببرند تا بمب اتم را بسازند. فيزيكدان مجارستانى ادوارد تلر نظرى بر زبان میآورد كه با ديدگاه سايرين كاملا در تعارض است. گرداننده گروه، اوپنهايمر، نپذيرفت كه نظر او را هيچ بينگارند. از او خواست كه به طور مستقل تحقيق بر سر هما…
…
continue reading
میشود به نقش يک انسان در اين جهان هستى مانند قطعهاى از يک پازل نگاه كرد كه قابل جايگزينى نيست. فقط و فقط همان يک قطعه میتواند آن يک جا را پُر كند. میشود هم به آفتى معرفتى متبلا شد و او را همچون خشتى در يک ديوار نگريست، يكى مثل آن هزاران هزار خشت ديگر كه میشود جاى خالىاش را به آسودگى پُر كرد. نشان اين آفت معرفتى را در بسيارى گوشهها از زندگى …
…
continue reading
اين نكته زيبايى بود از سوى يكى از انديشمندان كه سقراط به ما آموخت كه در عُرف ميبايست انديشيد و آن را در ترازو گذاشت. اين كه كسى همه زندگى را زير فشار عُرف پيش ببرد وجود او را از اختيار خالى ميكند. اختيارى كه والاترين گوهر در وجود انسان است.توسط PersianBMS
…
continue reading
میتوان گفت كه ضرورت زمان يا اقتضاى وقت بيش از هر چيز بر جامعه انسانى فشار میآورد تا آنگونه كه شايسته و بايسته اين روزگار است رفتار كند. اين ضرورت زمان و فشارى كه وارد میآورد را میتوان به مواد مذاب زير زمين تشبيه نمود كه دائما به پوسته بيرونى فشار میآورند تا بالاخره جايى براى رها شدن پيدا كنند. همچنين است حال آن انسانهايى كه پيش از سايرين اي…
…
continue reading
مكانى كه يك شخص در آن زاده شده و هم زمانهاى كه در آن رشد يافته فشار بسيارى بر او تحميل ميكند كه چگونه بينديشد، چگونه رفتار كند و حتى چگونه احساساتى را در دل تجربه كند. اما مقام انسان به عنوان وجودى كه ميتواند نسخه كوچكى از تمامى جهان هستى باشد، هم ميتواند انديشه او را از قفس زمان كنونى بيرون ببرد و هم او را از مكانى كه در آن اسير شده در آسمانه…
…
continue reading
در طول هزاران سال از عمر بشر شمار معدودى از زنان بودهاند كه نامشان در صفحات تاريخ جاودان شده باشد. اين در حالى است كه بازتعريف انسان در كتاب ايقان ما را هشيار نموده كه اين زنان خاموش و گمنام هر يک دهها قابليت را در وجود خود و هم فرزندان خود پرورده بودند و درست در حد آن جاودانان تاريخ شايسته آن بودند كه نامشان جاودانه شود. اگر تاريخنويسان آن زمان…
…
continue reading
شكوه و بزرگى كه در دوران اوليه تاريخ اديان هست سبب میشود تا برخى كسان ميل داشته باشند باز دوباره در همان فضا و حال و هوا قدم بزنند و این در حالی هست كه به حقيقت پيروان اوليه چه بسا امكان آن را نداشتند تا همه ظرافتهاى تعاليم جديد ظهور آيين الهى را دريابند و آن را در زندگى به كار بندند. ما كه از نسل ايشان هستيم قرار نيست خود را همسان و مشابه مادرا…
…
continue reading
«بنى آدم اعضاى يک پيكراند». اين توصيف زيبايى است از ارتباط عميقى كه يک فرد میبايست با كل جامعه بشرى در دل لمس كند. اما آن شخص كه خود را فقط سلولى از اين هيكل به حساب میآورد، چه بسا بپندارد كه با نبودناش جاى او به سلولى ديگر داده خواهد شد كه نقشش را به همان خوبى ايفا خواهد كرد. از دل بازتعريف انسان در كتاب ايقان مثال و الگوى ديگرى به نظر میرسد ك…
…
continue reading
فرزندان شما به حقیقت، فرزندان شما نیستند. آنها از کوچه وجود شما می گذرند، اما از شما نیستند و اگرچه با شمایند، به شما تعلق ندارند. عشق خود را بر آنها نثار کنید، اما اندیشههایتان را برای خود نگه دارید. اين حكمت گرانبهايى است كه پيامبرِ «جبران خليل جبران» با مادران و پدران در ميان ميگذارد. اين گفتار آغاز گفتگو پيرامون بينش عميقى است كه اين سخنان…
…
continue reading
ماده اول اعلاميه جهانى حقوق بشر تاكيد بر برابرى حيثيت و حقوق انسانها میکند، اما در رسانههاى اجتماعى زياد شاهد اين هستيم كه حتى در همان حد گفتار هم اين در برابرى پاس داشته نمیشود. در اين گفتار سعى بر آن بوده تا با لحاظ كردن بازتعريف انسان، اساسى متين و محكم براى اين اصل به دست داده شود تا شايد راهى براى رسوخ آن به ژرفاى جان و دل ما باز بشود.…
…
continue reading
اين شاهکار، یک رمان بزرگ هست كه هرچند ما را شيفته و ستايشگر شخصيت رئوف و مهربان ژان وال ژان میكند، اما از آن سو اين را هم نشان میدهد كه انسانى مثل ژاور هم اصرار شديد بر نماياندن يک صفت ديگر داشته: عدل. حتى اينچنين نيست كه ناآگاهانه اين انتخاب را كرده باشد. در سخناناش بيان میكند که «رئوف بودن بسيار آسان است. مشكل آن است كه شخص عادل باشد.» یعنی…
…
continue reading
عمل به توصيههايى كه در متون مقدس اديان براى بخشيدن محبتى يكسان به عموم مردمان شده در نگاه اول امكانپذير به نظر نمیرسد. اما الگوى مادر و پدر در برخورد با فرزندان اولين تجسم اين انتظار است. تعميم همين الگو و همين احساس به سطوح وسيعتر میتواند اساس نيكويى به دست بدهد براى بسيارى زيبايیها در تعامل آدميان با يكديگر.…
…
continue reading
پيشتر پيرامون فرهنگ رقابت سخن گفتيم. از حالتى در جامعه نيز سخن گفتيم كه در متون آيين بهائى از آن به عنوان «اتحاد مقام» ياد شده بود. اين كه كسى خود را برتر و بهتر از آن ديگرى به حساب نياورد، بلكه همه يكديگر را در مقام و جايگاهى برابر مشاهده بكنند. دوستى پرسشى مطرح كرد كه آيا به حقيقت اين حالت نيكو و شايسته است كه فرد سخاوتمند همان احترام را از جامع…
…
continue reading
جدى گرفتن بازتعريف انسان سبب میشود تا فرد از «جستجوى كمال» مفهومى بسيار فراتر از رقابت و پيشى گرفتن از سايرين سراغ بگيرد. نيز باعث میشود تا برخى فضيلتها همچون سخاوتمندى در وجودش پرورش بيابد، چرا كه شخص سخاوتمند نمیتواند اين را در دل داشته باشد كه ديگرى را عقب نگاه بدارد و از آن سو برخى رذيلتهاى اخلاقى همچون بُخل و حسد به كمک همين تغيير در نگ…
…
continue reading
در جامعه اى كه بر اساس فرهنگ رقابت بنا گذاشته شده زياد شاهد چنین مواردی هستيم كه يكى ميل بكند به آبرو و اعتبار آن ديگرى لطمه اى وارد آورد تا از اين طريق بتواند خودش بيشتر درخشيده باشد. عقب نگاه داشتن آن ديگرى برابر خواهد بود با پيشتر رفتن خود. اما در درازمدت، چنین مقايسههايى برقرار نميمانند. تنها آن زيباييهايى كه در وجود فرد پرورش داده شده تا هم…
…
continue reading
اين ملاحظه از نظر بسيارى از ما گذشته است كه افراد، ديگر مايل به خواندن متون عميق نيستند و از پستهاى فيسبوكى كه از چند سطر بيشتر باشند گذر میكنند. ميلى به دور هم نشستن و خواندن يا شنيدن شاهنامه، گلستان و بوستان، مثنوى مولانا و مثل آن نيست. همچنين انديشيدنهاى جدى و تاملهاى عميق هم در زندگى بسيارى از ما آدميان، جاى خاليشان حس میشود. سخن در اين …
…
continue reading
اين سخن از افلاطون كه بر زبان سقراط جارى شده را میپذيريم كه زندگی نيازموده ارزش زيستن ندارد. لذا اين درخور انسان است كه بُن و اساس رفتارهاى خود را بيازمايد تا بداند آن چيز كه فضيلت انگاشته است آيا به حقيقت فضيلت هست يا نه. امّا به راستى همگیمان اين را نيز میپذيريم كه آن انسانهايى كه به عموم مردمان عشق میورزند؛ كه براى سخاوت خود استثناء و تبعيض…
…
continue reading
در اين يک دو گفتار به وارسى تبعات معرفتى بازتعريف انسان در كتاب ايقان خواهيم پرداخت. قتل يک انسان در متون آيين بهائى با شديدترين لحنها مورد نكوهش بوده، اما نپذيرفتند كه كينهاى متوجه فرد قاتل بشود. درباره خود قتل میشود حتى سخن از «نفرت» به ميان آورد، اما درباره فرد قاتل نفرت را نمیپذيرند. جهل و نادانى مورد نكوهش است اما اين را هرگز نمیپذيرند كه…
…
continue reading
اين آفت دوران مدرن است كه تنها چند قابليت خاص در وجود انسان را برجسته نموده و كسانى كه فقط آن چند قابليت را در وجود خود رشد ندادهاند، شايسته نهايت احترام تلقى نمیكند. اگر هر يک از اين قابليتها جلوه يكى از اسماء و صفات الهى در وجود انسان باشند، آنگاه آفت دوران مدرن در واقع تبعيضى است در حق دهها و صدها از اين اسماء و صفات و ناچيز انگاشتن آنها. …
…
continue reading
توسط PersianBMS
…
continue reading
«چون مار زيرک و چون كبوتر مهربان باشيد.» اين توصيهاى بود از حضرت مسيح كه به حقيقت سودمندترين پند براى انسان در دوران مدرن است. انسانى كه ملاک موفقيت را همان زيرک بودن مانند مار لحاظ كرده اما كبوترهاى مهربان را افرادى سادهلوح به حساب میآورد كه توان زندگى در جامعه مدرن را ندارند. بازتعريف انسان در كتاب ايقان، دليل خطا بودن اينگونه قضاوتها را آشك…
…
continue reading
در يك مقام وجود انسان را به عنوان غايت اين جهان هستى معرفى نمودهاند و از آنسو اين طعن شنيده ميشود كه اين جهان هستى با این عظمت و همه اين كهكشانها و ستارهها را كوچكترين اعتنايى به وجود اين آدم خاكى نيست. در گفتارهاى پيشين كوشيديم تا معنايى براى رنج حيوانات و وجود جانوران به دست داده شود. در اين گفتار سخنى نيز پيرامون همه جهان هستى خواهيم داشت.…
…
continue reading
تک عبارتهايى حتى در متون آثار بهائى میشود سراغ گرفت كه مضمون ظاهرى آن ناسازگار است با اصل برابرى حقوق زنان و مردان، يا اصل يگانگى عالم انسانى و بخشيدن محبت به عموم مردمان. اين گفتار گفتگويى است پيرامون روشى كه میتوان چنین عبارتهایی را در بستر كليت آثار آن آيين فهم نمود. مساله اصلى آن گونهاى است كه يک آيين، پيروان خود را پرورده است و آن عينكى …
…
continue reading
بسيار پيش میآيد كسانى ادعا كنند كه حساب رفتار پيروان يک آيين را بايد از تعاليم آن آيين جدا كرد. اما به نظر میرسد كه همچو ادعايى را نمیتوان معتبر انگاشت. زيست يک آيين در طول تاريخ و مجموع عملكرد پيروان آن به صورت يک كل میبايستى يكى از ملاکهاى وارسى اثرات آن آيين در زندگى بشر به حساب بيايد. خود متون مقدس آيين بهائى گواهى میدهد كه رفتار افراد در…
…
continue reading
يكى از سياستمداران قرن بيستم بيان كرده بود كه حتى اگر دشمن وجود ندارد میبايستى يكى ساخت. تاكيدش آن بود كه براى آن كه حس يگانگى و پيوند در بين افراد يک گروه عميق بشود میبايستى اين حس را در ضديت و مقابله با يک دشمن پديد آورد. اين الگويى بوده كه در طول هزاران سال، جامعههاى بشرى از آن سود بردهاند براى تحكيم اين حس وحدت. كوشش حضرت بهاءالله اين بوده…
…
continue reading
در اين گفتار گفتگو پيرامون رنج حيوانات در طبيعت را به آخر خواهيم رساند و نيز به طور خلاصه تبعات معرفتى و اخلاقى اين بحث را بيان خواهيم نمود. همچنين براى فهم جايگاه اين گفتگو در بحث چهارمين نقش دين، مرورى نيز خواهيم داشت بر نقشهاى چهارگانه ى دين تا در پرتوى مطالب اين چندين گفتار، نگاه تازهاى نسبت به هر يك از اين نقشها به دست داده شود.…
…
continue reading
ايوب پيامبر پس از رنجهاى طولانى كه از اثر تلف شدن مال و فرزندان و سلامتىاش كشيد در نهايت طبق صورت ظاهرى متون كتب مقدسه در چشمهاى خنک و خوشگوار غوطهور شد تا همه آن رنجها براى او محو شوند. در آثار بهائى میشود ديد كه مقصود از اين چشمه آن بينش و آن گونه معرفتى است كه سبب شود فرد آدمى، معنايى براى آن دردها بيابد. آن چنان كه ديگر رنج نبرد. دقيقا پ…
…
continue reading
در يک مقام اين سوال مطرح میشود كه اخلاقى زيستن به چه معناست، يعنى ملاک و معيار اخلاقى زيستن كدام است. اما پيش از آن خود اين سوال نيز مطرح میشود كه اصولا چرا میبايستى اخلاقى زيست. گفتگوهايى كه پيرامون رنج حيوانات و معناى آن داشتهايم میتواند مبناى جديدى براى پاسخ به اين سوال به دست بدهد، به گونهاى كه لزوم زيست اخلاقى نه به خاطر پاسخگو بودن به آ…
…
continue reading
همين رنجى كه حيوانات صرفا به خاطر وجودشان در طبيعت میبرند به «زبان حال» درخواست آن را دارد تا معنايى براى اين همه زجر خلق بشود. هم حيوانات و هم ساير موجودات از پديد آوردن چنین معنايى ناتوان هستند و اين بار سنگين لزوما بر دوش انسان است. انسان نه تنها مسئول آن است كه وجود خود را به سوى غايت و هدفى بكشاند، بلكه مسئوليت پديد آوردن معنا براى ساير موجود…
…
continue reading
ميتوان پذيرفت كه از ميان دو جهان ممكن، آن جهانى بهتر ميبود كه در آن اختيار وجود داشته باشد و هم به تامل و تعمق، اين را درميیابيم كه هرگونه حركتى به سوى غايت و هدف، لازمهاش همين اختيار و معرفت ميبود. در آنصورت، بر اساس توضيحات اين چندين گفتار گذشته، ناگزير هستيم شاهد همين جهانى باشيم كه طبقه حيوانات در آن وجود دارند و بنا به ضرورت وجود، رنج بر…
…
continue reading
در متون اديان از سويى انسان را به عنوان اشرف مخلوقات توصيف نمودهاند و هم از سويى به لحنى سخن گفتهاند كه گويى همه موجودات از جمله حيوانات براى انسان خلق شدهاند. برداشت ناصحيح از مفهوم اينگونه بيانات انتقادات فراوانى را متوجه خود ساخته. ضمن آغاز گفتگو پيرامون مساله دشوار رنج حيوانات، در خصوص مفهوم حقيقى اين گونه عبارتها در متون كتب آسمانى نيز صح…
…
continue reading
در متون اديان آسمانى بيان میشود كه برگى از درختى نمیافتد مگر به اراده الهى. و يا «هر چه كند او كند.» و عبارات ديگرى كه به وضوح نشان میدهد از بزرگترين تا كوچكترين رويدادها، همه چيز را در مسير اراده كلى الهى میبيند. اگر اين چنين باشد كه اراده الهى پس پشت همه پديدهها نهفته باشد، معنايش آن است كه هرگز نمیتوان براى توضيح هيچ پديده خاصى چه طبيعى …
…
continue reading
اصولا تفاوت اساسى ميان نگاه فرد خداباور و فرد خداناباور آن است كه فرد خداباور پسِ پشت جهان هستى، به جهتى، غايتى و معنا و ارادهاى قائل است و جهان طبيعت و نيز تاريخ بشر را داراى مسير و جهت و غايتى میبيند. مفهوم معجزه، در واقع تاكيد بر تفاوت ميان اين دو نگاه است. آن فرد دينباورى كه نام يک پديده را «معجزه» گذاشته باشد، باز هم اين را میپذيرد كه علت…
…
continue reading
پيشتر هم گفتيم آن دلهره و ترديد و آن ترس و لرزى كه در دل سامخان پديد آمده بود همگى حالاتىاند كه هر شهروند شريف ايرانى در همين جامعه امروز میبايست در دل خود مشابه آن را تجربه كند. سامخان میتوانست باز دوباره حضرت باب و انيس را هدف تير سربازان خود كند و مسئوليت آن را بر دوش صاحبمنصبانى بيندازد كه در ردههاى بالاتر قدرت، به او فرمان داده بودند. همي…
…
continue reading
نمیتوان به خواندن تاريخ بسنده كرد. تاريخ را بايد زيست، بايد با شخصيتهاى تاريخ همگام شد، خود را بر جاى آنها گذاشت و لمس كرد كه در همان شرايط و احوال اگر ما بوديم چه میكرديم. تجربه سامخان ارمنى و حالات دل او پيش از همان مرتبه اول تيراندازى به حضرت باب و نيز پس از آن، میتواند همه ما شهروندان ايران امروز را هشيار كند نسبت به دهها موقعيتى كه درست …
…
continue reading
هر چند اين مثل عاميانه رايج باشد، اما هرگز اخلاقا نمیشود پذيرفت كه شخصى «مامور است و معذور». نه، مامور اگر حفظ شرافت انسانى را لحاظ ميكند نميبايست به اجراى حكمى تن بدهد كه میداند نارواست. شايد يكى از تلخترين رنجها مواجه آن مامورى است كه بر سر دوراهى گير كرده است. دلش او را نهيب میزند كه اين كار شايسته نيست، فاجعه انسانى است، اما از سويى آنق…
…
continue reading
يكى از ايرادهاى بسيار شايع در رد ظهور پيامبران اين نقد عاميانه است كه از روزگارى كه تاريخنويسى به سبك مدرن آغاز شد و هم از زمانى كه بشر توانست لحظهها را به صورت مستند ضبط كند ديگر هرگز معجزه اى رخ نداد. بحث اين گفتار پيرامون آن است كه «معجزه» آن رويدادى كه مورد مشاهده قرار گرفته نيست. معجزه آن تفسيرى و برداشتى است كه يك فرد باورمند از مشاهده يك ر…
…
continue reading
آن تعبيرها كه در كتابهاى آسمانى قبل وارد شده، در زمان ظهور پيامبر الهى، از حرف و لفظ بيرون آمده به صورت رويدادهايى بزرگ در دوران آن ظهور نمودار گرديدند. فروگرفته شدن خلق با دخانى عظيم، بيش از همه در احتفال بدشت بود كه مردمان را حتى بعد از حدود دويست سال به شگفتى دچار نموده. در ادامه صحبت از ضرورت اختيار، يك دو مصداق مهم ديگر از آن اصل وارسى خواهد …
…
continue reading
بر اين نكته تاكيد كرديم كه براى آن كه اختيار انسان بتواند معنا پيدا بكند نياز هست گزينههاى گوناگونى پيش روى او باشد كه بشود آنها را نيز منطقا لحاظ نمود. يعنى حقيقت آنگونهاى آشكار و پديدار نباشد كه عقل سليم هيچ گزينهاى جز آن را نتواند لحاظ بكند. در اين گفتار از مضامين كتاب ايقان بهره میبريم تا از همين الگو براى فهم برخى مطالب دشوار معرفتى، كمک…
…
continue reading
در خصوص نسبت ميان ايمان و منطق يا ايمان و عقل، گفتگو بسيار بوده است. يک دو عبارت در كتاب ايقان هست كه میتواند بر اين بحث پرتويى بيفكند و ارتباط اين دو را يک قدرى آشكارتر سازد. از آن جا كه معنادار بودن ايمان يک فرد وابسته و مشروط به اختيار انسان است، در ادامه صحبت پيرامون اختيار در اين گفتار كوششى بسيار مقدماتى خواهيم داشت براى فهم ارتباط ميان ايما…
…
continue reading
رنجى كه ميكشيم به خاطر آن است كه معنايى براى آن درد نيافتهايم. دين باوران، معنايى براى رنج انسان قائل ميشوند بر مبناى اختيار انسان و نيز پرورش فضيلتهاى اخلاقى در او، اما هيچيك از اين دو معنا براى رنجى كه حيوانات ميكشند صدق نميكند. حيواناتى كه به حكم طبيعت طعمه آن جانوران ديگر ميشوند و هم همه حيوانات كه در حادثههاى طبيعى چون آتشسوزى در جنگ…
…
continue reading
تصويرى كه در ميان عموم باورمندان به اديان از پروردگار پديد آمده وجودى است كه قدرت بر پديد آوردن هر گونه امرى خواهد داشت. اين است كه در انتقاد از وضعيت جهان، همواره خداناباوران به همين متمسك شدهاند كه آفريدگار قادر ميتوانست جهانى بيافريند كه در آن كمترين رنج نصيب آفريدهها و به خصوص حيوانات شده باشد. اين گفتار سخنى خواهد بود پيرامون آن كه اگر امرى…
…
continue reading
دلايلى كه از سوى خداناباوران در برابر خداباوران بيان ميشده بيشتر از اين جنس بوده كه نشان بدهند براهين ارائه شده در اثبات وجود خدا چندان محكم نبودهاند و اين كه نشانهاى از وجود او را نمیتوان در طبيعت سراغ گرفت. اما يكى از دلايلى كه از سوى خداناباوران ارائه شده واضحا تلاشى است تا نشان بدهد كه پذيرش وجود خداوند با لحاظ كردن وضعيت كنونى جهان طبيعت ا…
…
continue reading
بیگمان دشوارترين بخش شاهنامه فردوسى همان ابيات آغازين يا مقدمه شاهنامه است. فردوسى در اين مقدمه به تبيين فلسفه آفرينش از ديدگاه خود میپردازد كه كاملا در تعارض است با آن ديدگاهى كه از سوى متكلمان و اهل حديث مطرح شده بود. پيش از آن كه از مفاهيم مطرح شده در اين چند گفتار براى فهم برخى دشوارىها در كتب مقدسه استفاده ببريم، گفتگويى خواهيم داشت پيرامون…
…
continue reading
هر چند مفهوم بسيار غريبى بود اما در قرن نوزدهم در رياضيات، بحث فنى به ميان آمد پيرامون مجموعههاى بینهايت و اثبات اين كه چه بسا يک بینهايت از آن بینهايت ديگر بزرگتر باشد. در متون آثار بهائی هم میتوان نشانى ديد از اين كه در بطن بینهايت اين جهان هستى، بینهايت بزرگترى هست و هم فراتر از آن و نيز فراتر از آن ديگرى. خداناباوران شايد بتوانند آن بر…
…
continue reading